ساختمان شیشه‌ای؛ یادگار دوران طلایی «رادیو و تلویزیون ملی» در آتش

فرمانفرمائیان ساختمان شیشه‌ای تلویزیون ملی ایران را با الهام از مفهوم «شفافیت» طراحی کرد

ساختمان شیشه‌ای صداوسیما و عبدالعزیز فرمانفرمائیان-عکس‌ها: تابناک و عصر ایران 

ساختمان شیشه‌ای صداوسیما که روز بیست‌وششم خردادماه هدف حمله اسرائیل قرار گرفت و تصویر زبانه‌ کشیدن آتش و دود غلیظ از پنجره‌های آن رو به سوی آسمان در خاطره‌ها ثبت شد، یادگاری به‌جامانده از عبدالعزیز فرمانفرمائیان است که با تلفیق هنر معماری مدرن با معماری سنتی، یکی از مهم‌ترین نمادهای رسانه‌ای در ایران را خلق کرد.

این ساختمان که در محوطه جام‌جم در ضلع شمالی پارک ملت و در مجاورت بزرگراه چمران تهران قرار دارد، طی سال‌های پس از انقلاب محل استقرار تحریریه و استودیو برخی شبکه‌های رادیویی، معاونت سیاسی، پخش خبر و دفتر رئیس سازمان صداوسیما بود که کار طراحی و ساخت آن در سال‌های پایانی دهه ۱۳۴۰ آغاز شد.   

نماد شفافیت رسانه‌ای و ارتباط آزاد

ساختمان شیشه‌ای با فرم مکعبی، نمای تمام‌شیشه‌ای و حیاط مرکزی، از برجسته‌ترین نمونه‌های معماری مدرن مینیمال در ایران است. نمای شفاف بنا که در زمان خود، استفاده‌ای کم‌سابقه از شیشه در معماری ایران بود، نه‌تنها نور طبیعی را به‌وفور وارد فضاهای داخلی می‌کرد، بلکه مفهومی نمادین از شفافیت رسانه‌ای و ارتباط آزاد با جامعه را منتقل می‌کرد و این شفافیت، هم در فرم و هم در کارکرد بنا، نمود داشت.

ایده فرمانفرمائیان اگرچه با استقرار جمهوری اسلامی و حکومتی شدن صداوسیما، به‌طورکلی به محاق رفت، این معمار برجسته، حتی در طراحی فضای داخلی ساختمان شیشه‌ای نیز به اصل شفافیت پایبند بود. به‌ طوری‌ که تمام اتاق‌های اداری و تحریریه هم به همین شکل شیشه‌ای و باز طراحی شده بودند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این بنا، حیاط مرکزی آن است؛ الگویی برگرفته از معماری سنتی ایرانی که در قالبی مدرن و عملکردی متفاوت بازتعریف شد. در حالی‌ که خانه‌های سنتی ایرانی از حیاط به‌عنوان قلب زندگی خانوادگی استفاده می‌کردند، در ساختمان شیشه‌ای این فضا به مکانی برای تعاملات اجتماعی، تهویه طبیعی و ورود نور تبدیل شد. این تلفیق سنت و نوآوری به هویتی دوگانه برای بنا انجامید: جهانی در ظاهر، ایرانی در باطن.

ساختمان شیشه‌ای صداوسیما از نظر فرم و زبان معماری نیز هم‌راستا با سبک بین‌المللی است. سادگی هندسی، تقارن دقیق، استفاده از مصالح مدرن همچون بتن اکسپوز و شیشه، همگی نشانه‌هایی از حضور موثر ایران در گفتمان جهانی معماری در دهه‌های میانی قرن بیستم‌اند. با این حال، فرمانفرمائیان توانست با بهره‌گیری هوشمندانه از عناصر بومی، بنا را از تقلید صرف نجات دهد و به آن هویتی مستقل ببخشد.

نقش فرهنگی و اجتماعی

ساختمان شیشه‌ای صداوسیما فراتر از معماری آن در حافظه فرهنگی جامعه ایران نقش مهمی ایفا کرده است. مرکزیت این بنا در پخش برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی در دهه‌های پایانی پهلوی و پس از آن، آنجا را به بخشی از زندگی روزمره میلیون‌ها ایرانی تبدیل کرد. شکل مدرن و بی‌پیرایه آن نیز در ذهن نسل‌های مختلف، به‌ویژه در دوران توسعه‌گرایی دهه ۱۳۴۰، تداعی‌گر پیشرفت، نوگرایی و ورود به عصر رسانه‌ای بود.

ساختمان شیشه‌ای صداوسیما اثری است در مرز میان گذشته و آینده، میان سنت و مدرنیته و میان هویت ملی و گفتمان جهانی. این بنا اثبات می‌کند که معماری تنها ساخت فضا نیست؛ بلکه خلق معنا، بازتاب فرهنگ، و بازخوانی هویت در زبان فرم و ماده است.

معمار مدرنیته ایرانی

عبدالعزیز فرمانفرمائیان، معمار برجسته و تاثیرگذار ایرانی، سال ۱۲۹۹ در خوزستان و در خانواده‌ای از تبار خاندان فرمانفرما به دنیا آمد؛ خاندانی صاحب‌نفوذ که نسبشان به عباس میرزا، ولیعهد نامدار دوره قاجار، می‌رسید. او گرچه در بستری اشرافی رشد یافت، مسیر حرفه‌ای‌اش را نه در سیاست، بلکه در عرصه معماری و شهرسازی دنبال کرد و یکی از پایه‌گذاران معماری مدرن ایران شد.

فرمانفرمائیان تحصیلاتش را در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس گذراند؛ یکی از معتبرترین نهادهای آموزش هنر و معماری در اروپا. حضور در این فضا در دوره‌ای که اروپا در حال تجربه کردن تحولات بنیادی در عرصه معماری مدرن بود، چشم‌اندازی جهانی به او بخشید. او پس از بازگشت به ایران، به‌سرعت در صف معماران پیشرو قرار گرفت و در شکل‌گیری سیمای معماری و شهرسازی ایران در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ نقش مهمی ایفا کرد.

کارنامه حرفه‌ای فرمانفرمائیان ترکیبی چشمگیر از پروژه‌های ملی و شهری است. از جمله ورزشگاه بزرگ آزادی تهران که در زمان ساخت، سومین ورزشگاه بزرگ جهان بود، مسجد دانشگاه تهران، ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، ساختمان‌های شرکت نفت، کتابخانه اختصاصی کاخ نیاوران، موزه فرش تهران، فرودگاه مهرآباد، طرح اولیه فرودگاه بین‌المللی تهران (که بعدتر فرودگاه خمینی با تغییر طرح به جای آن ساخته شد) و طرح جامع شهر تهران.

او در همه این پروژه‌ها کوشید میان نوگرایی جهانی و مولفه‌های بومی، اقلیمی و فرهنگی ایران پل بزند. آن هم نه با تقلید صرف از سبک‌های غربی، بلکه با بازآفرینی مفاهیم سنتی در قالب‌هایی مدرن. به‌ویژه در آثاری چون مسجد دانشگاه تهران یا ساختمان شیشه‌ای صداوسیما، فرمانفرمائیان با بهره‌گیری از مفاهیمی چون حیاط مرکزی، نور طبیعی، سادگی هندسی و مصالح بومی مانند بتن اکسپوز، توانست زبان تازه‌ای در معماری ایران خلق کند؛ زبانی که به جای گذشته‌گرایی، آینده‌ساز بود و در عین حال در زمینه فرهنگی و اقلیمی ایران ریشه داشت.

آثار او به‌روشنی نشان می‌دهند که معماری مدرن می‌تواند بدون انکار سنت، از آن الهام بگیرد و معنایی نو بیافریند.

عبدالعزیز فرمانفرمائیان ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ در اسپانیا درگذشت و در گورستان مون‌پارناس پاریس به خاک سپرده شد.

سرنوشت متضاد یک بنای رسانه‌ای

با وجود آنکه فرمانفرمائیان ساختمان شیشه‌ای تلویزیون ملی ایران را با الهام از مفهوم «شفافیت» طراحی کرد و آن را به‌عنوان نمادی از ارتباط آزاد، جریان آزاد اطلاعات و بازتاب‌دهنده آرمان‌های مدرن در ایرانِ پیش از انقلاب در نظر داشت، سرنوشت این بنا در دهه‌های پس از انقلاب مسیری کاملا متفاوت را طی کرد و بنایی که قرار بود خانه رسانه‌ای آزاد و در ارتباط با جامعه باشد، به یکی از اصلی‌ترین مراکز پروپاگاندای جمهوری اسلامی تبدیل شد.

پس از انقلاب ۱۳۵۷، با تغییر ماهیت و ساختار سازمان رادیووتلویزیون ملی ایران، ساختمان شیشه‌ای هم در خدمت بازتولید گفتمان رسمی حکومت قرار گرفت. این بنا به‌ویژه از دهه ۱۳۶۰ به بعد، به محل استقرار معاونت سیاسی و واحد پخش اخبار صداوسیما بدل شد؛ بخشی که همواره نقش بازوی تبلیغاتی اصلی جمهوری اسلامی را ایفا کرده و در هدایت افکار عمومی و کنترل روایت‌های خبری، سهمی تعیین‌کننده داشته است.

در کنار اخبار تلویزیونی، این ساختمان میزبان شبکه‌های متعدد رادیویی نیز بود که برخی از آن‌ها در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ تاسیس شدند و بخش قابل‌توجهی از تولیدات رسانه‌ای جمهوری اسلامی را مدیریت می‌کردند.

به این ترتیب، در حالی‌ که قرار بود از این ساختمان به‌عنوان رسانه‌ای ملی و عمومی استفاده شود، در عمل به ابزار مشروعیت‌بخشی به قدرت سیاسی، سرکوب روایت‌های رقیب و گسترش ایدئولوژی رسمی نظام تبدیل شد.

این تضاد میان نیت اولیه طراح و کاربرد واقعی بنا یکی از تلخ‌ترین تناقض‌های معماری در تاریخ معاصر ایران است: جایی که ساختمانی با نمایی شفاف و روشن به سکویی برای انتقال یک‌سویه، بسته و کنترل‌شده‌ اطلاعات بدل می‌شود.

از رادیو و تلویزیون ملی تا صداوسیمای جمهوری اسلامی

رادیو و تلویزیون ملی ایران در میانه دهه ۱۳۴۰ به‌عنوان یک رسانه مدرن، عمومی و ملی تاسیس و مدیریت آن تحت نظارت وزارت اطلاعات و جهانگردی بود.

در دوران محمدرضا شاه، این سازمان با هدف گسترش آموزش عمومی، ارتقای فرهنگی و همگام‌سازی ایران با جریان‌های مدرن جهانی، توسعه یافت. در آن زمان، بسیاری از برنامه‌سازان، نویسندگان، هنرمندان و روزنامه‌نگاران تاثیرگذار در رادیو و تلویزیون ملی ایران کار می‌کردند.

با وقوع انقلاب اسلامی، سرنوشت این نهاد به‌کلی تغییر کرد. سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران منحل شد و به‌جای آن، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت؛ نهادی که از اساس با فلسفه‌ای ایدئولوژیک و در خدمت ولی فقیه و حکومت تاسیس شد.

بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبر جمهوری اسلامی در تعیین رئیس این سازمان اختیار مستقیم دارد؛ موضوعی که صداوسیما را از هرگونه نظارت مستقل یا پاسخگویی به افکار عمومی دور و آن را به بازوی رسانه‌ای قدرت سیاسی بدل کرده است. بر همین اساس، در بیش از چهار دهه گذشته، رئیس صداوسیما همواره با حکم مستقیم ولی فقیه تعیین شد و در اغلب موارد، روسای این سازمان از چهره‌های سیاسی‌امنیتی یا نزدیک به بیت رهبری بوده‌اند.

صادق قطب‌زاده و محمد هاشمی رفسنجانی، دو تن از روسای صداوسیما بودند که با حکم روح‌الله خمینی، انتخاب شدند. قطب‌زاده، از اعضای اصلی شورای انقلاب و نخستین رئیس صداوسیما پس از انقلاب بود که بعدها به اتهام توطئه علیه نظام اعدام شد. محمد هاشمی رفسنجانی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی، دومین رئیس صداوسیما پس از انقلاب، هم بیش از یک دهه این سازمان را اداره کرد و در تثبیت نقش ایدئولوژیک آن، سهمی کلیدی داشت.

علی لاریجانی، عزت‌الله ضرغامی، محمد سرافراز، عبدالعلی علی‌عسگری نیز با حکم علی خامنه‌ای به ریاست صداوسیما رسیدند. هم‌اکنون نیز پیمان جبلی با حکم رهبر جمهوری اسلامی، رئیس این سازمان است.

نکته قابل‌توجه اینکه این افراد که محل استقرارشان نیز ساختمان شیشه‌ای بود، نه‌تنها با شفافیت رسانه‌ای نسبتی نداشتند، بلکه از چهره‌های رسانه‌ای وفادار به رهبر جمهوری اسلامی و سیاست‌های حکومتی او بودند و در نتیجه صداوسیما را به نهادی در خدمت تثبیت قدرت سیاسی ولی فقیه و جریان رسمی حاکم تبدیل کردند. حال‌ آنکه بودجه این سازمان از منابع عمومی تامین می‌شود.

شعله‌های حمله اسرائیل

زمانی که در پی حمله اسرائیل، زبانه‌های آتش از پنجره‌های ساختمان شیشه‌ای صداوسیما بیرون زد، تصویر شعله‌ور شدن این بنای نمادین برای بسیاری از اهالی رادیویی‌ و برنامه‌سازان قدیمی، نه صرفا سوختن یک ساختمان، بلکه فروریختن بخشی از خاطرات تلخ و شیرین گذشته‌شان بود.

آن‌ها که در دهه‌های پیشین در همین ساختمان کار کرده بودند، از تهیه‌کنندگان برنامه‌های طنز و علمی گرفته تا مجریان و گویندگان مستقل رادیو، این آتش را پایان نمادین عصری می‌دانستند که رادیو هنوز جایگاهی مردمی و جادویی داشت؛ عصری که در آن، «جعبه جادویی» رادیو با صداهایی زنده و متنوع، در زندگی فرهنگی و اجتماعی مردم نقش مهمی ایفا می‌کرد.

برای این گروه، ساختمان شیشه‌ای نه فقط یک فضای کاری، بلکه ظرف خاطرات، روابط انسانی، خلاقیت‌های جمعی و تلاش‌هایی برای تولید محتوای غیرایدئولوژیک بود.

با اینکه در سال‌های اخیر این فضا رنگ باخته و به کلی در خدمت تبلیغات رسمی حکومت درآمده است،  باز هم سوختن آن چیزی فراتر از یک رویداد فیزیکی بود؛ سوختن خاطرات و نوستالژی‌هایی که زمانی در دل این دیوارهای شیشه‌ای جریان داشتند؛ واقعیتی تلخ که نشان می‌داد حتی خاطرات هم در مواجهه با واقعیت کنونی، شکننده‌اند و دود می‌شوند.