توافق پلازا چه بود؟
توافق پلازا بین اعضای گروه ۵ (شامل فرانسه، آلمان، آمریکا، پادشاهی متحد (انگلستان) و ژاپن) به امضا رسید. مذاکرات منجر به این توافق در نوامبر سال ۱۹۸۳ میان دولت رونالد ریگان و ژاپن آغاز شد و به مدت دو سال ادامه داشت. این قرارداد که در نهایت در ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۵ امضا شد، تبعات گستردهای بر اقتصاد جهان داشت که از جمله آن میتوان به افزایش ارزش ین ژاپن و مارک آلمان در مقابل دلار آمریکا اشاره کرد.
از آنجایی که این توافق در هتل پلازا به امضا رسید، به «توافق پلازا» مشهور است. امضای توافق پلازا بیش از همه کشورها، بر اقتصاد ژاپن اثر عمیقی گذاشت. با رشد ارزش ین، حباب داراییها در بازار ژاپن جدی شد و بعد از ترکیدن حباب داراییها در ابتدای دهه ۹۰ میلادی، دهه مرگ ژاپن آغاز شد و میتوان گفت بعد از گذشت سه دهه کماکان ادامه دارد. در واقع این توافق اقتصاد ژاپن را برای نزدیک به سه دهه در یک بحران فراگیر فرو برد. اما چرا ژاپن این توافقنامه را پذیرفت و آیا چین هم شرایط مشابهی خواهد داشت؟ در این نوشتار به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
چرا آمریکا به سمت توافق پلازا رفت؟
بر طبق آمار، از سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۸۵ ارزش دلار در برابر سبد ارزی چهار قدرت دیگر جهانی شامل ین ژاپن، فرانک فرانسه، پوند بریتانیا و مارک آلمان، در حدود ۵۰ درصد رشد کرد. با رشد ارزش دلار، واردات کالا و خدمات در برابر تولیدات داخلی آمریکا صرفه اقتصادی پیدا کرد و در نتیجه واردات از صادرات پیشی گرفت و تراز تجاری آمریکا به شدت منفی شد.
میدانیم که این اتفاق برای ایران نیز چندان غریب نیست. این حالت را میتوان درست مثل وضعیت اوج درآمدهای نفتی در دولت احمدینژاد دانست که پایین نگه داشتن قیمت ارز به رشد واردات و کاهش صادرات کشور منجر شده بود و تبعات بدی برای اقتصاد ایران داشت. چنین وضعیتی، با رشد قیمت دلار در مقابل سایر ارزهای دیگر، برای آمریکا رخ داده بود. بالارفتن ارزش دلار در مقابل سایر ارزهای جهان را میتوان ناشی از رشد نرخ بهره در سالهای پس از امضای قرارداد «برتون وودز» دانست که به ورود سرمایه به آمریکا منجر شد و در نتیجه آن، حتی کاهش نرخ بهره از حدود ۱۹ درصد به حدود ۸.۵ درصد در سال ۱۹۸۳ نیز نتوانست تقاضای دلار را کاهش دهد؛ اتفاقاتی همچون اجبار نیکسون به خریدوفروش نفت تنها با دلار آمریکا، سبب شد تا تقاضا برای دلار بالا بماند.
در نهایت، قیمت بالای دلار بسیاری از صنایع تولیدی آمریکا را تحتفشار شدید قرار داد و آنها برای کاهش ارزش دلار در مقابل سایر ارزهای جهانروا، لابیهای گستردهای کردند. از این رو، آمریکا مجبور شد برای کاهش تراز تجاری منفی خود، مذاکرات با سایر کشورهای جهان را آغاز کند. این واقعه را میتوان علت اصلی حرکت آمریکا به سمت مذاکرات منجر به توافق پلازا دانست.
رویای ژاپن که هیچگاه محقق نشد
ژاپن در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی رشد اقتصادی سریعی را تجربه کرد. در سال ۱۹۸۰ تولید ناخالص داخلی ژاپن به نصف آمریکا رسیده بود و ژاپن در حال حرکت به سمتی بود که ین خود را به عنوان یک ارز جهانی و جایگزین دلار معرفی کند. اما رویای ژاپن هیچگاه محقق نشد.
سه دلیل را میتوان عامل اصلی قبول توافق توسط ژاپن دانست. در مصاحبهای که نخستوزیر وقت ژاپن اخیرا داشت، شرایط آن زمان را اینطور توصیف کرد که در زمان یاد شده، «ین» زیادی در دست مردم ژاپن وجود داشت و همین عامل سبب شد مردم این کشور برای خرید داراییهایی خارجی اقدام کنند و در نتیجه، مردم ژاپن داراییهای آمریکاییها را خریدند. دلایل پیدا و پنهانی را میتوان یافت که در ادامه به چند عامل اصلی که چرا ژاپن در آن زمان چنین قراردادی را امضا کرد، اشاره شده است.
۱- تمایل ژاپن برای جهانروا شدن «ین»
آمریکا که این تمایل ژاپن برای توسعه ین را دید، به دنبال توافقی بود که ارزش ین را افزایش دهد تا مازاد تجاری خود را کم کند. به نظر میرسد ژاپنیها نیز تصور میکردند با قویتر شدن ین ژاپن، تمایل به این ارز برای تبدیلشدن به یک ارز جهانروا، افزایش پیدا میکند و این کار میتواند قدرت ژاپن را در جهان تثبیت کند. البته مشکلات نظام بانکی در ژاپن و نیاز به منابع، وضعیت را برای این کشور سختتر کرده بود. میزان تقاضا برای سرمایه در ژاپن تحت تاثیر حباب داراییها بسیار رشد کرده بود و تا سال ۱۹۸۸ نیز ادامه داشت و با ترکیدن حباب دارایی، این روند به شدت کاهش یافت. در واقع نیاز به پول و رشد نرخ بهره در ژاپن، پول این کشور را بیش از حد تقویت کرده بود.
۲- تسلط آمریکا بر اقتصاد ژاپن
البته ژاپن به دلیل اشغال نظامی توسط آمریکاییها و تسلط آمریکا بر اقتصادش، در جهانی دوقطبی در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی، شاید توانایی رویایی مستقیم را نداشت و به نظر میرسد زیر برخی فشارها به پذیرش محدودیتها مجبور شد. محدودیتهایی که اقتصاد ژاپن را به دههای مرگ وارد کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۳- اشباع بازار ژاپن
در سال ۱۹۸۵ جمعیت ژاپن در حدود ۱۲۰ میلیون نفر بود که در حدود نصف کشور آمریکا با جمعیت حدودا ۲۳۸ میلیون نفر است. سطح بیکاری پایین و مساحت کم کشور ژاپن، سبب شد در میزان تولید کشور ژاپن نوعی اشباع رخ دهد. اقتصاد ژاپن پس از سه دهه رشد ممتد اقتصادی، از ظرفیتهای خود استفاده کرده بود و از این رو توانایی چندانی برای توسعه خطوط تولید در کشور خود نداشت. از این رو تنها راه توسعه آن اقتصاد، حضور در تمامی کشورهای جهان بود.
تبعات توافق پلازا برای ژاپن
در توافق پلازا، اقتصاد ژاپن زیر فشار سنگینی قرار گرفت. این کشور یکی از بزرگترین صادرکنندگان کالا و خدمات به آمریکا بود اما طبق یک مجموعه توافق میان آمریکا و ژاپن و تقویت ین، این کشور مزیت خود را نسبت به صادرات به آمریکا از دست داد.
در سال ۱۹۸۸ کنگره آمریکا قانونی را در حوزه تجارت خارجی وضع کرد که عملا روابط تجاری آمریکا و ژاپن را تحت تاثیر قرار داد. در این قانون، دولت آمریکا موظف شد کشورهایی را که مازاد تجاری قابلتوجهی با آمریکا دارند، برای کاهش این مازاد تجاری زیر فشار بگذارد. ژاپن که بیشترین مازاد تجاری را داشت، تسلیم آمریکا شد و ین ژاپن در مقابل دلار آمریکا رشد زیادی را تجربه کرد.
وضعیت مشابه ژاپن در انتظار چین؟
تاریخ در حال تکرار شدن است. بعد از چاپ گسترده پول توسط دولت آمریکا، تراز تجاری آمریکا باز هم به اوج رسیده است و احتمالا باید اتفاقاتی در جهت کاهش این کسری تراز تجاری را شاهد باشیم. در ماه فوریه سال جاری میلادی، کسری تجاری صادرات و واردات کالا و خدمات ایالات متحده آمریکا نزدیک به ۷۱ میلیارد دلار و کسری تراز تجاری کالایی این کشور در حدود ۸۹ میلیارد دلار بوده است که رکورد جدیدی محسوب میشود اما از این میزان کسری تراز تجاری، بخش مهمی در اختیار چین است.
در ماه ژانویه ۲۰۲۱، کسری تراز تجاری آمریکا و چین در بخش کالا ۲۶.۲ میلیارد دلار و در ماه فوریه ۲۴.۶ میلیارد دلار بوده است. در واقع کسری تجاری آمریکا در مقابل چین در حدود یکسوم کسری تراز تجاری کالایی آمریکا است. از این رو آمریکا باید دست به کار شود و به دنبال مهار چین باشد.
آیا چین سرنوشت ژاپن را خواهد داشت؟
چین و ژاپن تفاوتهای مهمی دارند که میتواند سرنوشتی متفاوت از آنچه برای ژاپن رخ داده، برایش رقم بزند.
۱- قدرت نظامی و اقتصادی بالای چین
با توجه به این که چین هیچگاه از آمریکا در یک جنگ نظامی شکست نخورده و تقریبا وضعیت مستقلی داشته است، تصمیماتی که به نفع حاکمیت چین نباشد را قبول نخواهد کرد. از این رو میتوان گفت وضعیت چین مشابه ژاپن نیست و کاری را تحتفشار آمریکا انجام نخواهد داد.
۲- ظرفیتهای خالی اقتصاد چین
هرچقدر اقتصاد یک کشور بزرگتر شود، شتاب رشد اقتصادی کاهش پیدا میکند. یکی از دلایل اصلی این اتفاق، رشد درآمد سرانه کشور است. با رشد درآمد سرانه مردم یک کشور، قشر متوسط اقدام به خرید داراییها میکند و پول آن کشور تقویت میشود. از این رو با توجه به میزان درآمد سرانه بسیار کوچک چین، وضعیت این کشور به اندازه ژاپن دهه ۱۹۸۰ وخیم نیست و هنوز ظرفیت خالی دارد.
در این زمینه نکتهای که اهمیت دارد این است که چین با توجه به سه دهه رشد اقتصادی بالا، با وجود ظرفیت خالی اقتصادی، امکان تکرار تجربه رشد اقتصادی دو رقمی را از دست داده است. اما با توجه به قدرتمند شدن قشر متوسط در چین، انتظار میرود آمریکا تلاشهایی در جهت تقویت پول ملی چین انجام دهد.
چه چیزی چین را تهدید میکند؟
یکی از مواردی که اقتصاد چین را به شدت تهدید میکند این است که چین تاکنون در یک بحران اقتصادی قرار نگرفته است. در یک بحران اقتصادی عظیم است که عیار بسیاری از کشورهای دنیا سنجیده میشود. نظام اقتصادی چین برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، بیش از آن که بدهی دولتی زیادی داشته باشد، بدهی شرکتی زیادی ایجاد کرده و هرگونه بحران اقتصادی با توجه به شرایط سیاسی این کشور، میتواند یک رشته نکول اقتصادی را در اقتصاد این کشور ایجاد کند و کل حاکمیت اقتصادی چین را با معضل روبهرو کند. در پایان سال ۲۰۲۰ کل بدهی چین به ۲۸۰ درصد تولید ناخالی داخلی این کشور رسیده بود که این مورد میتواند اقتصاد این کشور را به شکل جدی تهدید کند.
آمریکا همچنان ابرقدرت دنیا است!
با توجه به وضعیت کسری تراز تجاری میان آمریکا و چین و تلاشهای گسترده آمریکا برای کاهش این میزان کسری تراز تجاری، وضعیت همچنان مبهم است. دونالد ترامپ با وضع تعرفههای سنگین بر روی برخی از کالاهای چینی عملا جنگ تعرفهای را با چین آغاز کرد و به نظر میرسد جو بایدن نیز با سرعت بسیار بالاتر در مسیر تقابل با چین رفته است.
با وجود آن که چین تجربه رکود سنگین ژاپن را به وضوح دیده است و از طرفی دیگر در مقابل ژاپن ظرفیتهای اقتصادی بسیار بالاتری در دست دارد، باز هم نمیتوان نسبت به آینده روابط این کشور با آمریکا نگاه شفافی داشت. میتوان گفت نظامهای متمرکز و دیکتاتوری همچون چین در هر لحظه ریسکهای زیادی را تحمل میکنند. آمریکا نیز از هر طریقی به دنبال اعمال فشار بیشتر بر چین و کاهش کسری تراز تجاری خود با چین است. باید دید فشارهای آمریکا بر چین و آرزوی چین برای جهانروایی یوان به حقیقت خواهد پیوست یا خیر. بعید است آمریکا اجازه دهد کشوری مثل چین سلطه اقتصادی جهان را در دست بگیرد.