طوفان الاقصى؛ آزمون شکست‌خورده سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی

امروز جمهوری اسلامی تمامی برگه‌های قدرت خود را در منطقه از دست داده است و نفوذ آن در غزه، لبنان و سوریه پایان یافته و در عراق و یمن هم رو به پایان است

یک سرباز اسرائیلی در حال گشت‌زنی در کیبوتص «بئری» پس از حمله روز هفتم اکتبر حماس. Aris Messinis/AFP/Getty Images

جمهوری اسلامی طی چند دهه گذشته، با استفاده از شعار فریبنده «دفاع از آرمان فلسطین» بخش بزرگی از سرمایه سیاسی، مالی و امنیتی ایران را صرف پرورش شبکه‌ای از نیروهای شبه‌نظامی و ساخت «دولت‌های موازی» در جهان عرب کرد. تهران این سرمایه‌گذاری را در چارچوب طرح توسعه‌طلبانه‌ خود به کار گرفت، تا جایی که به‌صراحت از «تسلط بر چهار پایتخت عربی و شهر غزه» سخن می‌گفت.

اما پیامدهای حمله هفتم اکتبر حماس نشان داد که این راهبرد نه‌تنها سودی برای جمهوری اسلامی نداشته، که هزینه‌های سنگینی هم بر دوش این رژيم گذاشته است.

رژیم ایران هیچ‌گاه مسئولیت نقش‌آفرینی خود در عملیات هفتم اکتبر را نپذیرفت. چند هفته پس از عملیات «طوفان الاقصی»، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، میزبان اسماعیل هنیه، رهبر پیشین حماس بود که بعدها در تهران ترور شد. در همان زمان، منابعی در تهران به خبرگزاری رویترز اطلاع دادند که خامنه‌ای در دیداری که با هنیه داشته، او را به خاطر عملیات هفتم اکتبر سرزنش کرده است. البته جمهوری اسلامی قصد داشت با چنین پیام‌هایی جهانیان را قانع کند که در عملیات «طوفان الاقصی» نقشی نداشته و از آن بی‌خبر بوده است.

اما هیچ ناظری این روایت را باور نکرد، زیرا رابطه عمیق و ساختاری میان تهران و گروه‌های نیابتی‌اش بر همه آشکار است. با این همه، تحلیلگران بر این باورند که تهران پس از مدتی به این واقعیت تلخ پی برد که بهای این عملیات، نه‌تنها برای محور موسوم به «مقاومت» سنگین بود، که تبعات آن آینده رژیم جمهوری اسلامی را هم با خطر روبه‌رو خواهد کرد.

زیان‌های سیاسی و راهبردی تهران پس از هفتم اکتبر

در پی جنگ غزه، جمهوری اسلامی با شکست‌های دیپلماتیک، امنیتی و تبلیغاتی متعددی روبه‌رو شد که ازجمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی افزایش یافت و درخواست‌ها برای اعمال تحریم‌های تازه به‌دلیل حمایت از شبه‌نظامیان، ازجمله حماس و حزب‌الله لبنان، شدت گرفت.
  • شبکه‌های نیابتی رژیم ایران در لبنان، عراق، سوریه و یمن هدف حمله قرار گرفتند و به‌شدت تارومار شدند.
  • اعتبار جمهوری اسلامی در رسانه‌های غربی بیش از پیش خدشه‌دار شد، چراکه این رژيم از «حامیان تروریسم» معرفی شد و با حماس در یک صف قرار گرفت. این تصویر منفی، تلاش‌های تهران برای بهبود روابطش با اروپا و پیشبرد گفتگوهای هسته‌ای را عملا متوقف کرد. طوفان‌الاقصی در پرونده هسته‌ای نیز پیامدهای منفی آشکاری به جا گذاشت؛ عملیات مذکور بار دیگر توجه جهانیان را به نقش جمهوری اسلامی در حمایت از گروه‌های مسلح منطقه جلب کرد و موجب شد کشورهای غربی با احتیاط و تردید بیشتری با این پرونده برخورد کنند.
  • گفتگوهای غیررسمی که با هدف کاهش تحریم‌ها یا احیای توافق هسته‌ای در جریان بود، متوقف شد و روند دیپلماسی عملا به بن‌بست رسید.

آیا جمهوری اسلامی از این بحران سودی هم برد؟

به‌رغم زیان‌های سیاسی و راهبردی یادشده، برخی تحلیلگران بر این باورند که جمهوری اسلامی از تشدید تنش در منطقه بهره برد. به باور آنان، تهران توانست با شعله‌ور شدن بحران غزه توجه افکار عمومی را در کوتاه‌مدت از مشکلات داخلی و موج اعتراض‌های مردمی منحرف کند. در عین حال، رژیم ایران سعی کرد با بهره‌گیری از شعار «مقاومت»، مشروعیت ایدئولوژیکش را اندکی ترمیم و جبران کند. با این همه، دستاوردهای مزبور ــ اگر بتوان آنها را دستاورد نامید ــ بسیار محدود و کوتاه‌مدت‌ بودند و در برابر زیان‌های راهبردی، که جمهوری اسلامی در عرصه منطقه و بین‌الملل متحمل شد، رنگ باختند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پایان جنگ غزه به سود جمهوری اسلامی نیست

جمهوری اسلامی با نگرانی به پایان نامنتظره جنگ غزه می‌نگرد، به‌ویژه پس از آنکه حماس با طرح صلح دونالد ترامپ موافقت و از تلاش‌های او قدردانی کرد. این تحول، تهران را همانند تل‌آویو غافلگیر و نگران کرده است. دلیل این نگرانی کاملا روشن است: توقف جنگ غزه به معنای بسته شدن یکی از مهم‌ترین پرونده‌هایی است که جمهوری اسلامی همواره از طریق آن نفوذ و مشروعیتش را در میان نیروهای نیابتی و محور مقاومت تثبیت می‌کرد. اکنون با پایان یافتن جنگ غزه، جمهوری اسلامی این فرصت را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند از مسئله فلسطین برای تقویت جایگاهش در منطقه بهره ببرد.

همچنین، بسته شدن پرونده غزه جمهوری اسلامی را در معرض فشار و تهدید مستقیم بیشتری قرار می‌دهد، زیرا توجه جهانی و منطقه‌ای دوباره به سمت تهران معطوف خواهد شد و احتمال رویارویی نظامی مستقیم این کشور با آمریکا یا اسرائیل را افزایش خواهد داد.

فروپاشی نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه

به‌صراحت می‌توان گفت که پایان نفوذ جمهوری اسلامی در غزه، در ادامه‌ روند فروپاشی‌ای است که پس از عملیات طوفان‌الاقصی آغاز شد. از اکتبر ۲۰۲۳ به بعد، قدرت حزب‌الله لبنان به‌تدریج کاهش یافت، گروه‌های وابسته به رژیم ایران در عراق مهار شدند، توان واقعی حوثی‌ها آشکار گشت، و رژیم دمشق ــ که حلقه‌ اصلی ارتباط میان تهران و بیروت بود ــ سرنگون شد و پایان نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه را رقم زد.

جمهوری اسلامی که از سال ۱۹۷۹ برای گسترش نفوذش در شماری از کشورهای منطقه تلاش بسیار کرده بود، سرانجام خود را در انزوای کامل یافت. رژیم ایران از میز مذاکره ترامپ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، که به بررسی سرنوشت غزه می‌پرداخت، کنار گذاشته شد. در این نشست، که در ۲۷ سپتامبر گذشته و سه روز پیش از اعلام رسمی طرح صلح ترامپ برگزار شد، رهبران و نمایندگان کشورهای عربی و اسلامی، ازجمله عربستان سعودی، ترکیه، مصر، امارات متحده عربی، قطر، اردن، اندونزی و پاکستان دعوت شدند تا درباره جزئیات طرح مشورت کنند، اما از ایران هیچ خبری نبود.

جمهوری اسلامی، بازیگر بیرون از صحنه

در حالی‌که کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی سرگرم گفتگو درباره آینده غزه و مسئله فلسطین هستند، جمهوری اسلامی گرفتار چالش‌های ناشی از فعال شدن مکانیسم ماشه، بازگشت تحریم‌ها و کشمکش با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است؛ وضعیتی که باعث شده تهران از صحنه اصلی تصمیم‌گیری‌ها و تحولات کلیدی منطقه دور بماند. جمهوری اسلامی در طول سال‌های گذشته می‌کوشید با حمایت از «دولت‌های موازی» در منطقه، خود را بازیگری معرفی کند که حذف‌شدنی نیست، اما امروز توان بهره‌جویی از شبه‌نظامیان را حتی در نوار غزه از دست داده است. جنبش جهاد اسلامی که نزدیک‌ترین گروه به رژیم ایران محسوب می‌شود، اخیرا اعلام کرد که از تصمیم حماس برای برخورد مثبت با طرح ترامپ حمایت می‌کند.

امروز جمهوری اسلامی تمامی برگه‌های قدرت خود در منطقه را از دست داده است و نفوذ آن در غزه، لبنان و سوریه پایان یافته و در عراق و یمن هم رو به پایان است. عامل دیگری که جمهوری اسلامی را نگران کرده این است که پایان جنگ غزه ممکن است زمینه‌ساز ازسرگیری حملات اسرائيل و آمریکا به ایران شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه