همزمان با آنکه جمهوری اسلامی از سویی با تهدید فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت گسترده تحریمها و از سوی دیگر با چالشهای داخلی مانند کمبود آب و قطعی برق و نارضایتی مردم مواجه است، سایه مجدد جنگ اسرائیل را بار دیگر بر سر خود احساس میکند.
در روزهای گذشته، تعدادی از مقامهای اسرائیلی به طور علنی یا ضمنی تهران را، که اکنون بیش از پیش بیدفاع به نظر میرسد، تهدید کردهاند که ممکن است وقوع حملات دیگری را متحمل شود.
ایال زمیر، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، با هشدار درمورد تداوم تهدیدهای جمهوری اسلامی اعلام کرده است که در صورت لزوم کشورش میداند چگونه با جمهوری اسلامی مواجه شود و دوباره با تمام قوا در ایران عملیات انجام دهد.
او با تاکید بر ضرورت مقابله قاطع افزود: «ما به ایران و محور آن، که هدف آشکارش نابودی ما بود، ضربه زدیم. ما جنگی پیشدستانه را آغاز کردیم تا تهدیدی وجودی را که بهتازگی پدید آمده بود ــ پیش از آنکه به تهدید واقعی بدل شود ــ از میان ببریم.»
دنی سیترینوویچ، رئیس سابق شاخه ایران در بخش تحقیقات اداره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، نیز روز پنجشنبه ۲۳ مرداد در گفتگو با روزنامه اسرائیل هیوم مدعی شد: «جمهوری اسلامی در تنگنایی استراتژیک گرفتار شده است که ممکن است به جنگی مجدد منجر شود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سیترینوویچ در آن گفتگو درباره بحرانهای مختلفی که جمهوری اسلامی با آن مواجه است، یادآور شد: «آنها واقعا در تنگنای استراتژیکاند: جنگ، رویارویی مداوم با اسرائیل، و از سوی دیگر مسائل دیگری مانند بحران آب و دخالت ایالات متحده آمریکا در توافق ارمنستان و آذربایجان. این یک سلسله ضربات پیچیده است که آنها هیچ راه حل واقعی برای آن ندارند.»
به گفته این مقام پیشین نظامی، «آنچه در پیش است ممکن است ادامه همان جنگ قبلی باشد، اما با شروعی قریبالوقوع و با شدت بیشتر.»
این اظهارات در حالی است که در روزهای پیش از آن نیز، هم نخستوزیر کنونی و هم نخستوزیر سابق اسرائیل، که رقیب انتخاباتی یکدیگر به شمار میروند، در پیامهایی که تقریبا همزمان خطاب به مردم ایران منتشر کردند، با اشاره به تکنولوژی پیشرفته آب که اسرائیل در اختیار دارد، تاکید کردند که ایران با سرنگونی جمهوری اسلامی میتواند از این فناوریها بهرهمند شود.
نفتالی بنت، نخستوزیر سابق اسرائيل، گفت: «ایران یک انتخاب بیشتر ندارد، میتواند جنگ را ادامه دهد یا صلح را انتخاب کند.» بنیامین نتانیاهو نیز در سخنان مشابهی گفت: «این رژیم شایسته فرزندان کوروش نیست، شما تنها نیستید، به خیابان بیایید، من کنار شما هستم.»
در عین حال، نتانیاهو روز سهشنبه ۲۱ مرداد در گفتگو با شبکه آی۲۴نیوز اعلام کرد که حملات اخیر به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه، برنامه هستهای تهران را چند سال به عقب انداخته، اما ایران همچنان ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد. نخستوزیر اسرائیل همچنین هشدار داد که «تلآویو برای مقابله با هرگونه تلاش تهران در مسیر بازسازی برنامه هستهای آماده است.»
چند روز پیش از این گفتههای نتانیاهو نیز یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، با بازنشر اسامی مقامهای ارشد امنیتی و نظامی اسرائیل که رسانههای جمهوری اسلامی تحت عنوان «فهرست ترور» منتشر کردهاند، در شبکه اجتماعی اکس به رهبر جمهوری اسلامی هشدار داد که حواسش به آسمان بالای سرش باشد.
این اظهارات و تهدیدهای پیاپی مقامهای اسرائيلی که شرایط کنونی را در نظر بسیاری به وضعیت پیشاجنگی تبدیل کرده است، با واکنشهای بسیاری در شبکههای مجازی همراه بوده و کاربران ایرانی احتمال دادهاند درگیری نظامی دیگری میان تهران و تلآویو رخ خواهد داد.
با این حال، مقامهای جمهوری اسلامی تلاش میکنند شرایط را عادی جلوه دهند و وانمود کنند که تهران نگران حمله مجدد اسرائیل یا احتمال همکاری آمریکا با متحدش نیست.
برای نمونه، عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در برنامه تلویزیونی «جریان» درباره امکان حمله نظامی مجدد اسرائیل گفت: «به عنوان یک کارشناس روابط بینالملل با ۴۰ سال سابقه در این حوزه تصور نمیکنم جنگ قریبالوقوع باشد.»
او در عین حال تاکید کرد: «مسئولان جنگ احتمالی، نیروهای مسلح و دولت باید آمادگی خود را برای هر شرایطی داشته باشند و به حرف من اکتفا نکنند.»
بهرغم انکار شرایط پیشاجنگی از سوی عراقچی، قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز جمعه در سخنانی گفت: «غنیسازی بدون توافق به معنای جنگ است و تنها راه، تعلیق موقت این حق تا زمان توافق است.» او تصریح کرد: «اکنون میان ایران و اسرائیل و همچنین ایران و آمریکا حالت جنگی برقرار است و گزینه نظامی علیه ایران در عمل استفاده شده است.»
در همین حال، برخی معتقدند که تنها تهدیدهای مقامهای اسرائیلی کافی نیست، زیرا جنگ لفظی و روانی تهران و تلآویو تازگی ندارد و نمیتوان تنها به این گفتهها اکتفا کرد. به اعتقاد این دسته، برای بررسی اینکه آیا واقعا سایه جنگ دیگری بر سر جمهوری اسلامی احساس میشود یا نه باید بررسی کرد که اهداف اسرائیل از حمله نخست چه بود و آیا توانست به این اهداف برسد یا نه.
به همین منظور، برخی از تحلیلهای کارشناسان اسرائیلی که پیش از حمله به جمهوری اسلامی منتشر شده بود، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت تا اهداف جنگی اسرائیل و اینکه آیا آنها هنوز روی میز هستند یا نه، مرور شود.
یکی از این تحلیلها یادداشتی با عنوان «لحظاتی قبل از بمب: جنگ اسرائیل و ایران اینگونه خواهد بود» است که ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، یعنی حدود دو هفته پیش از حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی، به قلم تامیر هیمن منتشر شده بود.
تامیر هیمن، سرلشکر بازنشسته اسرائیلی، رئیس سابق اداره اطلاعات و رئیس کنونی «موسسه مطالعات امنیت ملی» (INSS)، در یادداشتش به بررسی فرصتها و خطرهای حمله احتمالی اسرائيل به جمهوری اسلامی پرداخته و نوشته بود که لازم است ایالات متحده نیز اسرائيل را در حمله به تهران همراهی کند زیرا «رهبر جمهوری اسلامی میداند که جنگ علیه ایالات متحده یک خطر وجودی برای رژیم ایران است. ایالات متحده تنها کشور جهان است که میتواند هزاران کیلومتر دورتر از خانه جنگ راه بیندازد و تنها کشوری است که میتواند یک رژیم را در چارچوب جنگ سرنگون کند. در حالی که حمله مستقل اسرائیل میتواند تهران را به اتخاذ یک استراتژی هستهای جدید سوق دهد و دستور ساخت بمب هستهای را صادر کند».
این کارشناس اسرائيلی در ادامه به گزینههای پیش روی اسرائیل پرداخته و آنها را شامل تلاش برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران، حمله محدود با هدف به تاخیر انداختن توانایی ایران برای دستیابی به بمب هستهای و حمله همهجانبه به جمهوری اسلامی برشمرده بود.
به باور تامیر هیمن، فشار اقتصادی برای مهار جمهوری اسلامی یک سناریوی شکستخورده است که در دولت اول ترامپ نیز جواب نداد و تهران بهرغم تحریمهای گسترده، برنامه هستهایاش را محدود نکرد، از نظر اقتصادی دچار فروپاشی نشد و سقوط نکرد.
او سناریوی دوم یعنی حمله محدود اسرائيل به تاسیسات هستهای را اقدامی تاحدودی موثر دانسته اما در عین حال تاکید کرده بود که نمیتوان به طور کلی مطمئن بود این اقدام بازدارنده است یا نه، زیرا بهدقت نمیتوان گفت اورانیوم غنیشده کجاست و آیا تاسیسات دیگری نیز به جز تاسیسات شناختهشده وجود دارد که مواد هستهای شکافتپذیر در آن ذخیره شده باشد یا نه.
در نهایت، در این تحلیل اشاره میشود که هدف از حمله جامع اسرائیل علیه جمهوری اسلامی، نابودی بخشهای هستهای شناختهشده و علاوه بر آن نابودی قابلیتهای نظامی ایران به گونهای است که برای اسرائیل امکان آمادگی بهتر برای جنگ بعدی را فراهم کند.
او نوشت که در این حمله جامع «فراتر از حمله به سایتهای غنیسازی، دهها هدف دیگر مورد حمله قرار خواهند گرفت، ازجمله کل مراکز مرتبط با فناوری هستهای، آزمایشگاههای تجربی و تحقیقاتی، و همچنین سایر واحدهای صنعتیـنظامی. علاوه بر این، با ایجاد اختلال در پدافند هوایی جمهوری اسلامی، امکان یک لشکرکشی طولانی بر فراز آسمان ایران فراهم میشود.»
مرور این یادداشت و موارد مشابهی که در رسانههای اسرائيلی پیش از جنگ ۱۲ روزه با جمهوری اسلامی منتشر شده بود، نشان میدهد که پیشبینی کارشناسان آگاه به رویکرد دولت نتانیاهو این است که حملات پیشین را میتوان مقدمهای برای عملیات بعدی اسرائيل در نظر گرفت و البته نباید از نقش تصمیمات دونالد ترامپ، متحد نزدیک نتانیاهو، در ترسیم نقشهراههای بعدی در مواجهه با جمهوری اسلامی غافل شد.