درگذشت آهنگساز «تو سفر کردی به سلامت»

محمد نوری در کارنامه کاری خود برای خوانندگانی چون آغاسی، داود مقامی، جواد یساری، و عباس قادری آهنگ‌های معروفی ساخت

پس از انقلاب و به دلیل شرایط ویژه‌ای که به وجود آمده بود، این گروه از هنرمندان عملا از دایره کارهای رسمی حذف شدند- عکس از سایت قدیمی‌ها

نام محمد نوری، اهالی موسیقی و ترانه را بی‌اختیار به یاد خواننده شهیر ترانه‌های پاپ-کلاسیک ایرانی می‌اندازد؛ خواننده ترانه‌هایی چون «جان مریم»،«ایران من» و «نام ایران» و …، که با صدای پرقدرت خود، بیش از پنج دهه ترانه‌های ماندگاری خواند و آثارش همچنان مشتاقان بسیاری دارد. اما در عالم موسیقی، یک «محمد نوری» دیگر هم می‌زیست که روز ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۰ و پیش از ورود به قرن تازه خورشیدی، نغمه آخرین خود را در زیست این‌جهانی سرود و به جایی رفت و در آن آرام گرفت که محمد نوری خواننده، ۱۲ سال قبل رفته بود؛ بهشت زهرا.

محمد نوری، نوازنده چیره‌دست ویلن و آهنگساز ترانه‌های عامه‌پسند، چنان که در گفت‌و‌گوی خود با برنامه «کوچه‌خاطره‌ها» (در یوتیوب- ۲۲ ژانویه ۲۰۲۲) ‌اشاره کرده است، سال ۱۳۲۷ در بخش ۴ تهران در سنگلج در بازارچه قوام‌الدوله شاپور به دنیا آمد و تا هفت سالگی آنجا بود، و از آن پس همراه پدرش که کارمند کارخانه سیمان بود، به شهرری رفت و ساکن آنجا شد.

پدر او که نوازنده ویلن‌ بود و شاگردان خوبی هم داشت، وقتی استعداد پسرش را دید آموختن ساز به او را هم در دستورکار خود قرار داد. از این منظر، نوری خردسال عمده آموزه‌های موسیقایی خود را از پدرش یاد گرفت و به گفته خودش، هفت ساله بود که ویلن را به دست گرفت. بعدها یکی از برادران کوچکترش هم به این صنف پیوست و نوازنده ویلن و تنبک شد؛‌ هرچند شهرت و اعتبار برادر بزرگترش را به دست نیاورد.

آغاز کار در هنرستان موسیقی و ورود به لاله‌زار

در گفت‌وگوی مجله «قدیمی‌ها» با او(۱۶ خرداد ۱۳۹۵)، نوری از سه سال تحصیل در هنرستان موسیقی نیز سخن گفته و اشاره کرده است که آن دوره، حسین دهلوی ریاست هنرستان را عهده‌دار بود. به‌رغم آن که در سال‌های اولیه فعالیت، به نواختن ویلن ایرانی کلاسیک کشش داشت، اما از همان جوانی به سمت موسیقی لاله‌زاری و اجرا در کافه‌ها گرایش یافت. نخستین محل اجرای او «کافه جمشید» بود و در همان کافه بود که او تحت تاثیر برخی از نوازندگان ویلن، به نواخته‌های الهام‌گرفته از موسیقی عربی روی آورد، چرا که آن دوره این گونه موسیقی خواستاران فراوانی داشت و رقص عربی نیز در کافه‌ها مرسوم بود: «من علاقه‌مند شدم و آمدم در خانه مدتی روی سبک عربی تمرین کردم. بعد از مدتی به سبک هندی گرایش پیدا کردم و در آن موفق بودم که اسم من ممد هندی شد» (قدیمی‌ها)، و در آنجا بود که برای خوانندگانی چون مهوش، پریوش، شهپر و …، به نوازندگی ‌پرداخت. در همان سال‌ها با داود کاظمی شیوه‌های عربی‌نوازی روی ویلن را بیشتر آموخت تا آن که از سال ۱۳۴۵ به همکاری با داود مقامی، از قله‌های خوانندگی لاله‌زاری پرداخت و تا پایان عمر مقامی با او همکاری داشت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در سال‌های اولیه دهه پنجاه اما او به همکاری با نعمت‌الله آغاسی، چهره‌ نام‌آور موسیقی کوچه‌بازاری پرداخت و به عنوان نوازنده برجسته گروه او معرفی شد، و در همین همکاری‌ها بود که برخی از ترانه‌‌های ماندگار آغاسی را ساخت. ترانه‌هایی که اگر چه از مقدمه و آهنگسازی به آن معنای متعارف آن برخوردار نبودند،‌اما به دلیل ملودی‌های روان و برانگیزاننده و نیز اشعار ساده و از آن مهم‌تر، صدای یکی از خوانندگان معروف موسیقی‌ کوچه بازاری، به سرعت در میان مردم دست‌به‌دست می‌شد.

«بیش از هزار آهنگ ساختم»

محمد نوری تنها در مقام نوازنده ویلن نبود که فعالیت می‌کرد، بلکه از همان سال‌های جوانی ذوق آهنگسازی داشت و نخستین کارش اثری بود که در سال ۱۳۴۲ برای عباس قادری ساخت: «راحله چشات قشنگه، کار اولم بود که عباس قادری خواند و من او را به لاله‌زار آوردم، ولی با گذشت زمان شناخته شد. بعدها آهنگ‌های زیادی به آغاسی، نصرالله آشتیانی، داود کلهر، و حسن شجاعی دادم. به آغاسی آهنگ‌هایی چون بت پرست، چه‌گلی کاشتی و … دادم…  بیش از هزار آهنگ ساختم.» (همان) 

برخی دیگر از‌ آثاری که او ساخت، ترانه‌هایی بود که جواد یساری، داود مقامی، و سوسن خواندند که هنوز هم شنیدن آن‌ها آدمی را به یاد کوچه‌های قدیمی تهران می‌اندازد.

بعد از انقلاب، به دلیل حذف این گونه موسیقایی در تمامی شقوق آن در بازار رسمی موسیقی، نوری در چهار سال نخست بیکار بود، اما سپس برای امرار معاش مجبور شد به خارج از ایران کوچ کند و البته خود به دلیل ظرفیت‌های کاری و ارتباطی که داشت، حلقه وصل برخی از هنرمندان شد و به گفته خودش، در ترکیه، این او بود که «امید» را به عنوان خواننده کشف و به جامعه موسیقی معرفی کرد: «امید در مغازه تابلو‌نویسی در ترکیه کار می‌کرد و من صدایش را شنیدم و امید را به کاباره آوردم و ۷ سال در آنجا کار کرد تا این که روزی یکی از دوستانم آمد در اروپا کنسرت بگذارد و ما ایشان را با خودمان به اروپا بردیم و از آن کنسرت به بعد، امید،امید شد.»  نوری البته در ترکیه مقیم نشد و به رفت وآمد به ایران و آنجا ادامه داد، ‌اما در عمل امکان فعالیت در ایران را به معنای حرفه‌‌ای آن نیافت.

برآمدن گفتمان موسیقی لاله‌زاری

مرگ هر هنرمندی در هر شاخه‌ای، سبب می‌شود تا توجه به آن موضوع و آن فرد فزونی یابد، و موسیقی مطربی و لاله‌زاری و توجه به آن هم از جمله این موضوعات است که با مرگ پیشکسوتان آن جلب توجهی به آن می‌شود. در عمل، موسیقی مطربی و لاله‌زاری تا یکی دو دهه قبل چندان جدی گرفته نمی‌شد و راهی به پژوهش‌های موسیقی‌شناسی نداشت، اما از دو دهه قبل که پژوهش‌های مردم‌شناسانه رنگ ورویی تازه به خود گرفت، این گونه هنری در شاخه‌های مختلف آن مورد اعتنای اهل پژوهش هم قرار گرفت، چرا که این گونه هنری طرفداران بسیاری داشت و حتی برخی از مخاطبان نخبه هم به‌رغم آن که آشکارا به این گونه موسیقایی بی‌اعتنایی نشان می‌دادند و آن را با صفت‌هایی چون مبتذل و سبُک، به دور از «هنر» می‌دانستند، خود در خفا و جمع‌های خانوادگی و شخصی به این آثار گوش می‌سپردند. 

پس از انقلاب و به دلیل شرایط ویژه‌ای که به وجود آمده بود، این گروه از هنرمندان عملا از دایره کارهای رسمی حذف شدند و حتی تا سال‌های اولیه دهه هفتاد اجازه هیچ‌گونه کاری را نداشتند، در حالی که بازار این گونه آثار در قبل از انقلاب بسیار پررونق بود و هنرمندانی که در این عرصه‌ها فعالیت‌ می‌کردند، حتی از هنرمندان پاپ معروف رادیو و تلویزیون نیز درآمد بیشتری داشتند. 

محمد نوری در گفت‌و‌گوی خود با مجله اینترنتی قدیمی‌ها (۲۵ خرداد ۱۳۹۵) اشاره می‌کند که کمپانی‌های بزرگ پخش صفحه‌ موسیقی در لاله‌زار شعبه داشتند و برخی از خوانندگان معروف، کارشان را از لاله‌زار شروع کردند: «گوگوش که خودش ملکه موزیک ایران است، ‌کارش را در دهه ۴۰ با پدرش، صابر آتشین،از تاتر پارس شروع کرد. بانو دلکش در تاتر دهقان بود، ‌زنده‌یاد روانبخش در تاتر نصر بود.» در کنار این گروه حتی هنرمندانی چون محمدرضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی، جمال وفایی، و …، با «جامعه باربد» کار خود را آغاز کردند که عمده اجراهای آن‌ها در لاله‌زار به روی صحنه می‌رفت.

به گفته نوری، آن سال‌ها پرفروش‌ترین صفحات موسیقی ایران از آن موسیقی لاله‌زاری و هنرمندانی چون آغاسی، عباس قادری، و بعد جواد یساری بود. او حتی یکی از دلایل بی‌اعتنایی این دسته از هنرمندان به رادیو را بی‌نیازی مالی آن‌ها می‌داند و می‌گوید: «درآمد من در سال ۱۳۵۳ و همکاری‌ام با آغاسی ماهیانه ۱۸۰ هزار تومان بود. با این رقم من می‌توانستم چند ملک بخرم و نیازی نبود برای ۵۰ تومان با خواننده‌ای در رادیو همکاری کنم. برای آهنگ «با تو قهرم» در سال ۱۳۵۲ دو میلیون تومان به دست آوردم.» این روایت‌ها اگر دقیق باشد، نشان از درآمد شگفت‌انگیز هنرمندان موسیقی عامه‌پسند دارد.

از همین منظر است که حذف این گونه موسیقایی از روایت‌های رسمی و نیز مطبوعات غالب، نوعی اجحاف درباره آن است. مرگ امثال محمد نوری نوعی تلنگر به جامعه موسیقی و جامعه هنری است که به خاطر آورند کسانی را که شادی و طرب را در گستره‌ای وسیع به میان مردم می‌آوردند و یاد و خاطره آن‌ها همچنان با مخاطبان آنان است، و ای کاش فرصتی به آن‌ها داده می‌شد تا بتوانند هم چرخه زندگی خود را بگردانند، و هم اقتصاد موسیقی را در گونه‌ای خاص، بار دیگر احیا کنند.

بیشتر از موسیقی