درگذشت منوچهر طیاب؛ یک عمر دل‌مشغول وطن

طیاب فیلمسازی مولف بود که نقطه محوری و مرکزی آثارش را ایران و جغرافیا و تاریخ آن شکل می‌داد

در کارنامه کاری طیاب بیش از ۱۲۰ فیلم به چشم می‌خورد که به جز یکی، همه آن‌ها فضایی مستندگونه دارند- عکس منوچهر طیاب (سمت چپ) و اسعد نقشبندی- بانی فیلم

در کمتر از یک ماه، دو تن از شاخص‌ترین و شریف‌ترین مستندسازان ایران که از خود کارنامه‌ای درخشان و پر برگ‌وبار، در زندگی کاری و حرفه‌ای به جا گذاشته بودند، درگذشتند؛ خسرو سینایی و اینک منوچهر طیاب. هنرمندانی که بر حسب تصادف دوستان ویژه هم بودند و به گفته سینایی بیش از ۶۰ سال یکدیگر را می‌شناختند و با دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های هم سر می‌کردند.

خسرو سینایی به دلیل ابتلا به کرونا، عصر روز ۱۱ مرداد در تهران درگذشت، اما منوچهر طیاب که مدتی بود با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد، در نهایت تسلیم این بیماری سخت‌سر و بدخیم شد و چهارم شهریور تن به خاک سپرد.

طیاب عاشق ایران بود اما همسرش در گفت‌وگویی با ایسنا از دفن پیکر این هنرمند در روزهای آتی در قبرستان مرکزی شهر وین و در مجاورت نام‌آوران جهانی عرصه فرهنگ و هنر خبر داد، تا پیکر این هنرمند عاشق وطن به جای خاک وطن در جایی دیگر آرام گیرد. مشخص نیست که تدفین طیاب به توصیه خود او بود یا این که اختیار این کار را به همسرش وانهاده بود.

طیاب در زمان مرگ ۸۳ سال و در زمره نسلی بود که در سال‌های دهه ۴۰ برای ادامه تحصیل به اروپا رفتند. او و خسرو سینایی و نیز احمد پژمان سه دوستی بودند که در وین به تحصیل در شاخه‌های مختلف سرگرم بودند. بعدها بسیاری از فیلم‌هایی که طیاب ساخت، موسیقی آن را احمد پژمان نوشت و کار کرد.

بیش از ۱۲۰ فیلم در کارنامه هنری

در کارنامه کاری طیاب بیش از ۱۲۰ فیلم به چشم می‌خورد که به جز یکی، همه آن‌ها فضایی مستندگونه دارند. فیلم سوزنبان که سال ۱۳۵۰ ساخته شد، از جمله نخستین تجربه‌های فیلمسازی طیاب است که او را در نهایت به این جمع‌بندی رساند که فعالیتش را بر روی آثار مستند متمرکز کند تا آثار سینمایی، در حالی که دوست دیرینش، خسرو سینایی، در تمام سال‌های فعالیت خود بین سینمای مستند و سینمای داستانی در رفت و آمد بود.

مستندساز مولف

اگر از منوچهر طیاب به عنوان یکی از معدود مستندسازان مولف و صاحب ‌ایده مرکزی نام ببریم پربیراه نگفته‌ایم. ایده اصلی که او مستندهایش را بر پایه آن بنا گذاشت، ایران و مفهوم وطن بود. به رغم آن که همسری اتریشی داشت اما بیشتر وقتش را در جغرافیای ایران گذراند و از گوشه گوشه آن فیلم برداشت و خاطره و یادداشت ثبت وضبط کرد. او مرد سفر بود و در گفت‌وگوی اردیبهشت ۱۳۹۰ با ایسنا گفت که آرزو دارد در زندگی همه وسایلش در یک چمدان جا شود تا بتواند آسوده‌بال و بی‌دغدغه سفر کند. به گفته خودش در یک و نیم دهه آخر حیاتش این آرزو تا حدودی محقق شده بود و او سال و ماهی نبود که به گوشه‌ای از ایران سفر نکند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

چهارگانه کتاب و فیلم درباره ایران

در میان تمامی آثار طیاب چهارگانه‌ای که او برای ایران ساخته، جلوه و جلایی دیگر دارد. او بیش از ۱۴ سال درگیر ساخت این چهار اثر بود که بعدها به جمع‌بندی رسید همراه هر اثر دست‌نوشت‌ها و برداشت‌ها و یادداشت‌هایش را از سفر به این مناطق در قالب کتابی منتشر کند. سعی کرد از ارتباطات خود بهره بگیرد و برگردان انگلیسی نخستین جلد از این چهارگانه را با عنوان «دریای پارس» تهیه و منتشر کند تا هدف اصلی خود از ساخت این آثار، که همانا معرفی به توریست‌های خارجی است، صورت تحقق به خود گیرد.

ایده اصلی این کار هنگامی در ذهن طیاب جوانه زد که دریافت هیچ بسته یا فیلم و کتاب مناسبی برای معرفی برخی از وجوه منحصر به فرد تاریخ و جغرافیای ایران وجود ندارد و آن چه هم تحت عنوان سفرنامه‌ها منتشر شده عمدتا حاصل تلاش گروهی مستشرق است و نه ایرانیان فیلمساز یا نویسنده و سفرنامه‌نویس. اگر چه پیش از او دکتر منوچهر ستوده و نیز ایرج افشار تلاش‌هایی را در معرفی برخی از مناطق مهم و منحصر به فرد ایران انجام داده بودند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها کتاب‌های «از آستارا تا استرآباد» و «گلگشت وطن» بود. طیاب با کسب تجربه از چنین فعالیت‌هایی و حتی چشم‌داشت به سفرنامه ابن بطوطه مسیرهای مشابه را به شکلی وجب به وجب طی کرد. در واقع ایران‌شناسی او نه از زاویه فعالیت‌های کتابخانه‌ای است که متاسفانه در فضای ایران از این گونه کتاب‌سازی‌ها فراوان است، بلکه ایران‌شناسی او حضور میدانی و تجربه نفس به نفس با مردمان هر منطقه است. برای نمونه او مسیر از سپاهان تا شوشتر را با توجه به مسیر مشابه در کتاب سفرنامه ابن بطوطه وجب به وجب طی کرد تا بتواند تفاوت‌های این مناطق بعد از ۷۰۰ سال را ثبت و ضبط کند.

۱۵۰۰ اطلاع مفید در هر کتاب

به باور طیاب در گفت‌وگوی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ با ایسنا، در زمینه معرفی مناسب و درست ایران کار جدی‌ای صورت نگرفته است و «من طی این سال‌ها دریافتم که ما در این زمینه‌ها کاری نداریم که بتوان با ارائه‌ آن دیدی کلی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مردمان ایران ارائه کنیم». همین ایده سبب شد تا او کارگردانی مستندهایی چون «همراه باد، در دل تنهایی کویر»، «دریای پارس»، «البرز» و «زاگرس» را عهده‌دار شود. این فیلم‌ها در کنار کتاب‌های چهارگانه‌ای که انتشارت کتاب خورشید منتشر کرد، منظومه‌ای را در اختیار مخاطب قرار می‌داد که بتواند اطلاعات دقیقی را درباره هر یک از این مناطق در اختیارداشته باشد. به گفته طیاب در هر فیلم و کتاب، مخاطب با بیش از ۱۵۰۰ اطلاع مورد نیاز روبه‌رو است که جا به جای کتاب چیده شده و مخاطب را با جغرافیایی شگفت روبه‌رو می‌کند که اطلاعات تاریخی مربوط به آن منطقه را نیز به ضمیمه دارد.

این کتاب‌ها به همراه خود یک دی وی دی دارند که حاوی عکس‌ها و فیلم‌هایی است که طیاب و تیم همراهش از سفر به این نقاط گرفتند.

شیفتگی او به کار و غرق بودنش در کار را محمدعلی اینانلو در شب بخارای ۲۶ خرداد ۱۳۸۷ به خوبی تفسیر کرده است. اینانلو که خود از چهره‌های برجسته ایرانگردی به شمار می‌آمد که مرگی ناگهانی داشت، گفت: «من طیاب را در جندق دیده‌ام که در آن جا ساربان و شتربان دایره‌ای با شترها درست کرده بود تا بتوانند در برابر طوفان شن مقاومت کنند و آتش آن قدر کم بود که مطمئناٌ نمی‌توانست طیاب و یارانش را گرم کند. و من طیاب را می‌دیدم که کنه‌ای خونش را می‌مکید و او آن چنان گرم کار و خسته آن بود که به کَنه اعتنایی نداشت.»

اما او تنها در متن کار نیست که فعالیت می‌کرد بلکه پیش از آن هم تلاش‌هایی صورت می‌داد که تقریبا جز تحسین از این همه تلاش واژه‌ای دیگر در توصیف او و کارهایش کاربرد نداشت.

اسعد نقشبندی در همان شب طیاب و در گزارش کوتاه خود از فعالیت‌های او گفت: «برای مثال وقتی می‌خواهد در مورد کویر ایران فیلمی بسازد، پنج سال وقت خود را صرف تحقیق درباره آن می‌کند. اکثر کتاب‌های ایرانی و خارجی را در ایران و اروپا مطالعه می‌کند، خصوصاٌ آن‌هایی را که به موضوع کویر مربوط می‌شود. مقالات مختلف را جمع‌آوری می‌کند و چندین سال هم به گوشه و کنار کویر مرکزی و کویر لوت می‌رود، با اهالی بومی به گفت‌وگو می‌نشیند، با دوستان محقق گپ و گفت دارد و اطلاعات کافی در این زمینه جمع‌آوری می‌کند.» دایره این مطالعات نیز گسترده است از جانورشناسی تا کیهان‌شناسی تا سنت‌ها و هنرهای دستی و مساله آب در زندگی کویرنشینان و دیگر مناطق ایران، که شاید برخی از این اطلاعات راهی به کتابی پیدا نکنند، اما می‌توانند تصویری نسبتا جامع از تلاش‌های طیاب را نشان دهند.

ذهنی که همانند کتاب طبقه‌بندی شده بود

اما این که این کتاب‌ها چگونه جامه طبع به خود گرفتند را مسعود کازری، مدیر کتاب خورشید در شب بخارای یاد شده ایراد کرد. او گفت که وقتی کتاب اول منتشر شد او با آقای طیاب بیشتر آشنا شد و همین امر سبب شد تا به قفسه دست‌نوشته‌های او برسد. قفسه‌ای که به گفته او بسیار مرتب بود و مرتب‌تر از آن در ذهن او نیز تمامی یادداشت‌های سفر ثبت و ضبط شده بود.

این یادداشت‌ها بهانه‌ای شد تا مجموعه چهار کتاب در کنار مستندها شکل بگیرد.

خسرو سینایی که حشر و نشری ۶۰ساله با طیاب داشت در شب سفر به ایران که در یکم بهمن‌ماه ۱۳۹۱ در موقوفه ایرج افشار و به کوشش علی دهباشی برگزار شد، توصیفی موجز از این کتاب‌ها داده است.

به گفته سینایی در مجموعۀ این کتاب‌ها طیاب در یک سفر طولانی به چهار قسمت ایران سعی کرده که تصویر ایران زمان ما را بسازد و برای آیندگان حفظ کند، آیندگانی که با اطمینان خاطر می‌توانم بگویم کمتر سند و مدرکی در اختیار دارند که بدانند ایران ما چه بود و ما چگونه زندگی کردیم؟! چنان که ما از ایران ماقبل خود هیچ ندانستیم و بسیاری از نکات تاریخ و جغرافیای ما به صورت تحریف شده منتقل شد و وسیله‌ای برای شناخت نداشتیم.

سینایی با نقل قولی از فیلسوفی که قرن ۲۱ را قرن تصویر نام نهاد ویژگی نوشتاری طیاب را نیز تصویرسازی در ذهن نام گذاشت و گفت: «کتاب‌هایش پر از تصویر است. آثاری که با خوانش این کتاب می‌توان فضا را شناخت. تصویری را از ایران برای مخاطب و خودش شکل داد که پیش از این اصلا چنین تصویری وجود نداشت.»

بیشتر از فرهنگ و هنر