رابطه ایران و آمریکا - بخصوص پس از خروج یکجانبه دونالد ترامپ از توافق اتمی موسوم به برجام - با خصومت، خشونت، اصطکاک و رویارویی نظامی مستقیم ولی پراکنده همراه بوده است. هدفگیری پهپاد آمریکایی بر فراز خلیج فارس، هدفگیری و کشتن قاسم سلیمانی در عراق، حملات موشکی ایران به پایگاه نیروهای آمریکا، نزدیکی غیر متعارف قایقهای تندرو سپاه پاسداران به ناوهای آمریکایی و درگیریها در تنگه هرمز، فقط چند نمونه از این رویاروییها است.
ابهام در اهداف و خط مشیها – تلفیقی از اصطکاک کم دامنه نظامی، تحریمها و فشار حداکثری اقتصادی، جنگ لفظی، انتقاد، بد دهنی و حتی توهین، در کنار نوعی دیپلماسی عمومی وصف کوتاهی از رابطه را به دست میدهد، بدون اینکه هدف نهایی مشخص باشد. ولی فقیه ، سرداران سپاه، رئیس جمهور و وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی از یک طرف؛ رئیس جمهور، وزیر امورخارجه، و رئیس گروه «اقدام ایران» از طرف دیگر در حال نزاع دائم هستند و سخنگویان دو وزارت خارجه نیز آمادهاند تا حرفی ناگفته نماند.
از طرف دیگر، طیفی از علایم دیده میشود: تمایل آمریکا به مذاکره، تهدید به اقدام نظامی. یک روز آمریکا اجازه نمیدهد ایران بمب اتمی تولید کند؛ روز دیگر آمادگی برای کمک و اینکه اصلاً تغییر رژیم مطرح نیست؛ یک روز وِتوی تقاضای وام ایران از بانک جهانی، و روز دیگر جدا کردن حساب ملت از حکومت.
ایران هم یک روز آمریکا را به تولید ویروس کووید۱۹ متهم و پیشنهاد کمکش را رد میکند؛ روز دیگر پیشنهاد مبادله زندانیان را بی قید و شرط مطرح و حتی میگوید از سال ۱۹۹۹ مایل به چنین کاری بوده است. اهداف این منازعه مشخص نیست و معلوم نیست معمای رابطه دو کشور در نبود عقلانیت سیاسی قابل حل و فصل باشد.
دست کم بخشی از اهداف اعلام شده سفر چهارشنبه مایک پمپئو به اسرائیل، رایزنی در مورد «اهداف شرورانه ایران» در سوریه بوده و آنچه از این سفر نتیجهگیری شد این بود که کارزار آمریکا و متحدش، اسرائیل، «ثمربخش» بوده است. در حالیکه هفته قبل از این سفر، دونالد ترامپ با وِتوی قطعنامه کنگره که اختیارات رئیس جمهور برای شروع جنگ با ایران را محدود میکرد، از نظر تئوری خطر جنگ با ایران را افزایش داد. برعکس، اجتناب از جنگ از حرکت اخیر آمریکا در خارج کردن بخشی از سامانههای موشکیاش از عربستان مشخص است. گرچه این سامانه برای دفاع از عربستان بود ولی بی شک اگر جنگی با ایران اتفاق بیافتد، وجود چنین سامانههایی قطعا ضروری است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ضد حمله ایران درقضیه امکان صادرات و واردات تسلیحات برای مقاصد اقتصادی و دفاعی پس از پایان محدودیت های برجام است. کاظم جلالی سفیر ایران در مسکو، روز چهارشنبه همزمان با سفر مایک پمپئو به اسرائیل میگوید، بهزودی برای صادرات و تامین اسلحه، اقداماتی صورت خواهد گرفت. وی تأکید کرد در گذشته چنین درخواستهایی توسط ایران دریافت شده که به دلیل تحریمها عملی نشده است.
در ادامه همین بمبارانهای لفظی برایان هوک در مقاله وال استریت جورنال به امکان فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تمامی تحریمهای سازمان ملل توسط اعضای برجام تاکید میکند و جواد ظریف روز بعد پاسخ میدهد که برجام به آمریکا «ربط ندارد» چون آمریکا رسما از آن توافق خارج شده است.
به این ترتیب سه مسیر به صورت موازی دنبال میشود. مسیر اول فشار دیپلماتیک از جانب آمریکا است برای اینکه از حق وتوی خود در شورای امنیت استفاده کرده و از خاتمه یافتن تحریمهای تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر جلوگیری کند. در این رابطه پیشنویس قطعنامه جدیدی برای دائمی کردن تحریم تسلیحاتی ایران تدوین و مشورتهایی نیز صورت گرفته است. مسیر دوم ادامه تحریمهای اقتصادی و مالی که آخرین مورد آن واکنش آمریکا درباره فروش بنزین به ونزوئلا است. مسیر سوم تاکید دستگاه سیاست خارجی آمریکا از جمله اشارات مکرر مایک پمپئو و برایان هوک به فساد رهبران ایران و اینکه رژیم دلسوز ملت نیست و پولش را نه صرف بهبود زندگی و مبارزه با ویروس کرونا، بلکه صرف خریدهای تسلیحاتی و پیگیری اهداف منطقهای در سوریه، لبنان، عراق و یمن میکند.
این بخشی از اهرم فشار آمریکا است تا افکار عمومی ایران را متوجه سوء مدیریت جامعه کرده و نشان بدهد آمریکا از مردم حمایت میکند. واقعیت این است که از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ و ممنوعیت سفر ایرانیان، افکار عمومی و بخصوص جوانان ایرانی با مشاهده تعارض بین گفتار و کردار، نسبت به اینکه آمریکا واقعاً از آنان حمایت می کند دچار تردید شده است.
حمایت روسیه - با موضعگیری روسیه و وضعیت مبهم چین در قبال خاتمه دادن به تحریمهای تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر رویارویی آمریکا و روسیه در شورای امنیت و کاربرد دو حق وِتو متقابل در پیش است ضمن اینکه میدانیم روسیه با اهداف منطقهای ایران موافق نیست ولی منافعی روسیه در ایران مانع از همسویی آن با آمریکا است. طبعاً با پایان یافتن تحریمهای تسلیحاتی، خود روسیه یکی از فروشندگان عمده اسلحه به ایران خواهد بود. آنچه این بلبشوی سیاسی - استراتژیک را پر رنگتر میکند روابط خوب روسیه و اسرائیل است و همین قضیه بُعد دیگری از معضل امنیتی منطقه یعنی امنیت اسرائیل را نشان میدهد.
اگر حاصل اقدامات ایران در منطقه ناامنی برای اسرائیل باشد همسویی آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا قطعی است. اما شعارهای تهران در راستای نابودی اسرائیل فقط بیان آرزویی چهل و یکساله، و تحریکی است که اهمیت چندانی ندشته و فاقد توان بالقوه اجرایی است. آخرین اقدام شعاری ایران تصویب طرح دو فوریتی «مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی» است که «سفر، مراوده و مسابقه ایرانیان با اتباع اسرائیل» را قانوناً «غیر قانونی» خواهد کرد!
به عبارت دیگر ایران میداند اقدام نظامی درجهت تغییر دادن چینش امنیتی منطقه با واکنش متحدان اسرائیل مواجه میشود. ضمن اینکه خود اسرائیل تاکنون به خوبی توانسته است درمقابل نیروهای مورد حمایت ایران درسوریه و ارتفاعات گولان و حتی در مناطقی از عراق، و یا لبنان واکنش سریع نشان بدهد.
و نکته آخر اینکه سیاست دونالد ترامپ در ارتباط با ایران بیش از هر عاملی به انتخابات ماه نوامبر مربوط میشود. فشار حداکثری در میان بخشهایی از جمهوری خواهان و حتی دموکرات ها طرفداردارد، اما ایران امیدوار است با پیامهایی مانند تمایل به آزادی زندانیان، یا تهدید به خروج از پیمان منع گسترش اتمی (ان پی تی)، جهت و مسیر فشار را عوض کند. انتخابات ماه نوامبر در داخل آمریکا به فاکتورهای بغرنج و تعیین کنندهای مرتبط است. حل و فصل بحران ویروس کرونا، رکود و شکست اقتصادی که آمریکا نیز مانند هر جای دیگر دنیا با آن روبرو است، رقابتهای بین دو حزب و غیره. آیا اقدام به جنگ با ایران می تواند سرنوشت انتخابات آمریکا را به نفع دونالد ترامپ رقم بزند؟