شمخانی زیر سایه نظام؛ سردار امنیت در امپراتوری تجمل و رانت

شمخانی، از فرماندهان نسل نخست سپاه تا چهره پرنفوذ امنیتی جمهوری اسلامی، امروز نماد پیوند فساد، قدرت و تجمل است؛ سرداری که امنیت را به ابزاری برای بقا و ثروت تبدیل کرد

تصویر علی شمخانی پس از جنگ دوازده روزه- عکس خبرگزاری مهر

انتشار ویدیویی از مراسم عروسی دختر علی شمخانی در هتل اسپیناس پالاس، بار دیگر چهره یکی از بانفوذترین مقام‌های امنیتی جمهوری اسلامی را در کانون توجه افکار عمومی قرار داد.

مراسمی تجملی در یکی از گران‌ترین هتل‌های تهران، در کنار نوع پوشش مهمانان و سطح تشریفات، به نماد تضاد شعار ساده‌زیستی و واقعیت اشرافی قدرت در حکومت ایران تبدیل شد؛ دوگانه‌ای که در طول سال‌های گذشته همواره در زندگی و نقش سیاسی شمخانی تکرار شده است.

اما این ویدیو تنها مقدمه‌ای بود برای بازگشت دوباره نام او به صدر اخبار. شمخانی در ماه‌های اخیر، با چند گفتگوی تلویزیونی و مواضع جنجالی درباره جنگ ۱۲روزه و پرونده هواپیمای اوکراینی، دوباره به عرصه عمومی بازگشته است. او در گفتگویی مدعی شد هنگام حمله اسرائیل به ساختمان محل اقامتش، سه ساعت زیر آوار مانده؛ روایتی که با توجه به وضعیت جسمانی او برخی تحلیلگران آن را «دور از واقعیت» می‌دانند.

اندکی بعد نیز در گفتگویی دیگر، از اطلاع حسن روحانی از شلیک به هواپیمای اوکراینی در همان ساعات نخست حادثه سخن گفت؛ اظهاری که بار دیگر او را به مرکز مناقشه میان امنیت و سیاست کشاند.

از منصورون تا سپاه؛ آغاز مسیر خشونت ایدئولوژیک تا اقتدار نظامی

علی شمخانی متولد ۱۳۳۴ در اهواز و برخاسته از خانواده‌ای عرب‌زبان در جنوب ایران است. جوانی‌اش در سال‌های واپسین حکومت پهلوی با تشکیل «گروه مسلح هنرستان» در کنار محسن رضایی سپری شد؛ گروهی که به‌سرعت با سازمان مسلح «منصورون» پیوند خورد. منصورون در دهه پنجاه با هدف مبارزه مسلحانه با حکومت وقت فعالیت می‌کرد و در فهرست گروه‌هایی قرار داشت که عملیات انفجار و حمله به مراکز فرهنگی، ازجمله سینماها را در کارنامه خود داشتند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پس از اروی کار آمدن جمهوری اسلامی، اعضای گروه منصورون به هسته نخست فرماندهی سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی بدل شدند و نقش خود را از مبارزان چریکی به مدیران نظامی، سیاسی و امنیتی تغییر دادند. شمخانی نیز در همین روند، از فرمانده سپاه خوزستان به فرماندهی نیروی زمینی و سپس نیروی دریایی سپاه رسید.

در پایان جنگ ایران و عراق، او به مقام وزارت سپاه منصوب شد و کمی بعد فرماندهی نیروی دریایی ارتش را نیز در دست گرفت؛ موقعیتی که شمخانی را به حلقه نزدیک‌ترین نظامیان به رهبر جمهوری اسلامی وارد کرد. شمخانی از معدود افرادی است که در هر دو نهاد نظامی ارتش و سپاه فرماندهی کرده و از علی خامنه‌ای بالاترین نشان نظامی را دریافت کرده است. این سابقه بنیان اعتماد هسته سخت حاکمیت به او را شکل داد.

از وزارت تا سودای ریاست‌جمهوری

با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ۱۳۷۶، شمخانی به مقام وزارت دفاع دولت اصلاحات رسید؛ انتخابی که در ظاهر نشانه اعتماد به یک نظامی به‌ظاهر میانه‌رو و نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی بود، اما در واقع، بیانگر ورود تدریجی چهره‌های امنیتی به ساختار سیاسی و اقتصادی دولت شد.

در این دوره، وزارت دفاع تحت مدیریت او، پروژه‌های متعددی در حوزه صنایع نظامی و خودکفایی تسلیحاتی را دنبال کرد. علی‌رضا اکبری نیز ــ که سال‌ها بعد به اتهام جاسوسی اعدام شد ــ از نزدیک‌ترین همکاران و معاونان او در وزارت دفاع و شورای عالی امنیت ملی بود.

در سال ۱۳۸۰، شمخانی خود را برای آزمون سیاسی بزرگ‌تری آماده کرد: نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری. حضور یک وزیر دولت در رقابت با رئیس‌جمهوری وقت، بازتاب تلاش بیشتر شمخانی برای نزدیک شدن به رهبر جمهوری اسلامی در قامت رقیب و منتقد برنامه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دولت مستقر و نشانه جست‌وجوی جایگاه مستقل برای یک نظامی بود. هرچند نتیجه انتخابات به نفع او رقم نخورد، اما شمخانی با همین حضور توانست جایش خود را در میان لایه‌های میانی و بالایی قدرت تثبیت کند؛ جایی میان سپاه، دولت و نهاد رهبری.

دبیرخانه امنیت ملی؛ سیاست در سایه

در شهریور ۱۳۹۲، با آغاز به کار دولت حسن روحانی، حکم دبیری شورای عالی امنیت ملی با پیشنهاد حسن روحانی و موافقت رهبر جمهوری اسلامی برای شمخانی صادر شد. همزمانی این انتصاب با شروع مذاکرات هسته‌ای و شکل‌گیری برجام، او را به یکی از چهره‌های پشت‌صحنه سیاست خارجی ایران تبدیل کرد.

شمخانی از مدافعان سیاست «نگاه به شرق» شناخته می‌شود و از همان آغاز، به شیوه گفتگو با غرب و توافقنامه برجام انتقاد داشت. در ماه‌های پایانی دولت روحانی و بعد از آن، نزدیکان به دولت مانند محمود واعظی گفتند که شمخانی با احیای برجام مخالف بوده و معتقد بوده است که باید زمان مذاکرات به «پس از پیروزی روسیه در جنگ اوکراین» موکول شود. روحانی بعدها در خاطراتش نوشت که انتصاب شمخانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی انتخاب اصلی او نبوده و همین امر یکی از موانع اصلی در مسیر احیای برجام و رفع تحریم‌ها شده است.

در عرصه داخلی نیز نام شمخانی با دو پرونده جنجالی گره خورد: اعتراضات آبان ۱۳۹۸ و سرنگونی هواپیمای اوکراینی. منتقدان، او را یکی از عاملان اصلی سیاست «شلیک مستقیم» در اعتراضات می‌دانند و مدعی‌اند که او در ماجرای شلیک به هواپیمای اوکراینی نیز نقش کلیدی در تاخیر بازگویی حقیقت داشته است. این مسائل شمخانی را به نماد «غلبه امنیت بر سیاست» بدل کرد.

با آغاز به کار دولت رئیسی، شمخانی در سال ۱۴۰۲ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت، اما بلافاصله با حکم «مشاور رهبری در امور دفاعی و امنیتی» و ماموریت برقراری گفتگو با عربستان سعودی در صدر اخبار قرار گرفت.

کاسبی خانوادگی تحریم

خانواده علی شمخانی نیز رویِ دیگر قدرت و نفوذ امنیتی او به شمار می‌آید؛ شبکه‌ای که به‌گفته منتقدان، از تحریم‌ها و رانت سیاسی و نفوذ اقتصادی بهره می‌برد.

حسین شمخانی، مشهور به «هکتور»، مالک شرکت کشتیرانی ادمیرال، یکی از گرداندگان مهم ناوگان موسوم به «کشتی‌های ارواح» جمهوری اسلامی است؛ ناوگانی که در دور زدن تحریم‌های نفتی و پتروشیمی نقش کلیدی ایفا می‌کند.

او و برادرش حسن، از مدیران گروه «میلاووس» نیز شناخته می‌شوند که سالانه صدها هزار بشکه نفت ایران را در بازار خاکستری جهانی معامله می‌کند. اتحادیه اروپا هنگام تحریم فرزندان شمخانی، از این شرکت‌ها با عنوان بازوهای مالی روسیه در ایران یاد کرده بود؛ نشانه‌ای از پیوند میان منافع خانوادگی و رویکرد سیاست خارجی «شرق‌گرا».

در کنار این دو، نام همسر دوم شمخانی، آذرمیدخت طباطبایی و داماد او نیز در پرونده‌هایی مربوط به ساخت‌وساز غیرمجاز و زمین‌خواری در تهران و شمال کشور مطرح است. برخی رسانه‌ها از مالکیت مجموعه‌ای مسکونی به ارزش بیش از هزار میلیارد تومان در خیابان فرشته تهران به نام این افراد سخن گفته‌اند؛ ادعایی که شمخانی آن را تکذیب می‌کند.

همزمان، نام برادر نانتی او، عبدالعظیم شمخانی، در پرونده‌های فساد شهری خوزستان و انتصاب‌های بحث‌برانگیز اخیر به مقام فرمانداری اهواز ذکر شده است؛ انتصاب‌هایی که با نفوذ مستقیم سردار امنیتی ممکن شده است.

موعود شمخانی، برادرزاده علی شمخانی، نیز به اتهام تخلفات مالی گسترده در دوران معاونت عمرانی منطقه آزاد اروند بارها تحت پیگرد قضایی قرار گرفته و منتقدان او را «پیونددهنده خاندان شمخانی و فساد اقتصادی در خوزستان» توصیف می‌کنند. ارتباط موعود شمخانی با پرونده جنجالی فروریختن برج متروپل آبادان بازتاب همین نقش است.

در هفته‌های اخیر نیز خبر انتصاب شوهر خواهر موعود شمخانی، به مدیرعاملی یکی از شرکت‌های پتروشیمی و فعالیت اقتصادی موعود و خواهرش در کنار فرزندان شمخانی در حوزه نفت و پتروشیمی، بحث خانواده‌سالاری و رانت را مطرح کرده است.

شمخانی بیش از هر چیز، سردارِ روایتگر قدرت و سرکوب است؛ از نیروی دریایی تا شورای امنیت ملی، مسیر او مسیری است که از«میدان به میز» و از «اقتدار سخت به فرصت سرکوب» پیش رفته است.

در چهار دهه گذشته، او در هر مرحله، چهره‌ای تازه ساخته که با تغییر صحنه سیاست سازگار بوده است. زمانی فرماندهی میدانی، زمانی وزیر و دیپلمات نظامی، زمانی مشاور عالی قدرت و عامل سرکوب. اینها وجهه بارز شخصیت اوست.