جان باختن سه فعال محیط زیست، چیاکو یوسفینژاد، خبات امینی و حمید مرادی، که برای مهار آتشسوزی در ارتفاعات آبیدر سنندج به محل حادثه رفته بودند، بار دیگر داغی کهنه را تازه کرد که طی سالهای گذشته، در سایه بیتوجهی نهادهای مسئول و نبود امکانات کافی، در کوههای زاگرس بارها و بارها تکرار شده است.
سالها است که با هر آتشسوزی در ارتفاعات استانهای غربی، این مردماند که زودتر از هر ارگان و نهادی، با دست خالی و بدون تجهیزات ایمنی، به دل شعلهها میزنند و گاه مجروح میشوند و گاه جان میبازند. تجهیزات مهار آتش هم یا دیر میرسند یا اصلا نمیرسند.
حالا در پی مرگ این سه فعال محیطزیست در استان کردستان عزای عمومی اعلام شده و آنها را «شهید» نامیدهاند، اما خواسته مردم فراتر از سوگواری است. آنها خواستار پاسخگویی مسئولان و یافتن راهحلی ریشهای برای این بحران مکررند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، آتشسوزی گسترده در دامنههای کوه آبیدر سنندج ظهر دوم مرداد آغاز شد. در جریان عملیات اطفای حریق، هفت نیروی داوطلب در یکی از درههای پرشیب منطقه در محاصره شعلهها گرفتار شدند که حمید مرادی، وکیل دادگستری و مدیر انجمن «شنه نوژین کردستان»، با ۹۵ درصد سوختگی در محل جان باخت. چیاکو یوسفینژاد و خبات امینی، دیگر فعالان محیطزیست نیز که با درصد بالای سوختگی در بیمارستان بستری شدند، پس از چند روز جان سپردند. از این افراد محسن حسینپناهی همچنان بستری است و سایر داوطلبان نیز جراحت سطحی برداشته و تحت درمان قرار گرفتهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فعالان و ساکنان محلی از این سوگ تکرارشونده بسیار خشمگیناند. چنانچه یکی از حاضران در مراسم خاکسپاری چیاکو یوسفینژاد، گفت: «زیر کولرهای گازی نشستهاند و حتی جرات سر زدن به محل آتشسوزی را هم ندارند، چه برسد به پذیرش مسئولیت. این اشکها و سوگواریها دیگر کافی است. تا کی فرزندانمان باید در آتش بسوزند؟ اینان آینده این سرزمیناند، اما به دلیل نالایق بودن مسئولان، جلو چشممان پرپر میشوند. این فاجعه باید نقطهعطفی شود. باید بگوییم دیگر بس است؛ نه فقط در شعار، بلکه در عمل. باید مسئولان را پاسخگو کنیم و اجازه ندهیم جوانانمان در آتش بسوزند و خاکستر شوند.»
حادثه جان باختن سه فعال محیطزیست در سنندج بار دیگر ضعف زیرساختها، نبود آموزش، کمبود تجهیزات و سهلانگاری نهادهای مسئول در مواجهه با بحرانهای محیطزیستی را برجسته کرد. داوطلبان در شرایطی وارد عملیات شدند که هیچگونه لباس مقاوم در برابر آتش یا تجهیزات ایمنی در اختیار نداشتند و تنها با امکانات شخصی به مقابله با شعلهها رفتند.
فعالان محیطزیستی در کردستان میگویند شهرداری پیشتر برای ایجاد آتشبُر یا پیشگیری از گسترش حریق هیچ اقدامی نکرده بود و تجهیزاتی هم که منابع طبیعی وعده داد، هرگز به دست داوطلبان نرسید.
با وجود هشدارهای مکرر فعالان، آتشسوزیهای عمدی در منطقه آبیدر را نه نیروهای انتظامی پیگیری میکنند و نه دستگاه قضایی در این زمینه اقدامی جدی صورت میدهد. این در حالی است که وظیفه فعال محلی تنها آموزش، مطالبهگری و آگاهسازی است، نه خاموش کردن آتش. اطفای حریق وظیفه نهادهای دولتی است که بودجه، تجهیزات و نیروی انسانی دارند.
روزنامه پیام ما به نقل از یکی از همین فعالان نوشت: «در شرایط بحرانی میتوان از داوطلبان کمک گرفت، اما نه اینطور که با هر آتشسوزی، مسئولان با تلفن از مردم بخواهند پیشقدم شوند.»
او با اشاره به نحوه اداره پارک جنگلی آبیدر توضیح داد: «از سال ۱۳۹۲ مدیریت این منطقه به مدت ۳۰ سال به شهرداری واگذار شد. با این حال شهرداری که از این منطقه درآمد هم دارد، برای حفاظت یا اطفای حریق هیچ بودجهای اختصاص نمیدهد و حتی پایگاهی با تجهیزات آتشنشانی هم آنجا وجود ندارد.»
او به حادثهای دیگر هم اشاره کرد و افزود: «همین هفته گذشته، اطراف پایگاه یگان حفاظت منابع طبیعی کردستان که عملا به مهمانسرا تبدیل شده است، آتش گرفت. با وجود دوربین و سیستمهای حفاظتی، نتوانستند عامل آتشسوزی را شناسایی کنند و حتی نتوانستند آتش را مهار کنند.»
بر اساس گزارش روزنامه هممیهن، طی سالهای گذشته دستکم ۲۰ فعال محیط زیست در جریان مهار آتشسوزی در جنگلهای زاگرس جان باختند که پرونده بسیاری از این قربانیان، از جمله خانوادههای البرز زارعی، اسماعیل کریمی، مختار خندان و دیگران، همچنان بلاتکلیف مانده و میان سازمانهای مختلف دستبهدست میشود.
دبیران انجمنهای محیطزیستی کردستان اعلام کردهاند که حدود ۹۹ درصد آتشسوزیهای مراتع در این استان منشا عمدی دارند و بسیاری از این حریقها با زمینخواری و نیز فعالیتهای نظامی در مناطق مرزی مرتبطند. با این حال، دولت نه در حوزه پیشگیری، نه آموزش و نه حمایت از داوطلبان، عملکرد موثری نداشته است.
یوسف قادریان، عضو انجمن ژیوای پاوه، نیز تاکید کرد که آتشسوزیها در کردستان رو به افزایش است و بسیاری از آنها عامدانه صورت میگیرد. چنانچه در روز آتشسوزی آبیدر، سه نقطه دیگر در پاوه هم درگیر آتش بود.
حادثه آتشسوزی در کوه آبیدر سنندج و جان باختن سه فعال محیطزیست یادآور این حقیقت تلخ است که در نبود سیاستهای حمایتی، ساختارهای بیمهای، آموزشهای بومیسازیشده، تجهیزات اطفای حریق و مسئولیتپذیری نهادهای مسئول، جان انسانها و سلامت طبیعت هر دو قربانی میشوند.
رهاشدگی عرصههای طبیعی و کمتوجهی به نقش حیاتی داوطلبان محلی در مدیریت بحران نهتنها فجایعی از این دست را مکرر میکند، بلکه خطر عادیسازی آنها را نیز به دنبال دارد و آنگاه، سوختن انسانها در آتش هم بیپاسخ باقی میماند.