سیامین روز از ماه مرداد در گاهشمار خیامی که اکنون رایج است برابر با چهارم شهریور در گاهشمار زرتشتی یا «اوستایی نو» است؛ روزی که به نام «جشن شهریورگان» شناخته میشود. در گاهشماری خیامی به دلیل ۳۱ روزه بودن ۶ ماه نخست سال، این جشن ۵ روز به جلو برده میشود و سیام مرداد ماه منطبق بر ۴ شهریور در گاهشمار زرتشتی اشت. در گاهشمار زرتشتی یا اوستایی نو، گاهشماری، یک سال ۳۶۵ روز و دارای ۱۲ ماه سیروزه و ۵ روز اضافه است که به این پنج روز اضافه اندرگاه گفتهمیشود.
ریشه جشن شهریورگان به ایران باستان میرسد و مضمون اصلی آن «شهریاری بر نفس» و دستیابی به «شهر آرمانی» است و ایرانیان باستان این روز را با آیینها و آدابی ویژه گرامی میداشتند.
شهریورگان همچنین به سبب همزمانی با سالروز آسمانی شدن مانی، پیامبر و نقاش ایرانی و نیز زادروز داراب که تعدادی از پژوهشگران او را همان کوروش بزرگ میدانند، اهمیت بیشتری یافته است. برخی زرتشتیان این روز را فرصتی مغتنم برای ستایش مقام و منزلت پدر میدانند. این گزارش مروری است بر پیشنه جشن شهریورگان، آداب و رسوم برگزاری آن و ارتباط معناییاش با ایران امروز.
بر اساس تحلیل جلیل دوستخواه، در کتاب «اوستا، سرودههای ایرانی»، در اوستا از شهریور با نام خشترهوئیریه (Khshathra-Vairya) یاد شده است. این واژه در متون پهلوی به صورت «خشتور» یا «شتریور» و در فارسی امروز به «شهریور» برگردانده شده است و معنای آن شهریاری نیرومند دانسته میشود.
بخش نخست یعنی «خشتر»، به معنای شهر یا همان کشور، فرمانروایی و پادشاهی است و بخش دوم، «وئیریه» به مفهوم خواستنی و آرزوشده بهکار میرود. بدینسان در معنای کلی، این ترکیب به «شهریاری آرزوشده» یا «شهر آرمانی» اشاره دارد که در برداشت گستردهتر، نمادی از بهشت است.
در روزگار ایران باستان، هر روز از ماه نامی ویژه داشت؛ نامهایی برگرفته از ایزدان، صفات اهورایی و نیروهای مینوی. روز نخست ماه به نام «هرمزد» بود، یادآور اهورامزدا، خدای بزرگ و آفریننده جهان. روز دوم را «بهمن» میخواندند که نشانه اندیشه نیک است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سومین روز «اردیبهشت» بود، نماد راستی و پاکی و پنجمین روز، «اسفند»، یادآور فروتنی و پاسداری از زمین. ششمین روز، «خرداد» نام داشت که نگهبان آبها و تندرستی بود و هفتمین روز «امرداد» که جاودانگی و نگاهبانی از گیاهان و زمین را معنا میکرد.
بدینگونه تا پایان ماه، هر روز با نامی پرمعنا چون آذر، آبان، خور، مهر، سروش، رام، آسمان و اَنارام شناخته میشد که هر یک نماد نیرو یا مفهوم مینوی خاصیاند. در این میان، چهارمین روز ماه شهریور است؛ نماد فرمانروایی نیک و دادگرانه.
جشن شهریورگان نیز که از ژرفترین آیینهای دوازدهگانه سال به شمار میآید و گاه «آذرجشن» نامیده شده است، مربوط به همین روز است.
شهر و شهریار آرمانی
در گاهشمار زرتشتی، هم روز چهارم ماه و هم ششمین ماه سال به نام شهریور خوانده میشود؛ امشاسپندی که یکی از شش یار بزرگ اهورامزدا بود و در جایگاه دوم پس از بهمن قرار داشت. همانند دیگر امشاسپندان، او نیز دو بُعد مینوی و زمینی دارد: در عرصه معنوی، یادآور قدرت و فرمانروایی مطلق اهورامزدا است و در جهان مادی، نگاهبان فلزات، ابزار جنگ و سلاحها. از این رو، روز شهریور در تقویم کهن به نام فرشتهای گذاشته شده که مظهر سلطنت آسمانی، قدرت رحمانی و جویای فر، شکوه و نیرومندی است.
واژه شهریور در معنای نمادین خود به «شهریاری شایسته و آرمانی» اشاره دارد؛ اندیشهای که برخی پژوهشگران آن را سرچشمه دیدگاههای افلاطون و فارابی درباره آرمانشهر یا مدینه فاضله دانستهاند. در گاهان زرتشت هم به این مفهوم چندین بار اشاره شده، اما در اوستای متاخر، صورتی عینیتر یافته و به هیئت یکی از امشاسپندان درآمده است.
ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه»، شهریور را هممعنای دوستی و آرزو میخواند و او را فرشتهای موکل بر فلزات و گوهرهای گرانبها چون طلا و نقره میداند؛ عناصری که دوام زندگی و پیشرفت صنعت وابسته به آنها است. از همین رو، روز چهارم ماه شهریور که نام روز و ماه یکی میشود، به «شهریورگان» شهرت یافته است.
علاوه بر این معانی، شهریور را نماد فرمانروایی بر اراده و تسلط بر نفس نیز دانستهاند؛ مفهومی که میان معنای مینوی و اخلاق فردی پیوندی ژرف برقرار میکند.
حکیم عمر خیام نیشابوری نیز در نوروزنامه، به شهریور ماه اشاره کرده و نوشته است: «این ماه را از بهر آن شهریور خوانند که ریو دخل بود؛ یعنی درآمد پادشاهان در این ماه فراهم میشد و پرداخت خراج بر دهقانان آسانتر بود. آفتاب در این ماه به برج سنبله درمیآید و پایان تابستان است.»
خداداد خنجری نیز در كتاب بینش زرتشت «شهریور» را توانایی در گذشت و مهربانی، تسلط بر اراده، هماهنگی میان خواست و خرد، آزاده بودن و آزاد اندیشیدن دانسته و یادآور شده است: «كسی كه آراسته به این امشاسپند باشد، جز در راه خوشبختی بشر و آبادانی جهان گام برنمیدارد.»
رازهای جشن شهریورگان
در ایران باستان، روز چهارم از ماه شهریور که «شهریور روز» نام داشت، جایگاه ویژهای در تقویم آیینی داشت. این روز با جشن شهریورگان همراه بود؛ جشنی سرشار از آیینهای شادی، ستایش نیروهای مینوی و سپاسگزاری از نعمتهای زمینی.
برخی منابع تاریخی از جمله خلف تبریزی در «برهان قاطع» شهریورگان را روز زایش داراب دانستهاند. داراب در شاهنامه فردوسی پادشاهی است با ویژگیهای نیکو و از آنجا که میان او و کوروش بزرگ شباهتهای بسیاری دیده میشود، تعدادی از تاریخپژوهان این دو را یکی دانستهاند. بر همین اساس، برخی شهریورگان را زادروز کوروش کبیر میشمارند. از این جهت و نیز مردانه بودن صفات فرشته شهریور، این روز با عنوان «روز پدر ایرانی» هم شناخته میشود.
از سوی دیگر، شهریورگان با مناسبت دیگری نیز همزمان است: روز درگذشت مانی، پیامبر ایرانی و بنیانگذار آیین مانوی. در سنت مانوی، این روز به منزله پیوستن او به اهورامزدا و ورود به جهان نور جشن گرفته میشد.
آیین جشن شهریورگان
جشن شهریورگان در گذشته با آداب ویژهای چون آتشافروزی و نیایش در آتشکدهها، تقدیم پیشکشهای نمادین به ایزد شهریور و بزمهای مردمی که در آن، آهنگران و زرگران نیز سهمی برجسته داشتند، برگزار میشد، چرا که شهریور امشاسپند پاسبان فلزات و گوهرها بود. در این روز، از پدران و پیشوایان خانواده نیز تجلیل و یاد نیاکان گرامی داشته میشد.
شهریورگان در ایران باستان تنها یک جشن آیینی نبود، بلکه برای کشاورزان ایرانی نیز ارزشی افزوده داشت، زیرا روز پایان برداشت تابستانی و آمادهسازی زمین برای کشت پاییزی بود. کشاورزان به شکرانه نعمت و محصول و امید به کشت نو، برای نیایش به درگاه اهورامزدا گردهم میآمدند و تا نیمههای شب به جشن و پایکوبی و شادمانی ادامه میدادند. از همین رو، شهریورگان را «جشن سرِ خرمن» نیز مینامیدند؛ جشنی که پایان یک سال زراعی و آغاز سالی نوین در کشاورزی را نوید میداد.
در این روز، زنان پیش از طلوع آفتاب با ظرفهای مسی به چشمه میرفتند و آب برمیداشتند، زیرا باور داشتند شهریور این آب را پربرکت میکند. زرگران و آهنگران هم در این روز کارگاههایشان را آذین میبستند.
مردم در این روز در خانهها آتش میافروختند، نیایش میکردند و سفرهای از خوراکیهای تازه میگستردند. نیکوکاری و بخشش نیز بخشی جدانشدنی از آیین این روز بود و بر پایه باور به صفات امشاسپند شهریور که مظهر توانگری، مروت و مهربانی است، مردم به نیازمندان احسان میکردند و نزد فرمانروایان دادگر گرد میآمدند تا جشن را به پاسداری از شهریاری آرمانی پیوند دهند.
با گذر زمان و فروپاشی بسیاری از سنتهای کهن، آیین شهریورگان هم تنها در میان گروهی اندک از زرتشتیان، بهویژه در کرمان، ادامه یافت. با این حال، در سالهای اخیر، برای زندهداشت این جشن در میان زرتشتیان ایران کوششی دوباره پدید آمده و جایگاه پیشین آن رفتهرفته در حال احیا است.
نماد فرمانروایی نیک
چنانچه گفته شد، جشن شهریورگان در ژرفترین لایههایش نماد شهریاری آرمانی و فرمانروایی نیک بر زمین و جان آدمی است. ایرانیان باستان در این روز از یک سو شکرگزار نعمت محصول و زمین بودند و از سوی دیگر، آرزوی برقراری حکومتی دادگر و مردمی را در دل میپروراندند؛ حکومتی که در آن، توانگری با بخشش همراه باشد و قدرت با داد. آنچه امروز، در ایران گرفتار فقر، جنگ و خشکسالی که سفره کشاورزانش تهیتر از هر زمان است و منابع آب و خاک آن رو به نابودیاند، جای خالی آن بیشازپیش حس میشود.
اگر در گذشته، شهریورگان روز سر خرمن بود و آغاز کشت تازه، امروز بسیاری از کشاورزان حتی از آبیاری زمینهایشان ناتواناند. اگر روزگاری شهریور، نماد «توانگری» و «مروت» بود، اکنون حاکمان بدسگال ثروت سرزمین را به تاراج دادهاند و مردم را به زحمت انداختهاند.
شهریورگان یادآور این حقیقت است که شهریاری راستین، نه در قدرت و سرکوب که در دادگری و دوستی با مردم و سرزمین معنا میشود.