روز کوروش و بی‌اعتنایی به بال ایرانی فرهنگ

«سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چو پرشد نشاید گرفتن به پیل»

عکس از جامعه خبری تحلیلی الف

 

نحوه مواجهه نیروهای امنیتی و انتظامی با شهروندانی که تمایل به حضور در آرامگاه کوروش دارند، چند سالی است که به موضوعی جدی و محل نزاع بین مخالفان و موافقان تبدیل شده است.

در ابتدا این موضوع چندان جدی گرفته نمی‌شد، اما سال ۱۳۹۵ که بخشی از افرادی که در آرامگاه کوروش گرد‌آمده بودند، به دادن شعار علیه حکومت پرداختند، هسته‌های سخت قدرت دریافتند باید این توصیه حکیم شیراز در باب اول گلستان «در سیرت پادشاهان را جدی بگیرند که گفت:

«سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چو پرشد نشاید گرفتن به پیل»
بیتی که در پایان نامه معروف آقای هاشمی رفسنجانی به آیت‌آلله خامنه‌ای و دو روز پیش از برگزاری انتخابات حادثه‌خیز سال ۱۳۸۸ هم آمده بود.

بر همان اساس از سال بعد(۱۳۹۶) تقریبا کمتر کسی توانست در سالروز کوروش(۷ آبان) در این آرامگاه فرصت حتی گردشی عادی را پیدا کند. نیروهای انتظامی و امنیتی با خودروهای شخصی و اداری تمامی راه‌های منتهی به این منطقه را مسدود کردند تا به قول خودشان سرچشمه را با بیل بگیرند که کار به پیل و پیل‌کشی نینجامد. امسال ماجرا سفت و سخت‌تر شد و کار به جایی رسید که چند روز مانده به این روز، حتی آن‌هایی را که گمان می‌رفت، امکان بسیج افراد را دارند، تحذیر و هشدار دادند و از آن‌ها تعهد مکتوب گرفتند تا فکر حضور در چنین مکانی را هم از سرشان بیرون کنند.

اکنون همه از مسئولان امنیتی و کارشناسان و نخبگان و حتی مدیران رده بالای حکومتی می‌دانند که ماجرای روز کوروش از مرحله سیاحت و تفریح و زیارت گذشته و به نقطه‌ای وارد شده که نتیجه سال‌ها بی‌اعتنایی به بال ایرانی فرهنگ این مردم است.

بی اعتنایی به ایران و جمهور و تمرکز و پشتیبانی از اسلام

اگر به عنوان «جمهوری اسلامی ایران»  دقت کنید از سه واژه «جمهور»، «اسلام» و «ایران» تشکیل شده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز تقریبا از بعد نظری، حق هر سه واژه ادا شده است. پایه‌های اساسی وحدت ملی نیز دین و مذهب رسمی، زبان و خط رسمی، تاریخ رسمی و پرچم رسمی است و در اصل نهم قانون اساسی نیز تقریبا تمامی این زیربناهای هویت ساز تعریف شده‌اند.

«در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است».

اگر به تاریخ رسمی تعریف شده ایران نظر افکنید بر اساس تاریخ شمسی است که در ابتدای سلطنت رضاشاه تایید شد و رسمیت یافت. دکتر سید محمد هاشمی استاد برجسته حقوق و صاحب کتاب معتبر «حقوق اساسی جمهوری اسلامی» با اشاره به اینکه تاریخ شمسی به دوره ملکشاه سلجوقی می‌رسد، ‌آورده است «در سال ۱۳۴۳ قمری، تاریخ شمسی … احتساب و سال شمسی  حقیقی(۱۳۰۴) تعیین شد» پیش از این و در آذرماه همین سال رضا شاه به سلطنت رسید و از ابتدای ۱۳۰۵ نوروز باستانی به تقویم رسمی اضافه شد.

تاکید بر وجه ایرانی در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه

در سال‌های حکومت رضاشاه وجه باستان‌گرایانه ایران رنگ و صبغه‌ای جدی‌تر یافت و اصولا مشاوران شاه بودند که تاریخ و بزرگان تاریخی ایران را به صحنه عمومی آوردند و تاریخ ایران باستان را بسی پررنگ کردند، به نحوی که در ۲۵ اسفند ۱۳۵۴ خورشیدی سال ۵۵۹ پیش از میلاد(تاریخ تقریبی تاجگذاری کوروش کبیر) به‌عنوان آغاز تاسیس سلسله پادشاهی در ایران تعیین شد. اما این تصویب تاریخ دو سالی دوام نیاورد با تایید خود شاه، در شهریور ۱۳۵۷ به همان تاریخ شمسی با مبداء هجرت پیامبر اسلام تبدیل شد.

با توجه به چنین پیشینه‌ای در سال‌های ابتدایی انقلاب که جو مذهبی بسیار پررنگ بود و افرادی چون صادق خلخالی به مخالفت با کوروش و حتی آرامگاه او پرداختند دفاع از کوروش به حاشیه رانده شد. اگر چه مردم در برابر تقلیل تعطیلات نورزوی و یاحذف برخی مناسک مربوط به این ایام سخت مقاومت کردند.

این در حالی است که پیش از این آقای مطهری درکتاب خدمات متقابل ایران به اسلام بر وجه ایرانی فرهنگ نیز تاکید کرده بود. حتی علامه طباطبایی در تفسیر معروف المیزان خود «کوروش را مصداق ذوالقرنین» دانسته و نوشته بود: «به هر قومی ظفر پیدا می‌کرد، از مجرمان ایشان می‌گذشت و عفو می‌نمود و بزرگان و کریمان هر قومی را اکرام و ضعفای ایشان را ترحم و مفسدان و خائنان را سیاست می‌نمود».

اقلیت در حاکمیت و اکثریت در مردم

این تجربه تاریخی نشان داد که هر حکومتی که بخواهد بر ایران حکم براند نمی‌تواند یک بعد از فرهنگ و هویت را بگیرد و برجسته سازد و به ابعاد دیگر بی‌توجه باشد و در صورت بروز چنین رفتاری قطعا با مقاومت افکار عمومی روبرو خواهد شد.

با چنین پیشینه‌ای طبیعی است که به قاعده باید سران جمهوری اسلامی بر وجه ایرانی فرهنگ تاکید کنند. در این سال‌ها البته آقای احمدی‌نژاد و جریان همراه او که به جریان انحرافی معروف شدند، از کوروش و ایران کهن یاد می‌کردند و حتی در همین امسال نیز عبدالرضا داوری(از یاران احمدی‌نژاد) عکسی از او منتشر کرد که کنار مقبره کوروش ایستاده است.

 دو سال قبل نیز بهرام پارسایی نماینده شیراز در مجلس نامه‌ای به وزیر ارشاد نوشت و از او خواست روز کوروش را در تقویم رسمی کشور قرار دهد، و مدتی بعد نوشت که درخواست او به حسن روحانی ارجاع و او نیز آن‌را به شورای‌عالی امنیت ملی ارجاع داد که بعد از‌ آن خبری از این درخواست منتشر نشد. در تیرماه همان سال ۹۷ حسن روحانی در نشست خبری با صدراعظم اتریش با اشاره به آزادی یهودیان از سوی کوروش گفت که ملت یهود به ما بدهکار است و ما ایرانیان منجی یهودیان در بابل بودیم.

تمامی این تلاش‌ها نشان می‌دهد که بخش انتخابی حاکمیت( مجلس و دولت) در پی برآورده کردن خواسته مردم و تقویت وجه ایرانی بال فرهنگ هستند اما به نظر می‌رسد این بخش همانند بسیاری از امور دیگر، قدرت تصمیم‌گیری و اجرای چنین خواسته‌هایی را ندارد و حتی اگر هم داشته باشد در برابر شوراهای انتصابی چون «شورای عالی امنیت ملی» و یا «شورای‌عالی انقلاب فرهنگی» که سیطره‌ آن عموما با بی‌باوران به بخش ایرانی فرهنگ است، راهی به جایی نخواهند برد.

به‌همین دلیل است که در تقویم رسمی جمهوری اسلامی و به‌رغم تاکید بر بال ایرانی فرهنگ در قانون اساسی،‌ نشانی از این موارد دیده نمی‌شود. در مقابل روزهای زیادی را می‌بینیم که به نام بزرگان دینی نامگذاری شده است. همین نگاه یک‌جانبه سبب شده است تا بخشی از افکار عمومی نسبت به این گونه برخوردها، حالت تدافعی و حتی کنش‌گرانه بگیرد که نمونه بارز آن در روز کوروش و حتی کشف جسد مومیایی رضاشاه بروز بیرونی یافت.

بیشتر از