هفت محاسبه نادرست پوتین که تاکنون نتیجه عکس داده‌اند

پوتین غرب را از جنگ هسته‌ای می‌ترساند و ملت روسیه را از برنامه غرب برای تضعیف و نابودی روسیه

پوتین بارها به غرب گوشزد می‌کند که شکست دادن روسیه در میدان جنگ غیرممکن است - AFP

چرا حمله رئیس‌جمهوری ولادیمیر پوتین به اوکراین و کمک تسلیحاتی، مالی و اطلاعاتی غرب به کی‌یف تاکنون دستاورد روشن و مشخصی نداشته است؟ و چرا محاسبات هر دو طرف درگیر نتایج معکوس و غیرقابل پیش‌بینی به بار آورده است؟ آیا اشتباهی محاسباتی رخ داده یا دیدگاهشان به چشم‌انداز آینده نادرست بوده است؟

در حالی‌ که جنگ اوکراین به دومین سال خود وارد می‌شود، پوتین بارها به غرب گوشزد می‌کند که «شکست دادن روسیه در میدان جنگ غیرممکن است». آنچه پوتین می‌گوید، نصف حقیقت است، اما نیم دیگر حقیقت این است که دستیابی به پیروزی کامل برای روسیه هم غیرممکن است؛ در حالی‌ که شکست روسیه از درون و به دست خود هم دور از امکان نیست.

پوتین با سلاح دولبه ارعاب بازی می‌کند؛ غرب را از جنگ هسته‌ای می‌ترساند و ملت روسیه را از برنامه غرب برای تضعیف و نابودی روسیه. اما تاثیر سلاح ارعاب ناپایدار و مقطعی است؛ زیرا همه می‌دانند که جنگ هسته‌ای تنها یک طرف را منهدم نمی‌کند، بلکه ویرانگری آن همه‌جانبه و فراگیر است. از سوی دیگر، این غرب نبود که ارتش خود را در مرزهای روسیه و اوکراین جابه‌جا کرد و به خاک اوکراین یورش برد.

در غرب، شماری از سیاستمداران و کارشناسان راهبردی مطابق دیدگاه روسیه سخن می‌گویند. مانند جرج کنان، صاحب طرح راهبردی مهار، و پروفسور استفان والت که اولی گسترش ناتو تا مرزهای روسیه را «اشتباهی بزرگ» می‌نامد و دومی آن را «ریشه اصلی بحران» می‌خواند؛ چون برای روسیه و هر کشور دیگری سخت دشوار است که بپذیرد دشمنان و رقیبانش آن را محاصره می‌کنند. اما مقام‌های ناتو می‌گویند ناتو آژانس سرباز‌گیری نیست و از کسی دعوت نکرده است به آن بپیوندد، بلکه کشورهایی که از جانب روسیه احساس ترس می‌کردند، خودشان خواستار پیوستن به ناتو شدند تا زیر چتر آن مصون بمانند. اما وقوع جنگ اوکراین قوت این استدلال را تضعیف کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

افزون بر آن، محاسبات پیشین درباره تحولات جنگ اوکراین هفت نتیجه معکوس داد. نخست اینکه پیمان ناتو پس از انحلال پیمان ورشو، فلسفه وجودی‌اش را از دست داده و چنان ضعیف شده که به گفته امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه، «در بستر مرگ» است اما پس از جنگ اوکراین، ناتو قوی‌تر و بزرگ‌تر شد و از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام گسترش یافت.

دوم، محاسبه مسکو مبنی بر ضعف اوکراین و غرب و وجود اختلاف میان کشورهای غربی و آمریکا، نادرست از آب درآمد، زیرا اکنون هم اوکراین با دلیری و کفایت می‌جنگد و هم کشورهای غرب بیش از هر وقت دیگر متحد شده‌اند و رهبری آمریکا بر آن‌ها استوارتر شده است. تا جایی که حتی خود مسکو آن را «اجماع غرب علیه روسیه» می‌نامد. شواهد و قرائن هم بیانگر این است که کمک غرب به اوکراین صرف نظر از تبعات فرسایشی آن، ادامه خواهد یافت.

سوم، روسیه به اوکراین حمله کرد تا از پیوستن آن به ناتو جلوگیری کند و مانند فنلاند بی‌طرفش کند اما برعکس، حمله به اوکراین فنلاند و سوئد را در آغوش ناتو انداخت وعملا پای ناتو را به قلب اوکراین باز کرد. اکنون تنها سه کشور در اروپا بی‌طرف باقی مانده‌اند؛ سوییس، اتریش و ایرلند.

چهارم، پوتین همیشه می‌گفت که «اوکراین به معنای اصلی کلمه یک کشور نیست، بلکه ساختاری مصنوعی است که لنین آن ‌را اختراع کرد»، اما بر خلاف گفته او، اوکراین پس از جنگ دوباره متولد شد و اکنون مانند یک کشور نیرومند در مقابل ابرقدرتی مانند روسیه ایستادگی می‌کند.

پنجم، پوتین از کارت میهن‌پرستی استفاده کرد تا مردم روسیه را دنبال خود بسیج کند ولی بازی او احساس میهن‌پرستی را در اوکراین شعله‌ور کرد. اکنون مردم اوکراین با تمام وجود آماده‌اند با چنگ و دندان از خاک میهنشان دفاع کنند.

ششم، در حالی که پوتین ادعا می‌کند مردم اوکراین و روسیه از روزگار تزارها تا دوران اتحاد شوروی ملتی واحد بوده‌اند، حمله او به اوکراین میان اوکراینی‌ها و روس‌ها دشمنی عمیقی ایجاد کرد.

هفتم، روسیه با حمله به اوکراین جایگاه خود در جهان را چنان خدشه‌دار کرد که به گفته چارلز کوپچان، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج تاون، سال‌ها وقت لازم است تا بتواند آن را جبران کند. اینکه ۱۴۱ کشور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به عقب‌نشینی فوری نیروهای روسیه از اوکراین رای می‌دهند و تنها هفت کشور رای مخالف و ۳۲ کشور از جمله چین و هند رای ممتنع می‌دهند، یک رویداد عادی نیست.

این در حالی است که روسیه اوکراین را به‌طور گسترده ویران کرده و اقتصاد خودش هم به دلیل تحریم‌های غربی به‌شدت آسیب دیده است (گفتنی است اقتصاد روسیه در اصل چنان ضعیف و ناتوان است که مجموع درآمد ملی روسیه برابر با درآمد ملی شهر نیویورک است). همچنین به دلیل همین جنگ، جهان با افزایش قیمت‌ها و کمبود مواد خوراکی و انرژی مواجه شده است.

اما چرا چنین جنگ خونین و خانمان‌سوزی به راه انداخته شد؟ و چرا این همه ویرانی‌ و درد و رنج‌ بر مردم اوکراین، روسیه و جهان تحمیل می‌شود؟

برای اینکه یک امپراتوری سرکش و بلندپرواز می‌خواهد اهداف توسعه‌طلبانه خود را تحقق بخشد. اما دلایل نشان می‌دهد که این اهداف تحقق‌ناپذیرند. چنانچه در گزارش نهاد پژوهشی رند نزدیک به پنتاگون آمده که «تحقق پیروزی کامل نه برای روس‌ها امکان‌پذیر است و نه برای اوکراینی‌ها». پس در واقع جنگی عبث و بیهوده است که دستاورد آن تنها اشک و خون و تباهی و ویرانی است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه