درباره محتوای ظاهری ویدئوی نماینده حزب توریها (حزب میهن/ محافظه کار) مارک فیلد و معترض به تغییرات اقلیمی زیاد خواندهایم.
بعضیها معتقدند این ویدئو مردی قهرمان را نشان میدهد که در ماجرایی که میتواند زندگیاش را به خطر بیاندازد، مداخله میکند. دیگران - بیشتر زنان - چیز دیگری در این ویدئو میبینند. آنها مردی عصبانی را میبینند که خشماش را روی زنی که به وضوح هیچ خطری برای کسی ایجاد نکردهاست، خالی میکند. همچنین بنا بر گزارشها شب شنبه پلیس وارد خانه بوریس جانسون و کری سیموندز شد. ظاهرا کری سیموندز سر بوریس جانسون داد میزده و از او میخواسته که خانه را ترک کند و بنا بر گزارشها همسایهها صدای «جیغ» و «کوبیدن» را میشنیدند.
از سوی دیگر بعضی از چپیها به ویدئوی منتشر شده و گزارش پلیس به چشم فرصتی طلایی برای تصفیه حسابی سیاسی - حزبی نگاه میکنند.
آنهایی که این رویدادها را به اصطلاح «خشونت توریها» مینامند و آن را به ساختار طبقاتی و ثروت و امتیازات عاملان آن مربوط میدانند، درکی غلط از خشونت علیه زنان و اشکال بروز آن دارند.
خشونت علیه زنان هم علت و هم معلول نابرابری جنسی است. با وجود اینکه عوامل متعددی وجود دارند که باعث میشوند بعضی از زنان - مانند زنان رنگین پوست، زنان طبقه کارگر، زنان ناتوان و غیره نابرابری را متفاوت از دیگران تجربه کنند - آیا آنهایی که زنان را مورد سوء رفتار قرار میدهند همگی در نیازشان برای داشتن قدرت و کنترل متحدند؟
هرگاه سیاستمداری متهم به رفتار سوء با زنی میشود، مسیری که دنبال کنندگان مساله طی میکنند یکسان است. احزاب سیاسی تمایل به این دارند که از اعضاء و نزدیکانشان حمایت کنند. مواردی بینهایت استثنایی وجود دارند، که زنان توانستهاند در موقعیتی قرار بگیرند که داستانی از مردی که در موقعیت قدرت قرار دارد، بگویند.
در جریان آزار و اذیت جنسی در وست مینستر با این مساله روبرو بودیم. مردان از احزاب سیاسی مختلف متهم به آزار و اذیت و تعرض جنسی شده بودند و چاپلوسان حزبیای بودند که تمام تلاششان را میکردند تا از همحزبیهایشان دفاع کنند.
وقتی با مسالهای به فراگیری و مضری نابرابری جنسی رویکردی سیاسی داریم، به زنان این پیغام را میفرستیم که در واقع اهمیتی به این موضوع نمیدهیم.
وقتی مردان مشهوری که در مقابل رفتارهای نادرست دوستان خود سکوت کردهاند، با عجله رفتارهای افراد «طرف مقابل» را محکوم میکنند، زنان میتوانند ذات این ائتلاف دروغین محاسبهگر را به خوبی بشناسند.
مردان خشونتگر همه جا هستند و هر طبقه اجتماعی، ملیت، دین، وابستگی حزبی و گروه اجتماعی - اقتصادی را آلوده میکنند. جنبش #من_هم (#metoo) باید باعث روشن شدن این موضوع شده باشد، اما اکنون روشن شده که کسانی آنقدر به این مساله اهمیت نمیدهند که حاضر نیستند این واقعیت را بشنوند.
آنهایی که مدعیاند، واقعا نابرابری جنسی و امنیت زنان برایشان اهمیت دارد، باید این اعتقادشان را در رفتارشان بازتاب دهند. خشم یکسان در برابر همه موارد خشونت علیه زنان باید در جامعهای که خطرات خشونت مردان در زندگی هر روز زنان دیده میشود، بدیهی تلقی شود.
مارک فیلد و تعرض مبهوت کنندهاش و حضور پلیس در خانه بوریس جانسون به خاطر نگرانی همسایهها از سلامت همسرش، نقل کلام امروز جامعه شده است، اما به زودی این موارد به لیست طولانی از موارد مشابه اضافه خواهند شد. سپس موردی دیگر و موردی دیگر و موارد دیگر روی خواهند داد. مردانی که تمایل به اعمال تسلطشان بر زنان به عرصه عمومی کشیده میشود، تا تنها توسط همکارانشان توجیه شود یا تقلیل یابد.
این بار توریها بودند. دفعه بعدی میتواند نوبت حزب کارگر، لیبرال دموکرات، SNP یا سبزها باشد.
این واقعیت خشونت مردان است: همه جا هست. هر چه زودتر وجودش را بپذیریم، زودتر میتوانیم بخشی از خساراتی که ایجاد میکند را از بین ببریم. تنها زمانیکه با همه موارد خشونت جنسی یکسان برخورد میکنیم میتوانیم به سمت جامعهای حرکت کنیم که در آن دیدن مردی که گلوی زنی را فشار میدهد، نفرتی همگانی بوجود بیاورد.
© The Independent