خلیج گرگان، نخستین پهنه تالابی و خلیجی ثبتشده بینالمللی ایران، در آستانه خشک شدن کامل قرار دارد. این خلیج، که در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر با عنوان یکی از زیستبومهای ارزشمند کشور به ثبت رسیده، به دلیل کاهش شدید تراز آبی و عقبنشینی گسترده آب، بخش قابل توجهی از پهنه آبیاش را از دست داده؛ وضعیتی که نابودی اقلیمی و مرگ گونههای متنوع جانوری آن را درپی داشت.
با گذشت بیش از هشت سال از تشکیل «کارگروه نجات خلیج گرگان»، هیچ یک از طرحهای احیا نتوانسته است روند وخامت اوضاع را متوقف کند. براساس گزارشها، تا پیش از آغاز عملیات لایروبی کانالهای آبرسان در اسفند ۱۴۰۱، حدود ۴۶ درصد این تالاب خشک شده بود. با سرعت کنونی کاهش تراز آب، پیشبینی میشود که بهزودی بیش از نیمی از خلیج گرگان از آب خالی شود.
قرار بود پس از تکمیل عملیات لایروبی، یکونیم میلیارد مترمکعب آب وارد این خلیج شود، اما مشاهدات میدانی حاکی از آن است که این اقدام اثر محسوسی بر بهبود شرایط نداشته است. بهرغم ادعای برخی کارشناسان دولتی مبنی بر کاهش شوری آب و افزایش تراز آن، بررسیهای تابستان امسال نشان میدهد روند نابودی تالاب همچنان ادامه دارد.
تامین نشدن حقآبه تالاب، همزمان با عقبنشینی کمسابقه آب دریای خزر، از مهمترین عوامل وخامت وضعیت کنونی خلیج گرگان است. گزارشهای میدانی برخی رسانههای داخلی نشان میدهد که شدت عقبنشینی آب در مقایسه با نیمه دوم سال ۱۴۰۲ به بیش از چند صد متر رسیده است. استاندار گلستان نیز هشدار داده که در صورت انجام نشدن اقدامات فوری، این منطقه در کمتر از دو سال سرنوشتی مشابه دریاچه ارومیه خواهد داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خلیج گرگان، که در گذشته با نام «خلیج استرآباد» نیز شناخته میشد، در جنوب شرقی دریای خزر و در محدوده استان گلستان (شهرستان بندرگز) و استان مازندران (شهرستان بهشهر) قرار دارد. این پهنه آبی مثلثیشکل با وسعتی حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع و عمقی میان دو تا شش متر، حدود ۲۵ متر پایینتر از سطح آبهای آزاد واقع شده و از طریق تنگهای به طول تقریبی ۳۰۰ متر به دریای خزر متصل میشود.
در شمال این خلیج، شبهجزیره میانکاله مانند دیواری طبیعی آن را از دریای خزر جدا میکند. به همین دلیل، تغییرات تراز آب خزر بر وضعیت خلیج گرگان تاثیر مستقیم و تعیینکنندهای دارد. کاهش پیوسته سطح آب در سالهای اخیر، این زیستگاه مهم را در معرض نابودی کامل قرار داده است.
مرگ تدریجی تالابهای حوزه خزر
عقبنشینی گسترده آب دریای خزر تنها به خلیج گرگان محدود نمیشود. تالاب بینالمللی انزلی نیز، که از مهمترین زیستبومهای آبی شمال کشور است، طی دهههای اخیر بهتدریج در مسیر خشک شدن قرار گرفته است.
وجه اشتراک اصلی میان خلیج گرگان و تالاب انزلی، عوامل موثر بر بحران کنونی آنهاست، عواملی مانند کاهش ورودی آب از رودخانهها، رسوبگذاری گسترده، گسترش گونههای مهاجم گیاهی و ضرورت لایروبی فوری. با این حال، تعلل دولتهای مختلف در اجرای طرحهای موثر، وضعیت این پهنههای ارزشمند را وخیمتر کرده است.
خشک شدن خلیج گرگان علاوه بر پیامدهای زیستمحیطی، ضربهای سنگین به صنعت شیلات منطقه وارد میکند. تنوع بالای گونههای ماهی در این خلیج، آن را به یکی از منابع مهم درآمدی برای صیادان محلی بدل کرده است و نابودی آن میتواند زیان اقتصادی گستردهای به معیشت ساکنان وارد کند.
کارشناسان محیط زیست هشدار میدهند که تکرار تجربه تلخ دریاچه ارومیه در شمال کشور، با خشک شدن خلیج گرگان، تالاب انزلی و تداوم پسروی آب دریای خزر، تبعات اقلیمی جبرانناپذیری خواهد داشت. این پیامدها شامل افزایش شوری آبهای سطحی، شکلگیری کانونهای ریزگرد، گسترش گونههای مهاجم گیاهی و انقراض گسترده حیات جانوری است.
دادههای ماهوارهای و گزارشهای رسمی نشان میدهد که دریای خزر در دهههای اخیر با کاهش نگرانکننده سطح آب مواجه بوده است. در سال ۱۳۷۴، تراز آب خزر با ثبت رکورد منفی ۲۶.۵ متر، به بالاترین میزان خود در ۸۰ سال گذشته رسید. اما از سال بعد، روندی کاهشی آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.
براساس گزارشها، از سال ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۲، سطح آب خزر حدود دو متر کاهش یافته و در سواحل شمالی ایران این پسروی در برخی مناطق به طور متوسط بین ۱۰ تا ۱۲۰ متر بوده است؛ رخدادی که اثرات مستقیم و مخربی بر زیستبومهایی مانند میانکاله و خلیج گرگان گذاشته است.
کمال علیپور خنکداری، نماینده مجلس، این وضعیت را «فاجعه دریایی و زیستمحیطی» توصیف کرده و گفته است حوضه آبریز خزر در بخش ایران تقریبا خشک شده است.
آمار موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو نیز تاکید میکند که تراز آب خزر از منفی ۲۶.۵ متر در سال ۱۳۷۴ به حدود منفی ۲۸.۵ متر در سال ۱۴۰۲ رسیده است. تنها در سال آبی ۱۳۹۹-۱۴۰۰، کاهش ۱۱ سانتیمتری تراز آب ثبت شد و در سال ۱۴۰۱ این کاهش به ۲۶ سانتیمتر رسید. میانگین کاهش سالانه در دهه اخیر حدود ۲۰ تا ۲۵ سانتیمتر بوده است.
پیشبینیهای علمی نشان میدهد که تا سال ۲۱۰۰ میلادی، تراز آب خزر ممکن است بین ۹ تا ۱۸ متر کاهش یابد. در این صورت، بین ۲۳ تا ۳۴ درصد از مساحت این دریاچه، بهویژه در مناطق کمعمق شمالی، بهطور کامل خشک خواهد شد؛ رخدادی که میتواند بزرگترین فاجعه زیستمحیطی تاریخ معاصر حوزه خزر باشد.
نقش روسیه در بحران خزر
کارشناسان کاهش بیسابقه تراز آب دریای خزر را حاصل ترکیبی از عوامل اقلیمی و انسانی میدانند. مهمترین عامل انسانی، کاهش ورودی آب رودخانهها، بهویژه رودخانه ولگا است؛ رودی که بهتنهایی حدود ۸۵ درصد آب ورودی خزر ــ معادل تقریبی ۲۵ میلیارد مترمکعب در سال ــ را تامین میکند. سدسازیهای گسترده روسیه، بهویژه روی ولگا و سرشاخههای آن، ورودی این رودخانه را بهشدت کاهش داده است. بنا بر گزارشها، بیش از ۵۰ سد بر مسیر ولگا ساخته شده که همراه با افزایش تقاضای کشاورزی در روسیه، بهویژه پس از تحریمهای اخیر این کشور، جریان آب به خزر را محدودتر کرده است.
علاوه بر سدسازی، تغییرات اقلیمی نیز نقشی تعیینکننده دارد. میانگین دمای سطح آب خزر در سالهای اخیر حدود یک درجه افزایش یافته و همین امر موجب تبخیر سالانه نزدیک به یک متر از ارتفاع آب شده است. کاهش بارندگی در حوضه آبریز خزر، بهویژه در ایران و روسیه، نیز ورودی آب را بهشدت کاهش داده است.
در ایران، رودخانههای سفیدرود، تجن و هراز، که از اصلیترین منابع تغذیه خزر محسوب میشوند، به دلیل کاهش بارش و برداشت بیرویه آب، تقریبا کارکردشان را از دست دادهاند و دیگر امکان انتقال موثر آب به دریا را ندارند. بهرغم هشدارهای مکرر کارشناسان محیط زیست و منابع آب، اقدامات کلان و موثری برای جلوگیری از خشک شدن تدریجی خزر انجام نمیشود.
شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، کاهش تراز آب خزر را «یک فاجعه زیستمحیطی» توصیف کرده و برای مدیریت این بحران بر تشکیل کارگروه منطقهای با حضور کشورهای ساحلی تاکید کرده است. او همچنین خواستار مذاکره جدی با روسیه برای تامین حقآبه خزر از طریق ولگا شده است. این در حالی است که بهرغم روابط نزدیک سیاسی تهران و مسکو، هیچ اقدام موثری در جهت بهبود وضعیت خزر صورت نگرفته است.
محمدرضا کاویانپور، رئیس موسسه تحقیقات آب، هشدار داده که از سال ۱۴۰۰ تاکنون، سطح آب خزر یک متر کاهش یافته و این روند با شتابی نگرانکننده ادامه دارد.
تداوم این روند میتواند به نابودی گونههای ارزشمند زیستی ازجمله فوک خزری و ماهیان خاویاری بینجامد. کاهش شدید سطح آب نهتنها زیستگاه این گونهها را تهدید میکند، که فعالیتهای اقتصادی مانند ماهیگیری و کشتیرانی را نیز با بحران جدی مواجه خواهد ساخت.
بحران آبی که امروز برای بسیاری از شهروندان تنها در قالب قطع آب آشامیدنی ملموس است، در عمل خطری عظیم برای پهنههای اصلی آبی ایران به شمار میرود. اگر روند کنونی ادامه یابد، سرنوشتی مشابه دریاچه ارومیه برای خزر، خلیج گرگان و تالاب انزلی هم رقم خواهد خورد؛ رخدادی که فروپاشی زیستمحیطی در شمال ایران را شتاب خواهد بخشید.