در یمن، جمهوری اسلامی است که عقب‌نشینی می‌کند نه حوثی‌ها

اگر ترامپ به دنبال جلوگیری از جمهوری اسلامی در دستیابی به هرگونه دستاورد هسته‌ای است، داستان به جایی خواهد رسید که نه‌تنها حوثی‌ها، که رژیم ایران هم سرانجام سر تسلیم فرو خواهد آورد

وضعیت فرودگاه صنعا پس از حمله اسرائیل.  عکس از m.yemen-now.com

با اینکه عمان موفق شد به درگیری‌های میان ایالات متحده و جنبش انصارالله (حوثی‌ها) پایان دهد، اما این موفقیت باید مقدمه تلاش‌های گسترده‌تر با هدف رسیدن به راه‌حل سیاسی فراگیر برای بحران یمن باشد، به‌ویژه اینکه یمن در طول چند سال گذشته درگیر جنگ، فروپاشی ساختاری و فاجعه انسانی بوده است.

این اقدام عمان شاید اولین قدم در مسیر طولانی نجات یمن از وضعیت بحرانی کنونی و حرکت به سمت بازسازی همه‌جانبه این کشور باشد. امروز یمن برای ادامه بقا، نه فقط به بازسازی زیرساخت‌ها، که به بازتعریف ساختار سیاسی و اجتماعی‌اش نیاز دارد. بازگشت ثبات به یمن، به‌ویژه برای کشورهای همسایه و اعضای شورای همکاری خلیج فارس، امری حیاتی است. این کشور که زمانی بخشی از پویایی امنیتی و اقتصادی منطقه بود، امروز به میدانی برای رقابت‌های نیابتی و مداخلات خارجی تبدیل شده است.

جمهوری اسلامی از این وضعیت فروپاشیده به شکلی تمام‌عیار به نفع خود استفاده کرد و توانست از طریق شبه‌نظامیان حوثی در شبه‌جزیره عربستان جای پایی پیدا کند. رژیم ایران با بهره‌جویی از این ترفند، برگه‌ای برای چانه‌زنی با آمریکا (شیطان بزرگ) فراهم کرد تا واشینگتن را به پذیرش نقش مسلط تهران در منطقه وادار کند.

در بیانیه‌ وزارت امور خارجه عمان، که با دقت بسیار تنظیم شده، آمده است که پس از دستیابی به توافق آتش‌بس، گروه حوثی حمله به کشتی‌های آمریکایی در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب را متوقف می‌کند. البته این گام می‌تواند به حفظ امنیت کشتیرانی و روان‌سازی تجارت جهانی کمک کند. با این حال، این بیانیه به راه‌حل نهایی برای تضمین امنیت دائمی کشتیرانی در دریای سرخ اشاره‌ای نکرده است و تنها به توقف حملات فعلی اشاره دارد. در حالی که هدف بلندمدت فقط توقف حمله به کشتی‌های آمریکایی نیست، و شامل تامین امنیت کامل برای همه کشتی‌ها در آبراه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله کانال سوئز است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نکته مهم در بیانیه عمان این است که نشان می‌دهد مسقط با نگاهی واقع‌گرایانه وارد این بحران شده است و خوب می‌داند که ماجرای حوثی‌ها به اهداف تهران در مذاکرات با واشینگتن گره خورده است. از همین‌رو، عمان می‌کوشد برای حفظ آبروی حوثی‌ها راهی پیدا کند تا بتواند آن‌ها را به سوی آتش‌بسی گسترده‌تر و مشارکت سیاسی هدایت کند. در این بیانیه آمده است که عمان امیدوار است این روند تحقق عدالت، صلح و شکوفایی در منطقه را به دنبال داشته باشد.

به بیانی روشن‌تر، آتش‌بس میان آمریکا و حوثی‌ها تازه آغاز راه است. با این حال، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، بلافاصله اعلام کرد که حوثی‌ها تسلیم شده‌اند؛ ادعایی که در سایه حملات هوایی پیاپی آمریکا علیه زیرساخت‌های یمن مطرح شد. حملات آمریکا آسیب بسیاری به زیرساخت‌های مهم حوثی‌ها وارد کرد، اما مانع ادامه شلیک موشک‌های آنان نشد. چند روز پیش یکی از موشک‌های شلیک‌شده از یمن به فرودگاه بن‌گوریون در تل‌آویو اصابت کرد.

البته حمله موشکی اخیر به اسرائیل و اعلام ادامه عملیات نظامی حوثی‌ها علیه آنچه «کشتی‌های اسرائیلی» می‌خوانند، نشان می‌دهد که توافق میان آمریکا و حوثی‌ها کافی نیست و بدون دستیابی به توافق مستقیم میان جمهوری اسلامی و آمریکا، بحران یمن به سرانجام نمی‌رسد. جمهوری اسلامی نه دغدغه‌ای درمورد رنج مردم یمن دارد و نه به دنبال بازسازی صنعا، الحدیده و بخش‌های شمالی این کشور است که از ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴ به تصرف حوثی‌ها درآمده است. آنچه برای رژیم ایران اهمیت دارد بهره‌جویی از این گروه شبه‌نظامی به‌منزله ابزار فشار علیه دشمنان جمهوری اسلامی است.

نکته قابل توجه دیگر آن است که توافق میان آمریکا و حوثی‌ها دقیقا هنگامی حاصل شد که اسرائیل فرودگاه صنعا را بمباران و به‌کلی نابود کرد. این آشکارا نشان می‌دهد که یمن صرفا میدان رویارویی آمریکا و حوثی‌ها نیست، بلکه به صحنه تقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل نیز بدل شده است. البته عمان از عمق این وضعیت حساس آگاه است و این امر در لحن محتاطانه بیانیه وزارت امور خارجه عمان، که هیچ نشانه‌ای از خوش‌بینی بیش‌ازحد در آن دیده نمی‌شود، پدیدار است.

با این حال، دو عامل بزرگ می‌توانند زنگ هشدار را به صدا درآورند:

نخست، ورود آشکار و مستقیم اسرائیل به عرصه نبرد علیه حوثی‌ها و تلقی آن به‌‌مثابه بخشی از نبرد با جمهوری اسلامی. اگرچه اسرائیل پیش‌تر هم حملاتی را در خاک یمن انجام داده بود، اما این نخستین‌بار بود که هدفی به بزرگی فرودگاه صنعا از میان برداشته شد و اکنون این فرودگاه به بازسازی کامل نیاز دارد.

دوم، بی‌تفاوتی کامل جمهوری اسلامی به وضعیت فاجعه‌بار یمن و سرنوشت مردم آن. تردیدی نیست که رژیم ایران حوثی‌ها را، همانند حزب‌الله لبنان، ابزاری برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای‌اش می‌داند، ابزاری فرمان‌پذیر که ماموریتش اجرای بی‌چون‌وچرای دستورات تهران است، نه دغدغه مسائل داخلی یمن.

البته عمان بیش از هر بازیگر دیگری از پیچیدگی‌های بحران یمن و روابط عمیق و گسست‌ناپذیر جمهوری اسلامی و حوثی‌ها آگاه است. به همین دلیل، در مرحله بعد، دو پرونده مهم پیش‌ِروی این کشور خواهد بود: یکی، آینده سیاسی و نظامی حوثی‌ها و دیگری، پرونده مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا.

نتایج گفتگوهای واشینگتن و تهران تاثیر بسیاری بر آینده یمن و تحولات منطقه خواهد داشت. همچنین میزان تاثیرگذاری اسرائیل بر تصمیم‌گیری‌های دولت آمریکا و راهبردهای دونالد ترامپ هم تعیین‌کننده خواهد بود.

بنابراین، اگر رئیس‌جمهوری آمریکا به دنبال جلوگیری از جمهوری اسلامی در دستیابی به هرگونه دستاورد هسته‌ای است، در این صورت داستان به جایی خواهد رسید که نه‌تنها حوثی‌ها، که رژیم ایران هم سرانجام سر تسلیم فرو خواهد آورد.

اما آیا ترامپ قادر است منافع آمریکا را از خواسته‌های اسرائیل تفکیک کند؟ پاسخ به این پرسش به این امر بستگی دارد که جمهوری اسلامی تا چه حد حاضر است به واشینگتن امتیازهای نمادین بدهد که ترامپ بتواند آن را بهتر از توافق اوباما در سال ۲۰۱۵ جلوه دهد.

در فرجام می‌توان گفت، فارغ از اینکه میان جمهوری اسلامی و قدرت‌های جهانی توافقی حاصل شود، هیچ آینده‌ای برای حوثی‌ها وجود ندارد. این گروه شبه‌نظامی نقشی را که رژیم ایران برایش تعیین‌ کرده بود ایفا کرده و ماموریتش را به انجام رسانده‌ است. بنابراین، در معادلات کنونی جمهوری اسلامی گروه حوثی‌ها نیز مانند حزب‌الله لبنان به برگه‌ای سوخته و بی‌ارزش تبدیل شده است و در جامعه یمن و منطقه دیگر نقش و جایگاهی برای این گروه متصور نیست.

برگرفته از روزنامه العرب

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه