ملوان از معدود جلوههای زیبای بهجامانده از بندر زیبای انزلی است. این تیم بعد از هفت سال، قهرمان دسته اول فوتبال ایران شد و با اقتدار به لیگ برتر برگشت. زن و مرد در خیابانهای انزلی جشن به پا کردند و خوشحالاند که یک نشان از بندرانزلی را با عشق خود زنده نگه داشتهاند.
مازیار زارع در روزهایی که سختیها را برای ساختن این تیم تحمل میکرد، گفته بود: «ببینید چه بلایی بر سر اقتصاد بندر انزلی آوردهاند. همان بلا را میخواهند بر سر ملوان بیاورند.»
تیمهایی مثل ملوان هنوز یادآور مردمی بودن فوتبال در ایراناند. در حالی که تیمهای وابسته به صنایع دولتی یا تیمهایی که با سرمایهگذاری جعلی متخلفان اقتصادی اداره میشوند، نه فقط به فوتبال رونق ندادهاند، بلکه باعث کاهش علاقهمندی شدهاند و سرمایهگذاری آنها اقتصاد فوتبال را بیمار کرده است؛ موضوعی که آسیبهایش در فوتبال ایران آشکار است اما برای توقف آن ارادهای وجود ندارد.
ملوان، این باشگاه ۵۳ ساله، اگرچه چند دهه به نیروی دریایی وابسته بود و یک باشگاه نظامی محسوب میشد، برخلاف باشگاههای نظامی دیگر پرطرفدار است. نیروی دریایی سالها است که هزینههای باشگاهداری ملوان را نمیپردازد. به غیر از چند فصلی که منطقه آزاد بندر انزلی اداره باشگاه ملوان را در اختیار گرفت، این تیم در یک دهه اخیر بارها به دست مالکان خصوصی اداره شده است که یا توان باشگاهداری حرفهای نداشتند یا میخواستند ملوان را مثل یک باشگاه بینامونشان در لیگ دسته اول اداره کنند. ملوان با پشتوانه مردمی خود تمام این سالهای بد را دوام آورد و سرانجام با مدیریت و مربیگری چهرههایی که خودش ساخته بود، به لیگ برتر برگشت.
در فصل جاری، پژمان نوری به عنوان مدیرعامل و مازیار زارع به عنوان سرمربی ملوان را اداره کردند؛ هر دو از چهرههای سرشناس ملوان که عمری را در این تیم گذراندهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ملوان در دهههای گذشته نیز همیشه با چهرههای ماندگار خود به موفقیت میرسید؛ چه آن سالهایی که بهمن صالحنیا، خالق باشگاه ملوان، سرمربیاش بود و چه سالهایی که نصرت ایراندوست، محمد احمدزاده، فرهاد پورغلامی و... هر کدام ملوان را به موفقیتهای بهیادماندنی رساندند. ملوان همیشه به کسانی متکی بود که خود سازنده آنها است. این روش باشگاهداری بومی از ویژگیهای ملوان است؛ اگرچه بومیگرایی افراطی در فوتبال بیمعنا شده است.
ملوان باشگاه متمولی نیست و بهسختی میتواند در لیگ برتر بدرخشد. آنها قهرمان دسته اول شدهاند، اما هزینههای باشگاهداری در لیگ برتر متفاوت است و رقابت با باشگاههای دولتی و متمول برای ملوان آسان نخواهد بود. اغلب تیمهای لیگ برتری به صنایع و نهادهای دولتی وابستهاند و با بودجههای گزاف اداره میشوند؛ در حالی که ملوان به چنین منابعی دسترسی ندارد و به عنوان تیمی که میخواهد روی پای خودش باشد، با بحرانهای مالی مواجه خواهد شد. در فوتبال دولتی ایران زیرساختهای اقتصادی برای باشگاه خصوصی مهیا نیست و درهای درآمدزایی بسته است.
ملوان در فوتبال ایران داستانهایی حزنآلود و احترامبرانگیز اما بیتکرار دارد. سیروس قایقران، کاپیتان دهه ۶۰ و ۷۰ ملوان که سال ۱۳۷۷ در یک سانحه رانندگی همراه فرزندش راستین درگذشت، از چهرههای ماندگار ملوان است که عکسهایش با لبخندی زیبا هنوز در بندر انزلی پشت شیشه خیلی از مغازهها به چشم میخورد. او از نمادهای علاقهمندی مردمان یک شهر به یک تیم و ستارهاش و از نمادهای وفاداری به ملوان است.
باشگاه ملوان امسال کوشید تا نام ورزشگاه قدیمی شهر را پس از بازسازی سکوها و چمن آن، به سیروس قایقران تغییر دهد. نام این ورزشگاه پیشتر شهید پیشگاه هادیان بود. تغییر نام ورزشگاه از نام یک شهید به سیروس قایقران خواست دوستداران ملوان بود که با اصرار آن را به ثمر رساندند.
محمد احمدزاده از بازیکنان و مربیان سابق ملوان دیگر چهره سرشناس باشگاه ملوان است که انتخاب شغل تازهاش مشکلات اقتصادی باشگاه ملوان را نشان میدهد. او در سالهای اخیر فرصت مربیگری در ملوان را داشت اما ترجیح داد که راننده تریلی باشد. احمدزاده از مربیگری کناره گرفت و شغل دیگری را انتخاب کرد؛ اتفاقی که کمتر برای یک مربی حرفهای رخ داده است. او در سالهای آغازین مربیگری خود با تربیت یک نسل برای ملوان، از مربیان موفق فوتبال ایران بود. از نسلی که او در پرورش آنها نقش داشت، امروز پژمان نوری و مازیار زارع ملوان را اداره میکنند.
بازگشت ملوان به لیگ برتر دوباره میتواند یک تفریح هفتگی جذاب برای مردم انزلی باشد. آنها شیفته تیم شهرشاناند و انگار با زنده نگه داشتن ملوان تلاش میکنند نشانهای از زیبایی شهر خود را حفظ کنند.