هشتادمین سال تولد بهمن فرمان آرا؛ زندگی با سینما

در سال‌های پس از انقلاب، فرمان‌آرا ۱۰سال ممنوع‌الکار بود و‌‌ آثارش با ممیزی‌های بسیاری روبه‌رو شدند

کیفیت آثار و فعالیت‌هایی که بهمن فرمان‌آرا انجام داده، بی‌تردید غبطه‌برانگیز است - تابناک 

 

بهمن فرمان‌آرا در هشتادمین سال زندگی‌ خود (زاده ۳ بهمن ۱۳۲۰) بر قله‌ای ایستاده است که بسیاری از کارگردانان جوان آرزوی رسیدن به آن را دارند؛ هنرمندی که اگرچه کارنامه کاری هشت‌دهه‌ای او از نظر تعداد، جلوه پررنگی ندارد،‌ کیفیت آثار و فعالیت‌هایی که انجام داده، بی‌تردید غبطه‌برانگیز است؛ به‌خصوص که خود در سلوک و رفتار شخصی‌اش نشان داده که آدمی شوخ‌طبع است که زندگی را به‌رغم دشواری‌های بسیارش، آسان می‌گیرد؛ چرا که به قول شاعر: گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع/ سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت‌کوش.

فرمان‌آرای تهیه‌کننده

درک دنیای غرب و تحصیل و کار در آن دیار و آشنایی با ساختار پیشرفته‌ترین مرکز صنعت سینمای جهان برای فرمان‌آرا این فرصت را فراهم کرد تا در بازگشت به ایران، ابتدا در تلویزیون استخدام  شود و به‌عنوان کارشناس در برنامه‌هایی چون فانوس خیال و جهان سینما اجراهایی را به عهده بگیرد.

در سال ۱۳۵۳ و پس از توفیق فیلم شازده احتجاب و دریافت جایزه بهترین فیلم این سال از جشنواره جهانی تهران، او به پیشنهاد مهدی بوشهری (همسر اشرف پهلوی) مدیرتولید شرکت گسترش صنایع سینمای ایران شد؛ سمتی که بعدها برای او دردسرهای فراوانی ایجاد کرد که از جمله آن‌ها ممنوع‌الکاری تا سال ۱۳۷۷ بود. اما آن سمت به او تجربه‌ای بخشید که در دهه اول انقلاب که خارج از ایران بود، به کارش آمد.

او در سال‌های تصدی این سمت، تهیه‌کننده آثاری چون کلاغ (بهرام بیضایی)، ملکوت (خسرو هریتاش)، شطرنج باد (محمدرضا اصلانی)، گزارش (عباس کیارستمی) و… هم بود که کارنامه‌ای نسبتا موفق در این عرصه به شمار می‌آید. این تجربه در خارج از ایران نیز به دردس خورد تا او ابتدا در شرکتی که در کانادا برای پخش فیلم ایجاد کرد،‌‌ به‌عنوان مدیرعامل کار کند و سپس با رفتن به لس‌آنجلس، در تهیه و تولید برخی از فیلم‌های معروف تاریخ سینمای جهان در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ همکاری داشته باشد که از جمله آن‌ها می‌توان به باغ‌وحش شیشه‌ای (پل نیومن)، آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی)، مادام سوزاتسکا (جان شلزینجر)، رادیو حرف (الیور استون)، سقوط امپراتوری آمریکا (دنیس آرکند)، خانم و آقای بریج (جیمز آیوری)، تردستان (استیون فریرز)، لیولو (ژان کلودلوزان) و… اشاره کرد.

از اجرا تا کارگردانی سریال تلویزیونی و تئاتر

در کارنامه کاری فرمان‌آرا، کارهای متفرقه‌ای هم دیده می‌شود که نشانی از دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های دیگر او در عالم تصویر و سینما و حتی تئاتر است. نخستین کار او پس از استخدام در تلویزیون، ساخت سریالی به نام «خانه قمرخانم» بود که در کارنامه کاری فرمان‌ آرا و در مقایسه با سایر آثارش، سازی جدا می‌نوازد و نوایی متفاوت برمی‌آورد.

او بعدها با فیلم شازده‌ احتجاب و نیز سایه‌های بلند باد (الهام گرفته از نوشته‌های هوشنگ گلشیری) خود را به‌عنوان کارگردانی صاحب‌ایده و متفاوت معرفی کرد. اما جدا از آن، او فیلم مستندی درباره پرویز یاحقی ساخت که با گلایه‌های هواداران یاحقی روبه‌رو شد و انتقادهایی را هم برانگیخت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

فرمان‌آرا با یاحقی رفاقت داشت و یاحقی در سال‌های پایانی عمرش جعبه‌ای به فرمان‌آرا داده بود که در آن فیلم‌هایی بود که خود یاحقی از فعالیت‌های روزانه‌اش در منزل گرفته بود. پس از درگذشت یاحقی، فرمان‌آرا با تدوین و اضافه کردن برخی گفت‌وگوها، آن را به مستند «کنسرتی که اجرا نشد» تبدیل کرد.

فرمان‌آرا جدا از‌ آنکه در برخی از فیلم‌هایش بازی کرد، در تئاتری که کارگردانی کرد هم نقش کوچکی به عهده داشت. تئاتری که خود در جایی گفته بود تا آن را نسازد، نخواهد مرد! این تئاتر «مردی برای تمام فصول»، نمایشنامه معروف رابرت بولت، نمایشنامه‌نویس نامدار بریتانیایی، است که فیلمی هم به کارگردانی فرد زینه‌من از روی آن ساخته شد.

فرمان‌آرا در دوره ریاست‌جمهوری محمود احمد‌ی‌نژاد هیچ فعالیت‌ هنری انجام نداد. او پس از این دوره و به گفته خود بعد از هشت سال تلاش برای تامین هزینه‌های تئاتر، آن را در تالار وحدت روی صحنه برد؛ نمایشی که تقریبا تمامی ویژگی‌های اجرای یک کار کلاسیک تئاتر با همان عظمت‌ و شکوه و جلال ‌آثاری از این دست را در خود داشت؛ از طراحی لباس زیبا گرفته تا بهره‌گیری از بازیگرانی شناخته شده و موسیقی باکیفیت و.. اجرا در مهم‌ترین تالار تئاتر ایران.

فیلمسازی که رندانه با دستگاه سانسور درمی‌پیچید

در سخنان فرمان‌آرا یک موضوع ثابت وجود دارد و آن ترفندهایی است که او می‌اندیشد تا بتواند به نوعی از سانسورها و ذهنیت‌پردازی‌های دست‌اندرکاران ممیزی فیلم‌ها در وزارت ارشاد رها شود. او هنرمندی بود که ۲۰ سال بعد از انقلاب فیلمی نساخت. ۱۰ سال نخست به کارهای دیگر سرگرم بود و عموما در خارج از ایران می‌زیست اما ۱۰ سال دوم به او اجازه ساخت فیلم ندادند تا زمانی که سید محمدخاتمی روی کار‌ آمد و فضا به سمتی رفت که آزادی‌های فرهنگی و فعالیت‌های هنرمندان وضعیتی مطلوب‌تر یافت. با این حال او سوژه‌هایی را برای فیلمسازی انتخاب می‌کرد که مجوز دادن یا ندادن به آن، شعارهای دولت خاتمی و وزارت ارشاد زیرنظرش را به چالش می‌کشید.

او در کتاب ۷۵ سال اول (نشر چشمه-۱۳۹۹) که شرح کاملی از زندگینامه او را در گفت‌وگو با محسن آزرم است، از روزی یاد می‌کند که خسته از دادن فیلمنامه‌های مختلف به وزارت ارشاد و تصویب نشدن آن‌ها، تک‌وتنها در خانه، روی صندلی نشسته بوده و به دیوار روبه‌رو نگاه می‌کرده است. او روی صندلی نشسته بود و آفتاب کم و کمتر می‌شد تا غروب از راه رسید… «آفتاب که رفت،‌ ایده‌ای به ذهنم رسید: کارگردانی که دلش می‌خواهد فیلم بسازد، اما به هر دری که می‌زند فایده ندارد و فکر می‌کند که باید فیلمی درباره مردن خودش بسازد» ایده‌ای بکر و خلاقانه که شاید تنها رگه‌هایی از آن را بتوان پیش از او، در طعم گیلاس عباس کیارستمی سراغ گرفت.

این ایده و خلاصه فیلمنامه با تصویب در معاونت سینمایی و اخذ پروانه ساخت به تولید نخستین فیلم فرمان‌آرا پس از انقلاب انجامید: «بوی کافور، عطر یاس» که پس از نمایش در جشنواره فجر ۱۳۷۸ هشت سیمرغ بلورین را برای او به ارمغان آورد که از جمله آن‌ها بهترین کارگردانی در بخش سینمای ایران و نیز بخش بین‌الملل بود.

البته اعطای این جایزه با انتقادهای فراوان محافل تندرو مخالف دولت وقت، به‌خصوص روزنامه‌ کیهان، همراه شد. فیلم چندان راحت هم ساخته نشد. فرمان‌آرا در بخشی از مستندی که بی‌بی‌سی از او ساخت (سنگی به آب بینداز، به کارگردانی حسن صلح‌جو) به یکی از صحنه‌های فیلم اشاره می‌کند که یک روحانی باید دعای مراسم کفن‌ودفن را بخواند و او به این صرافت می‌افتد که از یک آخوند واقعی برای این نقش استفاده کند؛ اما اداره سانسور به او می‌گوید این روحانی بسیار ترش‌رو و خشن است و باید تغییر کند و او مجبور می‌شود نقش را تغییر دهد.

بعدها در فیلم «خانه‌ای روی آب» استعاره‌پردازی‌ها درباره نام فیلم و حتی مضمون آن و مشابهتش با ساختار کلی نظام، به ماجرایی پرحاشیه و طولانی برای فرمان‌آرا تبدیل شد. محافل تندرویی که اصولا همکاری و فیلم‌ ساختن او را برنمی‌تابیدند، فیلم را به‌رغم داشتن پروانه نمایش، زیر سوال بردند؛ به نحوی که به گفته‌ فرمان‌آرا در همان مستند، «۱۶ قاضی فیلم را دیدند و پس از کلی بحث و بررسی و حذف و اضافه، درست در روزی که اکران شد، قاضی هفدهم از دادگاه دیگری کار را بررسی کرد و گفت: منظور شما از خانه‌ای روی آب جمهوری اسلامی است که آرام آرام در لجن فرو می‌رود که به او گفتم این تنها چیزی است که با آن موافقم.» در همین مستند است که او آن جمله معروفش را بیان می‌کند: «شغل دوم برخی از ایرانیان بخل و حسادت و تنگ‌نظری است.» 

او وقتی خاک آشنا را ساخت، دقیقا با دغدغه‌های اجتماعی سال‌های قبل از واقعه ۸۸ همذات‌پنداری می‌کرد اما ارشاد تا دو سال به این کار اجازه پخش نداد تا زمانی که نگاه جامعه پس از وقایع ۸۸ به قدری رادیکال شد که فیلم فرمان‌آرا و نمادآفرینی‌ها و دیالوگ‌هایش افکارعمومی را برنمی‌انگیخت تا با آن همذات‌پنداری کند.

در دهه هشتم عمر، گویی او از آنچه تجربه کرده و زیسته راضی است و این را در همان مستند «سنگی به آب بینداز» هم گفته است. مستندی که کارگردانی را به تصویر می‌کشد که همچنان به دنبال تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار برای فیلم بعدی خود است.

بیشتر از فرهنگ و هنر