مرگ یدالله بدر نواپرداز موسیقی کوچه بازاری؛ وداع با نسلی سوخته

برخی از کارهای بدر در زمره بهترین ملودی‌ها و آثار موسیقی کوچه بازاری است

یدالله بدر و سوزان (مهین هراتی)- عکس از علی رجبی، مجله اینترنتی قدیمی‌ها

یدالله بدر، نواپرداز برخی از ترانه‌های به یادماندنی کوچه بازاری سه‌شنبه ۲۱ مرداد در سن ۸۵ سالگی درگذشت.

او برای برخی از خواننده‌های برجسته و معروف این نحله موسیقایی، آهنگ ساخت و برایشان ویلن و عود نواخت. خوانندگانی چون آقاسی، سوزان، نیلوفر، امان‌الله تاجیک، داود مقامی و … بسیاری از کارهای شنیدنی خود را وامدار آهنگ‌های بدر می‌دانند، چنان که سوزان (مهین هراتی) خواننده در گفت‌وگویی با مجله اینترنتی قدیمی‌ها (اول آذر ۱۳۹۳) گفت: «ابتدا با آهنگ "خودم را می‌کشم" و بعد با آهنگ "عدد ۲۰" از کارهای استاد یدالله بدر به عنوان خواننده مطرح شدم، سپس با آهنگ "کبوتر نامه‌بر" در خوانندگی به اوج رسیدم.»

از جمله معروف‌ترین ترانه‌های ساخته بدر ترانه «بهشت و جهنم» است که چندین نسل با آن خاطره دارند و هنوز نیز یادآور موسیقی کوچه‌بازاری دهه‌های ۴۰ و ۵۰ است و به عنوان نماد آن دوران در برخی از آثار مستند و حتی سینمایی به کار می‌رود. ترانه‌سرای این اثر احمدجوزانی بود که از جمله ترانه‌سراهای خوب موسیقی‌های کوچه بازاری به شمار می‌رفت.

بدر البته برای دیگرانی هم آهنگ نوشت که از جمله آن‌ها ساخت آهنگ برای حمیرا بود. داستان این ترانه نیز بسیار شنیدنی است و نشان می‌دهد که خوانندگان زن موسیقی کوچه‌بازاری تقریبا بی‌پشتوانه بودند و آهنگسازان در آخرین لحظات کاری را که در استودیو با خواننده زن کوچه‌بازاری ضبط کرده بودند، به دلیل تفاضا از سوی خوانندگان مطرح زن همانند حمیرا به او می‌دادند و صدای خواننده کوچه بازاری را پاک می‌کردند:

سوزان از آهنگی یاد می‌کند به نام «وقتی که عشق میاد» از آقای بدر، که با صدای او در استودیو ضبط شد و او این آهنگ را خیلی دوست می‌داشت، اما مدتی بعد آقای بدر این آهنگ را به حمیرا داد. اگرچه سوزان می‌گوید به رغم آن که در ابتدا راضی به این کار نبود اما درنهایت پذیرفت که صدایش پاک شود و اثر را حمیرا بخواند. بدر به او گفته بود هزینه‌های استودیو بالاست و با فروش این کار می‌توانند هزینه آلبوم دیگری از سوزان را فراهم کنند.

محمد ایرانمنش نیز شهرتش در موسیقی کوچه‌بازاری را وامدار برخی ساخته‌های یدالله بدر می‌داند.

او در گفت‌وگو با مجله اینترنتی قدیمی‌ها (۳۰ شهریور ۱۳۹۵) از دو آهنگ «وداع مسرور» و «عجله کارِ شیطونه» نام می‌برد که موزیک هر دو اثر را آقای بدر نوشت که در آن سال‌ها روی صفحه منتشر شد و بسیار گل کرد.

نیاز جامعه به شادی و شکل‌گیری موسیقی کوچه و بازار

قدمت موسیقی عامه‌پسند و کوچه‌بازاری و بستر شکل‌گیری و رشد سریع آن را باید در یک نیاز انسانی جست‌وجو کرد. جامعه‌ کارگری شهری و حاشیه‌نشین‌ها برای لحظات شاد و سرگرمی خود نیازمند ابزار سرگرمی بودند. آن‌ها کارگرانی بودند که روزها در کارخانه‌ها کار می‌کردند و شب خسته از کار روزانه به کافه‌ها و بارها می‌رفتند که تنی سبک کنند و روحشان را با دیدن نمایش یا تاترهای روحوضی و لاله‌زاری و یا موسیقی‌های مطربی و کوچه‌بازاری جلا ببخشند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ساسان فاطمی در کتاب «پیدایش موسیقی مردم‌پسند در ایران» این گونه موسیقی را به مردم حاشیه‌نشین و فرهنگ آن‌ها نسبت می‌دهد و می‌نویسد: «موسیقی کافه‌ای از محیط مطربی یا، دقیق‌تر بگوییم، از تحول این محیط برآمد و شامل دو گونه‌ موسیقایی متمایز بود؛ یکی ترانه‌های تقریبا فکاهی و تنظیم‌هایی از موسیقی مردمی محلی، یا شهری (غزل‌خوانی، و ضربی‌های اندرونی) و دیگری ترانه‌های عربی‌مآب موسوم به کوچه بازاری.» (ص۱۳۳)

هنگامی که مکان این گونه موسیقایی رو به فزونی نهاد، خلاء برنامه‌های موسیقی خود را نشان داد و نتیجه شکل‌گیری گروه‌های موسیقی مطربی و کوچه‌باغی/کوچه بازاری و کافه‌ای در کافه‌ها و قهوه‌خانه‌های مختلف شهر بود. از همین نقطه بود که پای خوانندگان و نوازندگان هم به کافه‌ها و بارها باز شد.

اندک‌اندک آن‌ها به شهرتی رسیدند که سرمایه‌گذارانی به سراغشان آمدند و خواستار انتشار آلبومی از آن‌ها شدند. برنامه‌های سبک‌تر رادیو همانند صبح جمعه و یا دیگر برنامه‌های سرگرم‌کننده نیز به سراغ آن‌ها آمدند تا از شهرت و هنرشان توامان بهره ببرند. این گونه اندک‌اندک هنرمندان لاله‌زاری نیز شهرتی به هم زدند و بازار آن‌ها سکه شد و معیشت آن‌ها از تضیقات آن سال‌ها رهایی یافت.

رادیو اما به رغم تمامی پستی و بلندی‌ها، در سیطره جریان نسبتا پیشروی موسیقی بود و هنرمندان با سطح پایین‌تر از نظر امکانات و ارتباطات، یا حذف می‌شدند و یا حتی کارهای آن‌ها سر از کارهای دیگران درمی‌آورد. چنان که سوزان در همان گفت‌وگوی خود از روزی یاد می‌کند که به رادیو رفت و دو کار از خوانده‌های خود را با حضور آقای بدیعی شنیدند و صدایش موردپسند او قرار گرفت اما «در حین تصویب، این دو کار ناپدید شد و چندی بعد خانم مهستی اثر "های‌های گریه‌ها" را با اندکی تغییر خواند.» که نشان می‌دهد ورود به برنامه‌های رادیو نیز بدون رابطه و آشنا تقریبا غیرممکن بود.

برداشت از موسیقی عربی و لحن‌های غیرفارسی

از ویژگی‌های موسیقی‌های کوچه‌بازاری استفاده افراطی از لحن‌های موسیقی‌های ترکی و عربی بود. این استفاده تا جایی پیش رفت که ملودی و ساختار آهنگ ترانه‌های ترکی و عربی را عینا کپی کرده و روی آن‌ها شعر گذاشته و در استودیو ضبط می‌کردند. همین رویکرد در بخش دیگر موسیقی عامه‌پسند رخ داد. جایی که منصور رستگارنژاد با کپی کردن از آهنگ‌های غربی و گذاشتن شعرهای فارسی آن‌ها را درقالب موسیقی پاپ کلاسیک معرفی می‌کرد که ویگن نماینده شاخص آن در خوانندگی به شمار می‌رفت.

فضای اشعار موسیقی‌های کافه‌ای نیز بسیار به زندگی روزمره مردم حاشیه‌نشین شهری نزدیک بود. دل‌مشغولی‌های آن‌ها عشق به جنس مقابل، مذمت برخی شکست‌ها در زندگی، تاکید بر اخلاقیات به جای مذهب و شرع و مسائل و موضوعات دیگری که به نوعی در فیلم‌های معروف به کلاه‌مخملی می‌توانستیم نمونه‌های آن را ببینیم.

حذف و طرد در بعد از انقلاب

می‌توان به جرات گفت تنها قشری از موزیسین‌ها که بیشترین آسیب را در نتیجه انقلاب سال ۵۷ دیدند، همین قشر اجراکننده موسیقی کوچه و بازاری/کافه‌ای بودند. انقلاب سال ۵۷ اگرچه بسیاری از اهالی موسیقی پاپ را به انزوا راند و بسیاری را وادار به مهاجرت کرد. اما طبقه موسیقی کوچه‌بازاری را وادار به حتی تغییر شغل کرد، چرا که آن‌ها نه پشتوانه مالی مناسبی داشتند که بتوانند به خارج مهاجرت کنند و جریانی شبیه موسیقی لس‌آنجلسی را در موسیقی پاپ به وجود آورند و نه آن که امکان ورود به عرصه‌های جدی‌تر موسیقی را داشتند. در سال‌های اول انقلاب به گواه اسناد، مکاتبات و خاطرات این دسته از هنرمندان، از بسیاری از آن‌ها تعهد گرفتند که این پیشه را رها کنند. برخی همانند سوزان تجربه زندان رفتن را هم چشیدند و اموالشان هم مصادره شد.

در سال‌های بعد از دوم خرداد سال ۷۶ و با رونق گرفتن برخی از رستوران‌ها، به آن‌ها اجازه داده شد که از موسیقی زنده استفاده کنند که سبب شد تا این گونه موسیقی فعالیتی اندک داشته باشد. اما این فعالیت در مقابل آن چه که قبل از انقلاب اتفاق می‌افتاد عملا هیچ بود و به نتیجه‌ای در شکل‌گیری دوباره این نحله موسیقایی نینجامید.

بیشتر از فرهنگ و هنر