هوشنگ نهاوندی؛ مردی که زیاد می‌دانست و کم می‌گفت

دکتر نهاوندی از خوشنام‌ترین چهره‌های دوران طلایی و شکوفایی ایران بود

محمدرضا شاه، شهبانو فرح و هوشنگ نهاوندی- آرشیو عکس‌های تاریخی ایران

هوشنگ نهاوندی، سیاستمدار و دانشگاهی برجسته دوران پادشاهی ایران، شامگاه یکشنبه ۱۹ سپتامبر در ۹۳ سالگی چشم از جهان فرو بست.

او در اوج بحران سیاسی منجر به انقلاب سال ۵۷، در مرکز تحولات داخلی ایران قرار داشت و از پشتیبانی شهبانو فرح پهلوی (نایب‌السلطنه) و اعتماد و علاقه شاه نیز برخوردار بود.

در هفته نخست مرداد ۵۷، در پرواز بازگشت از سفری کوتاه به تبریز که بیشتر به منظور جبران شکست دیدار چند هفته قبل جمشید آموزگار، نخست‌وزیر وقت، از مرکز آذربایجان شرقی و تلاش برای آرام کردن دانشگاهیان و دانشجویان خشمگین آن شهر ترتیب داده شده بود، نهاوندی با پرسشی غیرمترقبه که در آن لحظه نامفهوم بود و بیشتر جنبه تفننی داشت تا جدی، خطاب به من پرسید: «بعد از دفتر (مخصوص)، علاقه دارید کجا مشغول باشید؟»

دو هفته بعد که همراه نصیر عصار عازم محل راهپیمایی کوتاه روزهای جمعه در محله اقدسیه، در شمال شرق تهران بودیم، دکتر نهاوندی از عبدالله، راننده خود، خواست نواری از هایده را که در داشبورد خودرو بود، بگذارد: «من از لب تو منتظر یک حرف تازه‌ام/ تا قشنگ‌ترین قصه عالم رو بسازم‌...»

آرام‌آرام روشن شد که هوشنگ نهاوندی در آن روزهای طوفانی داوطلب رسیدن به منصب نخست‌وزیری و جانشینی جمشید آموزگار است و علاوه بر شهبانو فرح، اردشیر زاهدی، سفیر وقت ایران در واشنگتن، رضا قطبی، پسر دایی شهبانو، و سپهبد ناصر مقدم، رئیس سازمان امنیت، نیز از این گزینه پشتیبانی می‌کنند.

در نهایت شگفتی، ابتدای شهریور ۱۳۵۷، پس از اعلام کنار رفتن آموزگار از پست نخست‌وزیری، جعفر شریف‌امامی به‌عنوان نخست‌وزیر بعدی معرفی شد و از روز ۵ شهریور، کارش را در سمت تازه آغاز کرد.

نهاوندی که بنا به گفته خود او، به قبول پست وزارت [علوم] در کابینه شریف‌امامی مجبور شده بود، امید نخست‌وزیری را از دست داد و چند هفته بعد، از منصب وزارت علوم نیز کناره‌گیری کرد.

با شروع کار دولت شریف‌امامی و برگ زیتون نشان دادن او به شورشیان مذهبی و چپ، نا‌آرامی‌های خیابانی در تهران و شهرهای بزرگ ایران سرعت بیشتری گرفت و عملا ثابت شد که انتخاب شریف‌امامی برای نخست‌وزیری تصمیم نادرستی بود.

ثبت تاریخ صرفا بر مبنای رویدادهای واقع‌شده صورت می‌گیرد، نه تحولات فرضی یا محتمل. با این استنتاج، تصور امکان موفقیت یا شکست دولت فرضی هوشنگ نهاوندی (خوشنام) به جای جعفر شریف‌امامی (بدنام) امکان‌پذیر نیست. در عین حال فرضیه رد بخت موفقیت محتمل او در آن روزهای حساس و تاریخی هم بار منطقی کافی ندارد؛ شاید او می‌توانست وسیله تغییر مسیر تاریخ ایران بشود، شاید هم نه!

هوشنگ نهاوندی با وجود جوانی نسبی، تجربه کار در بالاترین سطوح دولت و دانشگاه را داشت. او در کابینه حسنعلی منصور، پست وزرارت آبادانی و مسکن را داشت، در پست ریاست دانشگاه پهلوی شیراز، جانشین اسدالله علم و در منصب ریاست دانشگاه تهران، جانشین علینقی عالیخانی شده و در پست ریاست دفتر مخصوص شهبانو، بر اعتبار سیاسی خود افزوده بود.

در ادامه سیاست «تغذیه تمساح» که به منظور باج دادن به شورشیان در دولت‌شریف امامی کلید خورد، هوشنگ نهاوندی همراه با امیرعباس هویدا و شمار دیگری از دولتمردان شناخته‌شده در روزهای نخست تشکیل دولت نظامی ارتشبد ازهاری، به اتهام سوءاستفاده از قدرت و فساد، بازداشت شدند و تا روز سقوط دولت بختیار و باز شدن زندان‌ها، محبوس بودند.

دکتر هوشنگ نهاوندی بعد از نجات معجزه‌آسا از زندان و خروج مخفیانه از ایران، در پاریس اقامت گزید و به تدریس در  دانشگاه سوربن و تالیف مشغول شد.

بیش از ۱۰ جلد کتاب به زبان فرانسه که عموما به فارسی هم ترجمه شد‌ه‌اند، از جمله «آخرین روزها»، «خمینی در فرانسه»، «ایران شوک بلندپروازی‌ها»، «سه رویداد و سه دولتمرد» حاصل کار مردی خستگی‌ناپذیرند که مغز او تا پایان حیات، مانند ساعت سوییسی، منظم کار می‌کرد.

طی دوران اقامت در تبعید، او ارتباطش را با تعداد معدودی از دوستان خود، از جمله اردشیر زاهدی، نصیر عصار، اصلان افشار و کاظم ودیعی، حفظ کرد.

در روزهای پایانی حیات پادشاه فقید ایران در قاهره، وابستگان خانوادگی و تعداد انگشت‌شماری از دولتمردان سابق به بالین او شتافتند. هوشنگ نهاوندی هم از کسانی بود که تا ساعات آخر با او بود.     

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ابتدای اردیبهشت سال ۱۳۹۷ گزارش‌هایی حاکی از یافتن پیکر مومیایی‌شده رضاشاه، در جریان گود برداری از محلی نزدیک به آرامگاه او در شهر ری انتشار یافت و حکومت تهران متعاقبا مدعی شد که پیکر او را مجددا در محلی معرفی نشده‌ به خاک سپرده شده است. هوشنگ نهاوندی، بیش از یک بار با تاکید و قاطعیت کامل، به من گفت که اطلاعات منتشرشده در مورد یافتن پیکر مومیایی‌شده رضاشاه درست نیست.

او بدون دادن نشانه‌ای دیگری، افزود که پیش از خروج خانواده سلطنتی از ایران، بنا به تصمیم شاه، پیکر رضاشاه از آرامگاه او خارج و در نقطه‌ای امن به ودیعه گذاشته شد.

بنا به گفته دکتر نهاوندی، شهبانو فرح، اشرف پهلوی، اردشیر زاهدی، امیر اصلان افشار (و او) از جمله رازداران محل نگهداری پیکر رضا شاه بودند.

از زمان درگذشت پادشاه فقید ایران در قاهره، روابط هوشنگ نهاوندی با بازماندگان خانواده سلطنتی (شهبانو فرح پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی) که او را به سبک رضا شاه، «شاپور رضا» می‌خواند، سرد شد و به دلایلی مشابه با رفتار اردشیر زاهدی، تا حدودی شکل انتقادی گرفت، اما هرگز از دایره رعایت حرمت و احترام خارج نشد.

از دکتر نهاوندی همسر او، بانو مکرم و دو دختر، به نام‌های فیروزه و افسانه باقی مانده‌اند که هر دو مانند پدر، مدارج عالی دانشگاهی را طی کرده‌اند و در دانشگاه تدریس می‌کنند.

دکتر نهاوندی از خوشنام‌ترین چهره‌های دوران طلایی و شکوفایی ایران بود؛ شخصیتی که ایران را دوست داشت، تحولات ایران را از نزدیک دنبال می‌کرد، هرگز تلفن همراه نداشت و تجلی معنی نزاکت بود؛ مردی که زیاد می‌دانست و کم می‌گفت.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه