ماجرای کلاه‌برداری میلیون دلاری از مک‌دونالد

«مک‌میلیونز» رمز و راز این پرونده را به آهستگی باز گشوده و شما را تا لحظه آخر در حال حدس و گمانه‌زنی نگاه می‌دارد

مک‌میلیونز داستان کلاهبرداری مونوپولی مک‌دونالدز را روایت می‌کند-Daniel Boczarski / Getty Images via AFP

جیمز لی هرناندز می‌گوید: «همه فکر می‌کردند هیچ وقت شانس بردن بازی مونوپولی مک‌دونالد را نخواهند داشت، اما هیچ‌کس نمی‌دانست واقعا چرا؟» هرناندز که به همراه برایان لازارته مستند شش قسمتی اچ‌بی‌او با عنوان «مک‌میلیونز» (McMillions) را نوشته و کارگردانی کرده است، اکنون دقیقا می‌داند چرا.

از ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ در ایالات متحده کارزار تبلیغاتی این رستوران زنجیره‌ای برای رقابت با سایرین این بود که به مشتریان قطعاتی از بازی شبیه مونوپولی می‌داد تا آنها را جمع کرده و در صورت جمع‌آوری تمام قطعات جوایزی تا ارزش یک میلیون دلار دریافت کنند، اما این جوایز توسط گروهی سازمان‌یافته مجرمانه و مرموز به سرقت رفت. کارآگاهان اف‌بی‌آی معتقدند تقریبا تمام افرادی که در آن سال‌ها برای دریافت جوایز بزرگ پا پیش گذاشتند عضوی از این حلقه عظیم کلاهبرداری بودند.

«مک‌میلیونز» داستان کلاهبرداری مونوپولی را از طریق مصاحبه‌هایی تفصیلی با خاطیان و بازرسان این پرونده تعریف می‌کند. آقای هرناندز می‌گوید: «این داستان به دهه نود میلادی و دوران فعالیت  کلاهبرداران باز می‌گردد که دوران اوج این بازی بود. من و برایان هر دو در این دوران بزرگ شدیم. اولین شغل خود من وقتی که تنها ۱۶ سال داشتم در مک‌دونالدز بود.»

روایت این داستان از اواسط آن شروع شده و اداره‌ای از اف‌بی‌آی در سال ۲۰۰۱ را به تصویر می‌کشد وقتی داگ متئوز، کارآگاهی تازه‌کار، به اداره این سازمان در جکسون‌ویل ایالت فلوریدا می‌رود. این اداره آن زمان شهرت بدی داشت و معمولا پرونده‌های بزرگ و جنجالی آن به‌ندرت به سرانجام می‌رسید.

در آن زمان اداره جسکون‌ویل به طور عمده توجه خود را معطوف کلاهبرداری در نظام بهداشتی و پزشکی کرده بود. اما در طرف دیگر، متئوز که ادعا می‌کند «حوصله‌اش از جفنگیات نظام پزشکی سر رفته بود» تصمیم می‌گیرد سرنخ دیگری را دنبال کند که روی کاغذ یادداشت نوشته شده بود: سرنخی که ادعا می‌کرد بازی مونوپولی سودآور مک‌دونالدز دستکاری شده است.

اف‌بی‌آی با پیگیری این ادعا به نتیجه می‌رسد سه نفر از کسانی که برنده این بازی بوده و گفته‌اند به طور شانسی قطعات بازی را جمع کرده‌اند، با یکدیگر خویشاوند هستند. بعد از این که اف‌بی‌آی به این نتیجه رسید که خود مک‌دونالدز در دستکاری بازی نقش ندارد، تحقیقات مفصلی را به راه انداخت که شامل استراق سمع، افراد نفوذی و حتی ماموریت‌های مخفی ضربتی بود که به گونه‌ای هیجان‌انگیز در این مستند و احتمالا به عنوان بهترین بخش آن به تصویر کشیده است.

آقای لازارته می‌گوید: «ما تا به حال شاهد این نبوده‌ایم که اف‌بی‌آی به نحوی که کاملا نماینده کار و تلاش آنها باشد در نمایشی به تصویر کشیده شود. همیشه این گونه نشان داده شده که اف‌بی‌آی سرنخی یافته، تماسی تلفنی گرفته و یک دفعه همه چیز را درباره پرونده می‌داند. نه اینطور نیست، این سازمان نیز متشکل از گروهی از افراد است که به سختی در تلاش هستند تا چنین اتفاقی رخ دهد.»

از طریق استراق سمع، اداره اف‌بی‌آی جکسون‌ویل مکالماتی را بین برندگان این مسابقه و اشخاص ثالث آشنایی ضبط کرد که به «استخدام کنندگان» مشهور بودند. و بعد الگویی تکراری آشکار شد. بعضی از مظنون‌ها به فردی اشاره می‌کردند که تنها با نام «عمو جری» شناخته می‌شد، کسی که به زودی از جانب ماموران فدرال به عنوان رهبر این حلقه کلاهبردار شناسایی شد.

وقتی مستند مک‌میلیونز به تفصیل به شرح تحقیقات اف‌بی‌آی برای یافتن «عمو جری» می‌پردازد، ما به عنوان بیننده می‌توانیم نگاهی نزدیک به بخش انسانی سازمان اف‌بی‌آی بیندازیم، شخصیت‌های در تعارضی که در سراسر سریال به ما نشان داده می‌شوند. آقای هرناندز گفت: «همه، فیلم‌هایی درباره ماموران فدرال، افسران اف‌بی‌آی و بازرسان فدرال دیده‌اند. اما معمولا آنها به عنوان روبات‌هایی که کت و شلوار به تن دارند به تصویر کشیده می‌شوند.»

او ادامه داد: «ملاقات با افراد و دیدار با کارآگاه متئوز و مشاهده از نزدیک تحقیقات واقعی اف‌بی‌آی که شامل دریافت سرنخی کوچک از اطلاعات و گسترش آن به پرونده‌ای عظیم بود، واقعا برای ما خیره‌کننده و تحسین‌برانگیز بود.»

به طور ویژه آقای متئوز شخصیتی شوخ و لبخندی کودکانه دارد که کاملا با تصور عموم از آنچه باید مامور اف‌بی‌آی باشد متفاوت است. در اوایل مستند مک‌میلیونز او همکار و مافوق خود، ریک دنت، را به عنوان کسی که «اندازه این میز چوبی شخصیت دارد» معرفی می‌کند. خالقان این مجموعه می‌گویند شوخ‌طبعی در ذات آن نهاده شده و هیچ راه دیگری برای بیان این داستان وجود نداشت.

آقای لازارته گفت: «ما همیشه حامی این طرز تفکر بوده‌ایم که اجازه دهیم شخصیت‌های شوخ، شوخ‌طبعی خود را حفظ کنند. ما آنان را مسخره نمی‌کنیم: تنها به آنها اجازه می‌دهیم شخصیت واقعی خود را به نمایش گذارند.» و افزود آنها «به تصمیم خود و در هر فرصتی که می‌یافتند سعی می‌کردند جانب شوخ‌طبعی و خنده را بگیرند.»

در نهایت اف‌بی‌آی در ردیابی «عمو جری» موفق شد و مدارک کافی از طریق استراق سمع جمع کرد تا تفهیم اتهامات را کلید زند. احضاریه‌های دادگاه به خاطیان فرستاده و محاکمات کیفری آغاز شد. این محاکمه با توجه شدید مطبوعات در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱ کلید خورد. روز بعد برج‌های دوقلو فرو پاشید و مک‌دونالدز به طور کامل از سرخط خبرها محو و اف‌بی‌آی هم کاملا به سازمانی متفاوت تبدیل شد.

آقای لازارته می‌گوید: «پیش از ۱۱ سپتامبر مامورانی وجود داشتند که به جرایم اداری رسیدگی می‌کردند. به دنبال مجرمان و متخلفان بیمه‌ای و کلاهبرداران مالی و بانکی می‌رفتند. اینها جرایمی مهم هستند و باعث می‌شود مطمئن شویم از افراد کلاهبرداری نخواهد شد. پرونده مونوپولی مک‌دونالدز مطرح شد و به نظر خیلی مهم بود چرا که شامل یک کلاهبرداری در سراسر کشور بود. اما بلافاصله وقتی ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد زاویه دید به طور کامل تغییر کرد. به ناگهان ماموران اف‌بی‌آی به طور کامل به ماموران مبارزه با تروریسم تبدیل شدند.»

او ادامه داد: «آنها به درستی خط‌ مشی و اولویت‌های خود را تغییر دادند و کلاهبرداری در بازی مونوپولی مک‌دونالدز دیگر آنقدر بد به نظر نمی‌رسید. این دلیل اصلی عدم اطلاع مردم درباره این پرونده است، چون سرخط خبرها برای یک سال بعد بیش از هر چیز معطوف به عواقب ۱۱ سپتامبر بود.»

این تحقیقات که از جانب ماموران اف‌بی‌آی به شوخی «ماموریت سقوط طاق» و «ماموریت غذای ناراضی» نام گرفته بود نهایتا «ماموریت پاسخ نهایی» عنوان گرفت و دیگر پرونده‌ای مهم و تاثیرگذار در سابقه حرفه‌ای ماموران تلقی نمی‌شد، گرچه تا همین زمان نیز کارآگاهان رابطه این کلاهبرداری با مافیای ایتالیا را افشا کرده‌ بودند و بیش از ۵۰ نفر در این رابطه تفهیم اتهام شده بودند. حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر باعث شد این طرز تفکر قدرت گیرد که کلاهبرداری رونالد مک دونالد در نهایت جرمی کم‌هزینه بوده است.

اما آقای لازارته اصرار دارد اهمیت و شدت این جرم نباید نادیده گرفته شود. او می‌گوید: «مردم فرض را بر این می‌گذارند که این کلاهبرداری جرمی بدون قربانی بوده است و تنها از یک شرکت عظیم چند میلیارد دلاری پول دزدیده است. آنها به هیچ کسی آسیب نزدند و فقط سر بازی کلاه گذاشتند. اما اقداماتی که تمام این افراد در آن مشارکت داشتند عواقبی شدید به دنبال داشت: بر زندگی خود آن افراد، بر ارتباط آنان با یکدیگر، و بر آینده شغلی آنها. آنها تا آخر عمر به خاطر حرص و طمع به عنوان مجرمانی فدرال در نظر گرفته خواهند شد.»

علی‌رغم تصاویر مفصل مصاحبه‌های مستند مک‌میلیونز که طی شش قسمت اجازه بررسی عمیق صحبت‌ها و شخصیت‌های افراد اصلی این تحقیقات را فراهم می‌آورد، صدای بعضی از افراد درگیر در محصول نهایی جا افتاده است. برای برخی دلیل عدم حضور آنان این است که دیگر زنده نیستند و بعضی دیگر از شرکت در مستند خودداری کردند، مانند ریک دنت، مامور «خیلی مهربان و خیلی تودار» و کم‌حرف اف‌بی‌آی.

مک‌میلیونز رمز و راز این پرونده را به آهستگی باز گشوده و شما را تا لحظه آخر در حال حدس و گمانه‌زنی نگاه می‌دارد. چگونه قطعات برنده به دست اعضای مافیا رسید؟ چه کسی پیش از همه به اف‌بی‌آی خبر داد؟ تمام این پول به چه کسی می‌رسید؟ عمو جری کیست؟ هرناندز و لازارته به طور جامع و با شکیبایی کامل به اکثر این سئوالات پاسخ می‌دهند و تنها جای کمی برای گمانه‌زنی باقی می‌گذارند. همانطور که آقای هرناندز هم اشاره می‌کند: «بعضی اوقات افسانه بهتر از واقعیت است.»

داستان مونوپولی، روایتگر حکایت جایزالخطا بودن انسان، ضعف و فریب خوردن است، اما کارگردانان مک‌میلیونز کمی هم برای افراد خاطی این پرونده دلسوزی می‌کنند. هرناندز می‌گوید: «به راحتی می‌توان تصویری پلید از آنان ارائه داد ولی بعد به این نتیجه می‌رسید که آنها فقط افرادی فرصت‌طلب بوده‌اند.»

مک‌میلیونز روز چهارشنبه ۲۷ مه ساعت ۲۱ از شبکه مستندهای اسکای (Sky Documentaries) و همچنین ناو تی‌وی (NOW TV ) پخش خواهد شد.

© The Independent

بیشتر از جهان