راز بیش‌فعالی کودکان در «سیم‌کشی» مغزی‌شان نهفته است

ژنتیک، شرایط پیش از تولد و تجربه‌های اولیه زندگی می‌توانند شکل‌گیری شبکه‌های مغزی را تحت تاثیر قرار دهند

تصویر تزئینی‌، مادر یک نقاشی را در دست گرفته است و به کودک نشان می‌دهد‌- Canva

دانشمندان کانادایی دریافته‌اند نحوه اتصال و سازماندهی شبکه‌های مغزی در سال‌های ابتدایی زندگی می‌تواند نشانه‌ای زودهنگام از احتمال ابتلای کودکان به اختلال نقص کم‌توجهی‌-بیش‌فعالی یا ای‌دی‌اچ‌دی (ADHD) باشد.

بر این اساس، الگو و کیفیت اتصال‌های سلول‌های عصبی در مغز یا اصطلاحا «سیم‌کشی مغز» در این مرحله از زندگی می‌تواند پایه و اساس مهارت‌های مرتبط با توجه را شکل دهد و کلید شناسایی کودکانی باشد که ممکن است در آینده به این اختلال عصبی‌رشدی مبتلا شوند.

به‌ گزارش نیوزویک، پژوهشگران دانشگاه سایمون فریزر کانادا (‌SFU) نحوه رشد ساختار و عملکرد مغز را در سال‌های حیاتی اولیه زندگی و نحوه تعامل آن‌ها با یکدیگر را بررسی کرده‌‌اند. رندی مکینتاش، نویسنده این پژوهش و بنیان‌گذار موسسه علوم اعصاب و فناوری عصبی دانشگاه سایمون فریزر، می‌گوید: «مغز را مثل یک شهر در نظر بگیرید که جاده‌هایش همان ساختار و اتصالات سلول‌های عصبی در مغزند و ترافیک آن فعالیت مغز است. به نظر می‌رسد که در کودکان خردسال، این جاده‌ها مهم‌ترند. اگر جاده‌ها خوب ساخته نشوند، ترافیک نمی‌تواند روان جریان پیدا کند و این بر توانایی کودک برای تمرکز، تغییر فعالیت و ممانعت از حواس‌پرتی‌ها اثر بگذارد.»

او توضیح می‌دهد که ژنتیک، شرایط پیش از تولد (دوران بارداری) و تجربه‌های اولیه زندگی (از بدو تولد تا حدود پنج‌سالگی) می‌توانند بر شکل‌گیری این شبکه‌ها در مغز تاثیر بگذارند و تفاوت در این عوامل می‌تواند باعث شود شبکه‌های مغزی مسئول توجه به شکل متفاوتی رشد کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مکینتاش می‌افزاید که در بررسی رشد طبیعی، الگوهایی مرتبط با عملکرد توجه یافته‌اند که می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای تحقیقات آینده درباره تفاوت‌های دیده‌شده در ای‌دی‌اچ‌دی و عوامل موثر بر آن به کار رود. آن‌ها بر اساس تحقیقات پیشین، توضیح دادند که بررسی هم‌زمان تغییرات اتصال‌های ساختاری و اتصال‌های عملکردی در مغز می‌تواند به درک الگوهای سالم رشد عصبی و عوامل بالقوه پیش‌بینی‌کننده نتایج رفتاری کمک کند.

این مطالعه ۳۹ کودک چهار تا هفت ساله را به مدت یک سال دنبال کرد. پژوهشگران با استفاده از ام‌آر‌آی، این نوع اتصال‌ها را در مغز اندازه‌گیری کردند. شرکت‌کنندگان وظایفی انجام دادند که سه نوع توجه را می‌سنجید: توجه پایدار (حفظ تمرکز)، توجه انتخابی (نادیده گرفتن عوامل حواس‌پرت‌کن) و توجه اجرایی (تغییر بین وظایف مختلف). سپس تیم پژوهش از نظریه گراف‌ــ روشی مبتنی بر ساختارهای ریاضی که معمولا برای مطالعه شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌شود‌ــ بهره گرفت تا بررسی کند بخش‌های مختلف مغز چگونه به هم متصل‌اند و این اتصال‌ها با گذشت زمان چه تغییری می‌کنند.

آن‌ها دریافتند زمانی که شبکه‌های مغزی کودکان شبیه شبکه‌های اجتماعی با «گروه‌های دوستان صمیمی» سازماندهی شده باشد‌ــ یعنی بخش‌های مغز بیشتر با بخش‌های همان گروه خود ارتباط داشته باشند و با بخش‌های گروه‌های دیگر ارتباط کمتری  برقرار کنند‌ــ عملکرد کودکان در آزمون‌های توجه ضعیف‌تر است.

لین روکوس، از نویسندگان این پژوهش، می‌گوید: «این محدوده سنی، یعنی درست پیش از ورود به مدرسه و سال‌های ابتدایی تحصیل، یک دوره حیاتی است. در این زمان کودکان با چالش‌های جدید یادگیری روبه‌رو می‌شوند و مداخلات زودهنگامی مانند رفتاردرمانی، برنامه‌های حمایتی مدرسه، آموزش مهارت‌های اجتماعی و آموزش والدین می‌تواند اثرگذار باشد.»

امیلی کرازبی، روانشناس آموزشی که در این پژوهش حضور نداشت، هم تاکید می‌کند که ارتباطات اجتماعی برای رشد عاطفی و اجتماعی ضروری‌اند؛ آنچه با افزایش استفاده از فناوری و کاهش تعاملات حضوری، در معرض خطر قرار گرفته‌ است. به گفته او، «سه سال اول زندگی یا به عبارتی هزار و یک روز نخست، مهم‌ترین دوره زندگی یک کودک‌اند، زیرا سبک دلبستگی او در همین زمان شکل می‌گیرد، سبکی که بر روابط بعدی، حتی روابط عاطفی در بزرگسالی، اثر خواهد گذاشت. کودکی که دلبستگی اضطرابی، ناایمن یا اجتنابی دارد، ممکن است بیش‌هوشیار باشد و این حالت می‌تواند به‌صورت مشکلات توجه ظاهر شود.»

کرازبی تاکید کرد: «موضوع این است که باید از همان ابتدا والدین را حمایت کنیم تا یک دلبستگی ایمن و بهینه برای کودک ایجاد کنند تا او احساس امنیت و آرامش کند. مثلا کمک به والدین برای کار کردن روی تجربه‌های کودکی خودشان.»

پژوهشگران با بررسی الگوهای اتصال بخش‌های مختلف مغز کودکان فهمیدند که در بعضی قسمت‌ها، وقتی این بخش‌ها کمتر «منزوی» بودند و ارتباط بیشتری با بقیه مغز داشتند، کودکان در توجه انتخابی (نادیده‌گرفتن حواس‌پرتی‌ها) توانایی بهتری داشتند، اما در بخش‌های دیگری مثل ناحیه مربوط به جهت‌یابی فضایی، برعکس، داشتن ارتباطات محکم‌تر و گروه‌بندی‌شده‌تر بین سلول‌های عصبی برای عملکرد بهتر مفید بود.

به این ترتیب، این سال‌ها زمانی است که شکل و کیفیت ارتباطات بین بخش‌های مغز (همان سیم‌کشی مغز) روی مهارت‌های فکری تاثیر زیادی دارد و دوره‌ای بسیار پویا است که عملکرد شناختی با ویژگی‌های ساختاری شبکه‌های مغزی به‌شدت پیوند دارد. پژوهشگران می‌خواهند با کمک برنامه‌های شبیه‌سازی رایانه‌ای مدل سه‌بعدی و شخصی از مغز هر کودک بسازند و ببینند «سیم‌کشی» مغز او چگونه است و در آینده چگونه ممکن است تغییر کند. این کار می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا روش‌های تقویت رشد سالم یا درمان مشکلات احتمالی را قبل از وقوع، آزمایش کنند.

مکینتاش توضیح داد: «امید ما این است که با شناخت چگونگی رشد طبیعی مغز یک کودک بتوانیم خطرها را زود تشخیص دهیم، حمایت‌ها را موثرتر متناسب‌سازی کنیم و آن‌ها را در زمانی ارائه دهیم که بیشترین اثر را داشته باشند. این حمایت‌ها می‌تواند به شکل کمک‌های رفتاری برای بهبود مهارت حل مسئله، عزت‌نفس یا خودکنترلی باشد یا برنامه‌هایی در مدرسه که متناسب با نیازهای کودک طراحی می‌شوند و همچنین راهنمایی والدین.»

پژوهشگران می‌گویند مطالعات بلندمدت‌تر با دامنه سنی گسترده‌تر می‌تواند روشن کند که رشد مغز چگونه در طول زمان بر توجه اثر می‌گذارد. نمونه‌های بزرگ‌تر و متنوع‌تر همچنین باعث می‌شود نتایج پژوهش کاربردپذیری بیشتری داشته باشد.

بیشتر از بهداشت و درمان