پراکندن عَطر عَطّار 

در ۱۵ سال گذشته آثار عطار نیشابوری چه در داخل و چه در خارج از ایران با اقبال بسیاری روبه‌رو شده است

می‌توان سرآغاز جنبش عطارشناسی را با انتشار مجموعه آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی مرتبط دانست

وقتی روزی از سال به نام و یاد شاعر و ادیبی اختصاص می‌یابد، این حسن و مزیت را دارد که افراد نگاهی به دور و اطراف بیندازند و ببینند آثار آن شاعر در سپهر اجتماعی و ادبی و فرهنگی ایران چه تاثیراتی گذاشته است و پژوهش‌ها در آن زمینه تا چه اندازه پیشرفت داشته است. عطار نیشابوری از جمله شاعرانی است که روزی از سال را به نامش کردند (۲۵ فروردین) و لذا از چند روز قبل و تا چند روز بعد، مناسبت دارد که درباره او و آثارش نوشته شود. اگرچه، این آثار به اندازه‌ای خواندنی و پربارند که در هر زمان و مقطعی از سال می‌توان درباره آن‌ها نوشت و مخاطبان را به نیوشیدن شهدهای شیرینی از این باغ‌های پر عطر و بو توصیه کرد.

در یک و نیم دهه اخیر، مطالعات مرتبط با شیخ‌فریدالدین عطار نیشابوری صورت و صبغه‌ای متفاوت گرفته است. به این معنا که چه از نظر حجم آثار درباره او و چه کیفیت کارهایی که درباره آثارش شده است، صحنه‌ و سپهری متفاوت را پیش چشم علاقه‌مندان ادبیات کهن، به‌خصوص آثار عطار، نشانده است.

به تحقیق می‌توان سرآغاز این جنبش عطارشناسی را به انتشار مجموعه آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی مرتبط دانست؛ ادیب و شاعری که خود را همشهری عطار می‌داند و از این بابت حق همشهری‌گری را به تمام و کمال به جای آورده است.

تا پیش از انتشار مجموعه آثار عطار از سوی دکتر شفیعی کدکنی، آگاهی‌های پراکنده و مغلوطی درباره حتی میزان آثارش در میان اهل کتاب و فرهنگ بروز و ظهور می‌یافت. برخی حتی کتاب‌هایی را که هیچ نسبتی به عطار نداشت، به او منسوب می‌کردند و گاه به گفته برخی از محققان، «این آثار را به بالای صد اثر هم رساندند.» آنچه به صورت دست‌نویس در کتابخانه‌ها مانده و آنچه در تذکره‌ها به عطار نسبت داده شده است، صدها کتاب و رساله‌ است که با شناخت منطقی از شخصیت عطار، بسیاری از آنها هیچ مناسبتی با دانش و خلاقیت شاعری او ندارد. در تذکره‌‌الشعرای دولتشاه، عطار صاحب چهل کتاب است، در مجالس‌المومنین قاضی نورالله شوشتری ۱۱۴ کتاب، و در مجمع‌الفصحای رضاقلی هدایت ۱۹۰ کتاب و رساله. ( فرهنگ‌نامه تصوف و عرفان- دکتر محمد استعلامی - ص ۱۳۵۰)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نخستین غربالگری در این زمینه را بدیع‌الزمان فروزانفر انجام داد که تعداد کتاب را از ده‌ها و صد‌ها به ۸ کتاب رساند، و سپس محققانی چون دکتر شفیعی کدکنی با تلاشی نیم‌قرنی در این زمینه، و پژوهشی که شاید کمتر کسی را یارای تکرار آن در چنین بازه زمانی و با چنین کیفیتی باشد، ثابت کرد که آثار عطار نه ده‌ها و نه صدها، که تنها هفت اثر است. «پس از نشر مجموعه رباعیات مختارنامه بامقدمه مبسوط شفیعی کدکنی و بحث او درباره خسرونامه، و این که خسرونامه‌‌ای که عطار گفته، همان الهی‌نامه است…، آثار عطار در شش اثر منظوم (مصیبت‌نامه، اسرارنامه، الاهی‌نامه، مجموعه رباعیات مختارنامه، دیوان قصاید) و یک کتاب نثر تذکره‌الاولیاء خلاصه شد.» (همان. ص ۱۳۵۰)

دکتر استعلامی که خود تصحیحی درخور اعتنا از تذکره‌الاولیاء منتشر کرد که بیش از ۲۰ بار تجدید چاپ شده است، در همان کتاب از دو اثر دیگر عطار هم نام می‌برد که تا به امروز نسخه‌ای از آن‌ها به دست نیامده است.«دو کتاب شرح‌القلب و جواهرنامه را هم باید بر آثار مسلم او بیفزاییم که دست‌نویسی از آنها نمانده و به روایت خود عطار در مختارنامه‌اش، او خود آنها را ناتمام گذاشته است.» (همان ص)

هنگامی که در اسفند‌ماه ۱۳۸۵ نخستین تصحیحات از سوی دکتر شفیعی کدکنی به بازار کتاب راه یافت، دکتر محمدجعفر یاحقی در مراسم رونمایی از این آثار آن را «انقلابی در تصحیح متون کهن، بعد از مرحوم محمد قزوینی، با توجه به نیازهای روز» برشمرد و از شفیعی کدکنی خواست که شیوه تصحیح خود را در قالب کتابی آموزشی انتشار دهد.  چندی بعد دکتر محمدعلی موحد نیز در نشستی در نقد و بررسی این آثار در شهر کتاب گفت که «شفیعی کدکنی عطر آثار عطار را منتشر کرد.»

از ویژگی‌های مهم تصحیح دکتر کدکنی این است که خواننده این منظومه‌ها درمی‌یابد، در چنین شیوه‌ای از تصحیح، چه مقدار کلمات و تعبیرات نویافته وارد زبان عطار، و از طریق او وارد فرهنگ‌های آینده زبان فارسی خواهد شد.

فرآهم آوردن «مجموعه زبانی» آثار مسلم عطار، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الاهی‌نامه، مصیبت‌نامه، دیوان قصاید، و غزلیات و مختارنامه و تذکره الاولیاء، در یک دوره زمانی ۱۵ ساله به بازار کتاب راه یافتند که آخرین آنها کتاب تذکره‌الاولیای عطار بود که در اردیبهشت سال قبل منتشر شد.

وقتی متنی منقح و پاکیزه در دسترس مردم قرار گیرد، آن زمان است که می‌توان بر محتوای آثار عطار تمرکز یافت و درباره آنها سخن گفت. این محتو،ا هم از نظر فرم‌های دستوری و شیوه‌های نگارش نظم و نثر و‌ آسان‌فهمی و دیرفهمی این متون است، وهم از نظر مضمون‌آفرینی و کیفیت مباحث و موضوعات ارائه شده است.

یک دلیل اقبال به آثار عطار را باید در زبان ساده و همه فهم آن دانست که «گذشته از اشتمال آنها بر اندیشه‌های عرفانی، سرشار ازحکایت‌های کوتاه و بلند است که گستردگی و تنوع آنها را در هیچ کتابی تا این حد نمی‌بینیم.»(مدخل عطار نیشابوری در دانشنامه زبان و ادب فارسی- جلد ۴ ص ۶۴۷)

در منظومه‌های عطار نیز همانند مثنوی مولانا، از هر قشر و طبقه‌ای دیده می‌شود.از  شیخ و زاهد و صوفی و پادشاه گرفته تا عطار و دباغ و کناس و گلخن تاب، و به تعبیری می‌توان گفت که این حکایت‌ها که غالبا کوتاهند، جلو‌ه‌هایی از حیات اجتماعی آن دوران را پیش چشم مخاطب قرار می‌دهند. شیوه عطار بیان موجز و بی‌ابهام قصه‌ها برای جذب مخاطب در مرحله نخست، و سپس  انتقال مفاهیم عرفانی و عالی به اوست.

زبان و نثر عطار ساده و همه‌فهم است و حتی ساده‌تر از زبان مثنوی مولانا و بوستان سعدی.  مثنوی‌های عطار به باور دکتر تقی پورنامداریان «روی هم‌رفته ساده، ‌روشن وتقریبا عاری از لغات دشوار و ساختارهای نحوی پیچیده و تلمیح و تصویرهای متکلفانه است» (مدخل عطار نیشابوری در دانشنامه زبان و ادب فارسی - جلد ۴ ص ۶۴۵)

رواج خرافه‌گرایی و کشف و کرامات‌های محیرالعقول

اما عطار اگر صدها حسن دارد، عیوب و انکساراتی هم دارد که مهمترین‌ آن، شیوع برخی خرافات و باورهای غلط نسبت به مفاهیمی ماوراء طبیعی است که بیش از همه می‌توانیم در کتاب تذکره‌الاولیا آن را ببینیم. اثری که کشف و شهود و کراماتی را به برخی مشایخ  و بزرگان دینی نسبت می‌دهد که تقریبا کمتر در عالم واقع چنین مواردی رخ می‌دهد.

 به نوشته آقای شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب تذکره‌الاولیای شیخ عطار، «نمی‌توانیم دل‌آزردگی خویش را از ستمی که او و همرزمانش نسبت به خِرَد ایرانی-  که خیام نماینده آن بود- داشته‌اند، پنهان کنیم»، چرا که عطار است که به نوشته دکتر شفیعی «آخرین ضربه‌ها را بر پیکر خِرَد ایرانی و دانش‌گرایی همشهری بزرگوار خویش، عمر خیام می‌زند... که شهری را از دانش‌گرایی و آزاداندیشی به سمت تعصب و سخت‌گیری» (ص۲۴) سوق می‌دهد.

اکنون می‌توان به جرات مدعی شد که عطر آثار عطار نه تنها در داخل، که در خارج از ایران هم پراکنده شده است. از نمونه‌های شاخص آن، کاری است که دکتر لیلی انور در برگردان فرانسوی برخی از آثار عطار انجام داده است.

لیلی انور

این اثر در ۴۵۰۰ نسخه با مینیاتورهای ایرانی به چاپ رسید و به گفته خانم انور (در برنامه شب بخارای یک مرداد ۱۳۹۴) چاپ نخست آن به‌رغم قیمت بالایی که داشت (۲۹۰ یورو) در عرض چند ماه به فروش رفت. اما ناشر کتاب که متن برگردان فرانسه او را بسیار پاکیزه و استثنایی دیده بود، به او گفت، «ما در تاریخ ترجمه آثار فارسی چنین موردی نداشته‌ایم و حیف است که این ترجمه در کتابی بیاید که این حجم از تصاویر را دارد و...، کتاب در هیاتی جدا و با ویرایش و بازنگری و اضافات فراوان منتشر شد. در متن دوم خیلی چیزها را اضافه کردم و توضیحات و پاورقی‌های بسیاری به آن اضافه کردم که برخی کشفیات جدیدم بود و برخی در کتاب قبلی به دلیل محدودیت جا و تفسیرهای طولانی تصاویر حذف شده بودند و در ذهن من بود که این کتاب از نظر درونی و معنوی به افراد کمک کند و تنها اثری ادبی برای معرفی زبان و ادب فارسی نباشد.» (گزارش نشست با لیلی انور در شب بخارای یک مرداد ۱۳۹۴)

یک استثنا؛ «شیخ صنعان» سعیدی سیرجانی 

شایسته است این مطلب را با یادکردی از کاری که سعیدی سیرجانی روی یکی از داستان‌های عطار انجام داد، به پایان بریم. علی‌اکبر سعیدی سیرجانی در اوایل انقلاب و با احساس این نکته که جریانی استبدادی در ساختار قدرت ایران در حال شکل‌گیری است، تاویل و تفسیری متفاوت از داستان شیخ‌صنعان و دختر ترسا ارائه داد. این داستان به صورت منظوم در منطق‌الطیر آمده است و حکایت مسلمان پرهیزگاری است که پس از سال‌های دراز در سلامت‌زیستن و پرورش مریدان و شاگردان بسیار، دچار سرگشتگی می‌شود، به روم سفر می‌کند، ‌در روم به دختری ترسا (عیسوی) دل می‌بازد، و همه چیزش را به خاطر دختر از دست می‌دهد، اما در پایان با لطف و عنایت خداوند، در تحولی دیگر، سلامت خویش باز می‌یابد.

 داستان، در روایت سعیدی سیرجانی از زبان ملایی در کرمان (آسید‌مصطفی) روایت می‌شود و داستانِ شیخی است و دختری مسلمان که به نکاح مردی مسیحی در می‌آید و آن شیخ با تحریک لات‌های محل، مردم را جمع می‌کند و ضمن خراب و تصرف کردن قصر «مسیو»، دختر مسلمان را که نامش قدرت‌خانم است، از چنگ مرد مسیحی نجات می‌دهد، اما به مرور عاشق قدرت می‌شود وتمامی هست و نیست خود را می‌بازد.

این روایت، به صورت پاورقی در نشریه نگین و در چند شماره منتشر شد، اما از میانه‌های انتشار بسیاری دریافتند که قصه سمبلیک است و مراد از «شیخ»، همانا طالبان قدرت در جمهوری اسلامی هستند و «قدرت خانم» هم در واقع نهاد قدرت است که با سرنگونی رژیم گذشته به دست جریان امروزین افتاده است. در همان صفحات ابتدایی کتاب آمده است که چگونه شیخ با دیدن قدرت عنوان «ذکر» آن شب خود را هم تغییر داد و شیفته قدرت شد و «ذکر آن شب» را شيخ « يا قدرت» انتخاب کرد و با شور و حرارتی، فریاد «يا قدرت يا قدرت» زد و مريدان به حکم عادت، گفته او را تکرار کردند.(ص۴)

 لذا اجازه ندادند که این روایت به پایان برسد و در اوایل سال ۱۳۵۹ آن مجله توقیف شد و از ادامه انتشار بازماند. کتاب اما بدون مقدمه سیرجانی، چند سالی بعد از درگذشت مشکوک او در زندان به صورت زیرزمینی منتشر شد و یکی از پروفروش‌ترین کتاب‌های عطار در تمامی این سال‌ها بوده است.

بیشتر از فرهنگ و هنر