اعتراضیه‌های شجریان در دومین سال درگذشت او؛ اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم

شجریان از سال ۸۸،  از سیاست‌های حاکمیت جمهوری اسلامی مستقیم‌تر انتقاد کرد که سبب شد دیگر مجوز برگزاری کنسرت در ایران را نداشته باشد

دومین سال درگذشت محمدرضا شجریان، چهره نامدار موسیقی آوازی ایران، با اعتراض‌های گسترده نسل جوان و نوجوان ایران هم‌زمان شده است. این هم‌زمانی سبب شد تا بسیاری از هنرمندان عرصه‌های مختلف، انتقادها و اعتراض‌ها او را به عنوان یکی از الگوهای جدی یک هنرمند معترض، به یاد آورند و پیش چشم داشته باشند.

شجریان همواره خود را هنرمندی می‌دانست که می‌خواست دردها و خواسته‌های مردم را در آثارش انعکاس دهد. این رویکرد او هم در آثارش هویدا بود و هم از طریق گفت‌وگوها یا نامه‌های سرگشاده‌ای که می‌نوشت یا در اعتراض‌هایش به پخش آثارش از صداوسیما، نمود بیرونی می‌یافت. فیلمی کوتاه از او هنگام رانندگی در یکی از خیابان‌های تهران در فضای مجازی موجود است که در همراهی با مردم، شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دهد؛ اتفاقی که در روزهای بعد از انتخابات ۱۳۸۸ موسوم به جنبش سبز، رخ داد.

از شب‌نورد تا رزم مشترک

شجریان در کتاب «راز مانا» و در پاسخ به این پرسش که «موضع شما دقیقا قابل فهم نیست. آیا شجریان یک هنرمند سیاسی است؟ مثلا نوار شما در سال ۵۷- برادر غرق خونه (شب‌نورد)- یا کارهایی مثل ایران ای سرای امید کارهای سیاسی‌اند؟»، می‌گوید: «من کارهای سیاسی-اجتماعی می‌کنم، ولی زیر چتر خاصی نمی‌روم. اگر می‌خواستم وارد یکی از این گروه‌های سیاسی شوم، هنرم جهت سیاسی حزبی می‌گرفت.» (راز مانا-ص ۱۳۶)

او در جای دیگر از همین کتاب می‌گوید: «در برخی از برنامه‌ها (آثار) قصد دارم که احساسم را به مسائل اجتماعی و مسائل جامعه بگویم. من هم به عنوان فردی از جامعه حق دارم درباره آن قضاوت کنم. برای همین می‌گویم: دوستی کی‌ آخر آمد، دوستداران را چه شد؟ (اشاره به آلبوم بیداد) یک موقع هم قاصدک را می‌خوانم.» (همان-ص ۸۷)

بررسی رفتارهای اعتراض شجریان در قبل از انقلاب و سال‌های اولیه انقلاب به رژیم شاه، نشان می‌دهد که به جز نامه‌ اعتراض‌آمیزی که تحت عنوان استعفای هنرمندان موسیقی از رادیو منتشر شد و به گفته هوشنگ ابتهاج (سایه) و نیز محمدرضا لطفی، به دستخط شجریان بود، بقیه اعتراض‌های شجریان عمدتا در آثارش، چه در تصنیف‌ها و چه در برخی از آوازهایش، بروز و ظهور یافته‌اند.

در این میان، چهار تصنیف از دیگر تصنیف‌ها برجسته‌ترند؛ نخست تصنیف شب‌نورد که با شعری از اصلان اصلانیان ساخته شد. شعری که اولین بار دو سال پیش از انقلاب، در شب‌های شعر گوته، خوانده شد و گفته می‌شود شاعر آن را به یاد امیرپرویز پویان، دوست و هم‌بندش در زندان و از نظریه‌پردازان و بنیان‌گذاران چریک‌های فدایی خلق، سرود. شعری که در بیت اول بند دوم آن نام پویان گنجانده شده است: شب و دریای خو‌ف‌انگیز طوفان/ من و اندیشه‌های پاک پویان

تصنیف دیگر که شهرتی بسیار یافت، همان تصنیف «سپیده» یا «ایران ای سرای امید» بود که روی شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگی از محمدرضا لطفی ساخته شد و در آلبوم چاووش ۶ قرار گرفت. آهنگی در دستگاه ماهور که آواز این آلبوم هم در همان فضای روزهای خون و خطر سال‌های اولیه انقلاب می‌گذرد. در طرف دوم همین آلبوم، باز تصنیف دیگر به نام «ایرانی» هست که پرویز مشکاتیان آن را روی شعری از جواد آذر تهیه و شجریان به زیباترین شکل، اجرایش کرد.

چهارمین تصنیف که تقریبا به یکی از معروف‌ترین تصنیف‌های سیاسی- اجتماعی همه دوران‌ها تبدیل شد، تصنیف «رزم مشترک» یا همان «همراه شو عزیز» است که پرویز مشکاتیان با تبدیل واژه «رفیق» به «عزیز» آن را ساخت و نخستین بار در آلبوم چاووش ۷ با صدای شجریان منتشر شد. شاعر اصلی این شعر جعفر مرزوقی است اما نخستین بار با نام مستعار برزین آذرمهر، در مجموعه شعرهای کتاب «به پا خیز ایران من» انتشارات ارانی (وابسته به حزب توده ایران) منتشر شد.

اشعاری در نقد سیاست‌های حاکمیت بعد از انقلاب؛ از بیداد تا قاصدک

پس از این سال‌ها، شجریان از چاووش جدا شد و هر آنچه در قالب آواز یا تصنیف خواند، نقدی بر اتفاق‌های سال‌های پس از انقلاب ایران و واکنشی به حاکمان جمهوری اسلامی بودند. مهم‌ترین واکنش انتقادی در آن سال‌ها که تقریبا هیچ انتقاد ساده‌ای را برنمی‌تابید، این بود که مقصود در اشعار آن هم نه به صورت مستقیم که با ایهام و کنایه و بهره‌گیری از اشعار شاعران کهن بیان شوند. نمونه آن ابتدا در آلبوم آذرستون نمود پیدا کرد. آنجا که شجریان شعری از مولانا را در مقام شوشتری دستمایه بیان دیدگاهش قرار می‌دهد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته این دیدگاه چندان موردتوجه قرار نگرفت و همانند آلبوم «بیداد» حساسیت‌برانگیز نشد؛ اما سال‌ها بعد، گفت‌وگوکننده با شجریان در کتاب «راز مانا» از آن سخن گفت و به بیتی اشاره کرد که شجریان هم آن را تایید کرد: ترسیدن ما چون که هم از بیم و بلا بود/ اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم

شجریان در کتاب «راز مانا» می‌گوید که این شعر را سه سال قبل از درگذشت بنان (۱۳۶۴) خوانده است (ص-۱۷۶)؛ یعنی سال ۱۳۶۱ که سرکوب‌ها شدید و دستگیری‌ها به اوج خود رسیده بود.

نمونه دیگر آن در آلبوم «بیداد» بود که اگرچه در سال‌های همکاری شجریان و مشکاتیان در چاووش ضبط شد، بی‌تردید بخش آوازی آن و شعری که بحث‌وجدل‌های بسیاری را در فضای سیاسی سبب شد، خود شجریان انتخاب کرده بود. بندی از این شعر حافظ  کار را به اعتراض در مجلس کشاند: شهرِ یاران بود و خاک مهربانان این دیار/مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد

شجریان نیز همان بازی را که حافظ با ظرافت و آرایه تمام با واژه «شهریاران» انجام داد، در آواز خود در این بیت و عبارت‌ها به کار بست. این واژه در مصراع اول به صورت ترکیب «شَهرِِ یاران» و در دومی به هر دو صورت «شهریاران» (پادشاهان) و «شَهریاران» خوانده می‌شود. این بازی و انتخاب نام «بیداد» و ذکر «همایون» در کنار آن که هم نام یکی از شاه‌گوشه‌های دستگاه همایون است و هم در ترکیب با هم (بیداد همایون) می‌تواند معنای ستمگری حاکمان را در اذهان اندکی تیزبین تداعی کند، ابهام‌ها، شایعات و تفاسیر مختلف را در پی داشت و سبب شد تا برخی از اهل سیاست در مجلس شورای اسلامی اواسط دهه ۶۰ در این باره موضع  بگیرند و به شجریان حمله کنند.

مشکل این بود که آلبوم «بیداد» به‌رغم سخت‌گیری‌های آن سال‌ها حتی روی اشعار قدما، مجوز انتشار گرفته و به بازار آمده بود و فروش حیرت‌انگیزی هم داشت و جمع کردنش تقریبا محال بود. چنین شد که در اوایل دهه ۷۰ که آلبوم قاصدک برای مجوز به ارشاد فرستاده شد، با دیوار ستبر ممیزی برخورد کرد و از انتشار رسمی آن جلوگیری به عمل آمد. البته آلبوم در همان سال‌ها و به صورت غیررسمی در سطحی وسیع منتشر شد. بندی که ارشاد به آن مجوز نمی‌داد، به نوعی حدیث نفس آن سال‌ها و به‌خصوص این روزهای ایران است که شعله اعتراض‌های جدید با اعتراض به حجاب اجباری شروع شد: جماعتی که نظر را حرام می‌گویند/ نظر، حرام بکردند و خون خلق، حلال

پیش از این آلبوم، اجرای شجریان از ترانه-تصینف «سکوت سرد زمان» نیز نوعی اعتراض به وضعیت موجود بود که در آن، «بهار مردمی‌ها، دی» و «زمان مهربانی، طی» شده بود.

پس از جنگ و دوران موسوم به سازندگی و تا قبل از اعتراض‌های سال ۱۳۸۸، تنها آلبوم «فریاد» را می‌توان از او سراغ گرفت که با مدد گرفتن از شعر، لحنی اعتراض‌گونه به نواخوانی‌ او بخشید. این آلبوم از اجرای شجریان با علیزاده و کلهر و همایون شجریان در لس‌آنجلس در سال ۱۳۸۱ اخذ و در سال ۱۳۸۲ در ایران منتشر شد. بخشی از شعر اخوان ثالث که با لحن و نحو تازه‌ای در آوازخوانی در شعر نو همراه شده بود، تاثیرگذار و موثر بود. آنجا که اخوان می‌گوید: سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد/ می‌كنم فرياد، ای فرياد! ای فرياد

مرحله انتقاد مستقیم از حاکمیت

شجریان تا قبل از سال ۱۳۸۸، در قامت یک هنرمند معترض، تنها در چند نامه اعتراضی به صداوسیما خواستار پخش نشدن برخی از آثارش شد. از جمله آن‌ها، نامه مهم او به علی لاریجانی در سال ۱۳۷۴ بود. شجریان تا آن سال تقریبا در کمتر رخداد سیاسی، مستقیم موضع می‌گرفت و حتی در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۸۴ هم به‌رغم ورود عمده هنرمندان از طیف‌های مختلف برای حمایت از نامزدی یک فرد برای ریاست‌جمهوری، وارد چنین فضاهایی نشد.

پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و سرکوب خونینی که صورت گرفت، شجریان ابتدا به سخنان محمود احمدی‌نژاد که گروهی از معترضان را «خس و خاشاک» خوانده بود، واکنش نشان داد. او در نامه‌ای به عزت‌الله ضرغامی در تقاضا برای پخش نشدن آثارش نوشت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت‌اند و به گفته آقای احمدی‌نژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمده‌اند، صدای من در صداوسیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.»

شحریان پس از آن در یک گفت‌وگوی تصویری برای مستندی که صادق صبا برای بی‌بی‌سی ساخت، انتقاد‌های تندی از حاکمیت کرد و همین سبب شد تا بیش از ۱۵ ماه از وطن دور بماند و بازگشتش به ایران هم مشکل برگزاری کنسرت برای او را حل نکرد.

در همان سال‌ها بود که او ابتدا تصنیف معروف «زبان آتش» یا همان «تفنگت را زمین بگذار» را خواند. تصنیفی که روی شعری از فریدون مشیری و با تنظیم مجید درخشانی ضبط شد. خطاب اصلی این ترانه بر خلاف شعر اصلانیان که افراد را به خشونت دعوت می‌کرد، به نیروهای نظامی بود و از آن‌ها می‌خواست تفنگ را کناری نهند و به روی هموطنان خود آتش نگشایند.

در همان روزها، شجریان روی شعر معروف «ای شادی، ای آزادی» هوشنگ ابتهاج (سایه) و به آهنگسازی کیوان ساکت، قطعه‌ای را خواند. این اجرا البته به صورت ناقص و بدون آنکه سازهای کوبه‌ای و برخی دیگر از سازها به آن اضافه شوند، به صورت غیررسمی منتشر شد.

 روی کارآمدن دولت حسن روحانی که در تبلیغات ریاست‌جمهوری از نام شجریان استفاده کرده بود، سبب نشد تا شجریان بتواند مجوز اجرا بگیرد و دو ترانه او در فضای آن سال‌ها در زمره سیاسی‌ترین تصنیف‌هایی بودند که از او در فضای مجازی منتشر شدند اما هیچ‌گاه فرصت انتشار رسمی در ایران را پیدا نکردند.

پس از آن، بیماری شجریان تا لحظه مرگ او را درگیر کرد، اما پس از مرگ هم به‌خصوص در این مقطع از اعتراض‌ها، برخی از آثارش همانند «برادر نوجوونه» بازخوانی شدند و معترضان بسیاری از تصنیف‌های او را به صورت گروه‌های همخوانی  می‌کنند تا یاد و صدای او به عنوان صدای برجسته یک هنرمند معترض همچنان در فضای اجتماعی، هنری و سیاسی ایران طنین‌انداز باشد.

بیشتر از فرهنگ و هنر