سیاست خارجی آمریکا باید مبتنی بر حل مشکلات باشد؛ نه ایجاد آنها

تردیدی نیست که گستره اختیارات شخص رئیس جمهور برای ایجاد تغییرات استراتژیک عملا محدود است

جو بایدن رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده آمریکا ـ Joe Raedle/Getty Images/AFP

در چند روز گذشته مردم در سراسر کشورهای جهان با توجه و دقت بسیاری جریان انتخابات آمریکا را دنبال می‌کردند و منتظر بودند بدانند چه کسی در رقابت برای رسیدن به کاخ سفید پیروز می‌شود. البته اهمیت دادن به انتخابات ایالات متحده یک امر طبیعی است، زیرا تأثیر تصمیم‌گیری‌های رئیس جمهور آمریکا تنها در قلمرو ایالات متحده محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند همزمان در سیاست خارجی این کشور و رویکرد آن نسبت به دوستان و دشمنانش نقش داشته باشد.

اما توجه جهانی به نتایج انتخابات آمریکا این بار به دلیل سیاست‌های بحث‌برانگیزی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آن کشور طی چهار سال گذشته دنبال کرده است، آشکارتر شده و حتی در برخی از موارد این سیاست‌ها آن‌چنان مجادله‌آمیز بود که شماری از متحدان سنتی ایالات متحده را نیز آزرده کرد.

تردیدی نیست که گستره اختیارات شخص رئیس جمهور برای ایجاد تغییرات استراتژیک عملا محدود است؛ زیرا ایالات متحده کشور دموکراتیک است که توسط نهادها و مؤسسات پایدار دولتی اداره می‌شود.

این نهادها با استفاده از مطالعات مراکز تحقیقاتی و کارشناسی، نخست تمام جزئیات را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند تا دریابند که چه اقدامی می‌تواند منافع ایالات متحده را تأمین کند؛ سپس نظرات خود را به رئیس جمهور و دستیارانش ارائه می‌دهند تا تصمیم‌گیری در پرتو مطالعات و پژوهش‌های انجام شده صورت گیرد. بنابراین، نقش و نفوذ شخص، حتی اگر خود رئیس جمهور باشد، در سیاست آمریکا محدود است. همه‌ اهداف و مرام‌ها، مشخص و تعیین شده است؛ اما روش و تاکتیک رسیدن به مقاصد مورد نظر تنها چیزی است که ممکن است از یک رئیس جمهور تا رئیس جمهور دیگر متفاوت باشد، مشروط بر این‌که هدف نهایی، دستیابی به منافع آمریکا باشد.

با این حال، این مسئله نمی‌تواند نقشی را که رئیس جمهوری آمریکا در انتخاب نحوه برخورد با موضوعات مختلف بازی می‌کند را منتفی کند؛ زیرا استفاده از یک رویکرد سیاسی به طور قاطع بر نتایج نهایی تأثیرگذاری دارد. از این‌رو، ناکامی رئیس جمهور در انتخاب شیوه درست، وی را به هدف مطلوب نمی‌رساند. این‌جا است که مسئله پیروزی بایدن مطرح می‌شود؛ زیرا جامعه جهانی به دنبال رویکرد متفاوتی از سوی رئیس جمهور جدید آمریکا است به گونه‌ای که منافع سایر کشورها را در نظر بگیرد بدون این‌که بر منافع اساسی ایالات متحده تأثیرگذاری منفی داشته باشد.

با توجه به شرایط دشوار و استثنایی که اکنون بر همه‌جا سایه افکنده است، جهان در حال حاضر نیاز مبرم به یک رهبری ویژه‌ دارد و ایالات متحده با داشتن توانایی‌های برتر اقتصادی، نظامی و فناوری، تنها کشوری در سطح جهان است که می‌تواند راهبرد انتقال جامعه جهانی را به موقعیتی امن‌تر و باثبات‌تر رهبری کند.

امروز سراسر جهان از شیوع ویروس کرونا رنج می‌برد و این بیماری همه‌گیر نه‌تنها سلامتی جامعه و روابط اجتماعی را دچار تهدید کرده بلکه منجر به رکود اقتصادی شدیدی شده که همه کشورها را آسیب‌پذیر کرده است. بنابراین، جامعه جهانی به شدت نیازمند یک راهبرد سیاسی روشن، واقع‌بینانه و عملی برای مقابله با این بیماری همه‌گیر است تا جهان را به سمت وضعیت پایدارتری سوق دهد. از سوی دیگر، جهان در شرایط کنونی در برخی از مناطق شاهد بحران‌ها و درگیری‌های مختلف است و زمان آن فرا رسیده است تا اقدامات جدی برای حل بحران‌های مزبور و پایان دادن به درد و رنج بسیاری از ملت‌ها اتخاذ شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته دونالد ترامپ، الگوی منحصر به فردی در میان رؤسای جمهوری آمریکا بود. او در سیاست‌هایش بیشتر به عنوان رئيس یک شرکت بزرگ رفتار می‌کرد و بدون این‌که منافع و خواسته‌های کشورهای دیگر را مدنظر گیرد در تلاش برای بیشترین میزان بهره‌برداری بود. ترامپ با استفاده از شعار «اول آمریکا» در مسیر اشتباهی گام برداشت و همین رویکرد نادرست ایالات متحده را به دور از اجماع بین‌المللی سوق داد و باعث شد متحدان آمریکا پیش از مخالفانش برانگیخته شوند. تعامل دونالد ترامپ با رقبای وی متکی بر شیوه «رقابت» و «تجارت زیرکی است»، بود و او با همه کشورها به عنوان حریف و هماورد برخورد می‌کرد.

اکنون این فرصت برای جو بایدن، رئیس جمهور منتخب فراهم شده است تا الگوی متفاوتی از کاخ سفید برای رهبری جهان ارائه دهد. بایدن تجارب کافی و اندوخته‌های بسیاری در مورد بحران‌ها و مسائل مورد مناقشه بین‌المللی دارد؛ بنابراین، وی می‌تواند با ارائه الگوی جدید و متفاوتی در صدد یافتن‌ راه حل‌های تاریخی برای حل منازعه‌ها و چالش‌های جامعه جهانی باشد. وی با اتخاذ چنین اقداماتی این فرصت را دارد تا با طرح راهبرد جدید و مثبتی که هدف از آن تأمین منافع ایالات متحده و خدمت به جامعه بین‌المللی باشد، نام خود را ثبت تاریخ کند.

البته سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» که در گذشته کشورهای استعمارگر از آن برای چیرگی بر کشورها استفاده می‌کردند، دیگر کارایی ندارد. به عنوان مثال، اتخاذ سیاست ایجاد مشکلات توسط ایالات متحده، حتی مدت‌ها قبل از رئیس جمهور ترامپ، توانست بسیاری از کشورها را به بازار اسلحه تبدیل کند و این راهبرد، سود زیادی برای کارخانه‌های اسلحه سازی ایالات متحده به باور آورد. اما این اقدام به قیمت اصول و ارزش‌هایی همچون حقوق بشر، آزادی‌ها و غیره تمام شد که ایالات متحده ادعا می‌کند بنیاد آن بر این ارزش‌ها استوار است، در حالی‌که فروش سلاح و تشویق به شعله‌ور شدن جنگ و درگیری، بی‌تریدد منجر به خونریزی و ویرانی می شود.

البته کشورهای صادرکننده اسحله برای اطمینان از فراهم بودن زمینه تقاضا برای جنگ‌افزارهای تولیده شده خود، سعی می‌کنند رژیم‌های استبدادی و دولت‌های اقتدارگرا را در کشورهای دیگر به قدرت برسانند که تنها دغدغه آنها ماندن در قدرت باشد، حتی اگر این امر به قیمت منافع کشور و ملت تمام شود. در حالی‌که تجارت اسلحه می‌تواند بدون نیاز به تخریب و خون‌ریزی، از طریق گزینه‌های متمدنانه که از طریق آن ایالات متحده و دیگران به دستاوردهای مشابه و شاید بیشتری برسند، انجام شود.

از سوی دیگر، سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" که ایالات متحده آن را در قرن‌های گذشته از کشورهای استعمارگر به ارث برده است و برای دستیابی به منافع خود به ایجاد مشکلات منطقه‌ای میان کشورها یا ایجاد اختلاف در داخل یک کشور، متکی است، یک سیاست غیرانسانی است که در فرجام، منافع قدرت‌های بزرگ را با تهدید روبه‌رو می‌کند. البته تروریسم جهانی یکی از برجسته‌ترین نتایج این گونه سیاست‌های ناعادلانه است، افزون بر آن‌که جهان در عصر حاضر به یک دهکده کوچک تبدیل شده است و دیگر نمی‌توان مردم را با شعارهای توخالی مانند گذشته فریب داد.

اکنون زمان آن فرا رسیده است تا قدرت‌های بزرگ به رهبری آمریکا تشویق به استقرار و حمایت از نظام‌های سیاسی عادلانه در سراسر جهان شوند. لازم نیست که همه کشورها سبک زندگی و سیاست‌های غربی را پیش گیرند، زیرا هر جامعه فرهنگ و ویژگی‌های خود را دارد و می‌تواند  مطابق به آن، نوع حکومتی که فراخور جامعه آن باشد را تعیین کند. هدف اصلی، تشویق این نظام‌ها به برقراری عدالت، آزادی و برابری میان افراد جامعه است که نظام سیاسی حاکم آن را مطابق به اعتقادات و سنت‌های پذیرفته شده اداره می‌کند.

به طور خلاصه، بایدن می‌تواند در راستای اتخاذ سیاست‌هایی برای حل مشکلات به‌جای ایجاد آنها، گام بردارد و بدون این‌که به منافع کشورهای دیگر آسیب‌ برساند، به تحقق اهداف اساسی کشورش بپردازد و بدین شیوه، نام نیک و پرافتخاری از خود در تاریخ باقی‌گذارد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه