همزمان با تشدید بحران فرونشست زمین در اصفهان که آثار تاریخی این شهر را تهدید میکند، خبرها از استان فارس از فاجعهای دیگر حکایت دارد؛ اینکه قاچاقچیان و سوداگران عتیقه در شهرستان داراب، آزادانه و بیهراس، به جان تپهها و محوطههای باستانی افتادهاند و گنجینهای چند هزار ساله را با بیل، کلنگ و لودر نابود میکنند.
سیاوش آریا، پژوهشگر میراث باستانی در ایران، روز جمعه ۲۸ شهریور به خبرگزاری ایسنا گفت: «این تپهها که به حال خود رها شدهاند، همواره هدف دستبرد قرار گرفتهاند و گودالهایی که حفر شدهاند، نیز با خاک پوشانده میشود.»
داراب در جنوب شرقی استان فارس، شهری با قدمتی چند هزار ساله است که به گفته باستانشناسان باید آن را «ایران کوچک» نامید. از شهر باستانی دارابگرد و سنگنگارههای شاپور ساسانی گرفته تا آتشکدههای کهن، دستکندهای روستای همت و دهها تپه باستانی، این منطقه مجموعهای کمنظیر از یادگارهای تمدنی ایران را در خود جای داده که بیش از ۳۰۰ اثر آن تاکنون به ثبت ملی رسیده، اما شمار آثار شناساییشده چند برابر این عدد است.
با این همه، آنچه امروز در داراب جریان دارد، نه حفاظت و مرمت، بلکه تاراج و تخریب است. تصاویری که سیاوش آریا منتشر کرده است، نشان میدهد تپههای تاریخی با گودالهای عمیق ناشی از حفاری غیرمجاز پر شدهاند. برخی زمینداران حتی با ماشینآلات کشاورزی روی تپهها رفتوآمد میکنند و رد لاستیک لودر هنوز در محوطههای ثبت ملی شده دیده میشود.
در میان تپههای آسیبدیده، نامهایی چون «هیربدان»، «زرگران»، «عقربی ۳»، «تل خاکستری» و چند محوطه پیرامون دارابگرد بیشتر تکرار میشود. تپه هیربدان، یکی از ارزشمندترین محوطههای دوران عیلامی، که امروز به گودالی عظیم بدل شده و تپه زرگران که کارشناسان آن را «بیهمتا» میدانند، اما در اثر کندوکاوهای قاچاقچیان تخریب شده و لایههای باستانشناسی آن آسیب دیده است.
همزمان، از شخمزدن تپههای تاریخی با تراکتور و لودر نیز شواهدی ثبت شده است؛ اقدامی که نهتنها غیرقانونی است، بلکه امکان هرگونه پژوهش علمی در آینده را هم از میان میبرد.
سکوت مسئولان، جولان قاچاقچیان
در شرایطی که وزیر میراث فرهنگی و فرمانده یگان حفاظت میراث، بارها در سخنرانیهای رسمی از «حفاظت کامل» آثار تاریخی سخن گفتهاند، آنچه در داراب و بسیاری از محوطههای تاریخی دیگر ایران دیده میشود، خلاف این ادعا را نشان میدهد. قاچاقچیان آزادانه فعالیت میکنند و نهادهای مسئول بیشتر به پوشاندن گودالها با خاک بسنده کردهاند.
کارشناسان بارها هشدار دادهاند که کمبود نیرو و بودجه نمیتواند بهانهای برای رها کردن گنجینههای تاریخی باشد. در بسیاری از کشورها، حتی آثار کوچک محلی تحت نظارت دائمی قرار دارند، اما در ایران، شهرهایی با جایگاه جهانی همچون داراب به حال خود رها شدهاند.
چهار دهه غفلت و تخریب سازمانیافته
ماجرای داراب تنها یک نمونه است. در چهار دهه گذشته، میراث فرهنگی ایران بارها قربانی پروژههای عمرانی، سدسازیهای بیضابطه و بیتوجهی عامدانه شده است. از غرق شدن محوطههای باستانی در پشت سد سیوند و تخریب تدریجی آثار تخت جمشید، چغازنبیل، گنبد سلطانیه، ارگ بم، آثار چندهزار ساله شوش یا جنگلهای چند میلیون ساله هیرکانی گرفته تا مورد اخیر در داراب، روندی آشکار دیده میشود؛ میراث تاریخی یا بهعنوان مانعی بر سر راه توسعه معرفی یا به دلیل تضاد با ایدئولوژی رسمی حاکمیت جمهوری اسلامی، نادیده گرفته میشوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
منتقدان میگویند جمهوری اسلامی با این سیاست یکی از بزرگترین خیانتهای تاریخ ایران را رقم زده است که نهتنها گذشته تاریخی آن را نابود میکند، بلکه آینده گردشگری و هویت ملی را نیز به خطر میاندازد.
پیامدهای یک فاجعه فرهنگی
سیاوش آریا به ایسنا میگوید اگر این روند ادامه یابد، بسیاری از محوطههای داراب و دیگر شهرهای تاریخی ایران پیش از آنکه فرصت کاوش علمی بیابند، از میان خواهند رفت. با نابودی این آثار، لایههای ناشناختهای از تمدن ایرانزمین برای همیشه از دسترس محققان و مردم جهان خارج میشود.
داراب از دوران پیش از تاریخ تا دوران تاریخی، بهویژه ساسانی، یادمانهای بسیار ارزشمندی را در خود جای داده است که هرکدام به تنهایی با یادمانهای جهانی ایران برابری میکنند. از جمله شهر باستانی دارابگرد، آتشکدههای آذرخش و رستاق و آذرجو، سنگنگاره ساسانی شاهپور یکم، تپه پیش از تاریخ هیربدان، تل یونجهای، تپه زرگران، دستکندهای باستانی روستای همت، دژ ساسانی بهمن و دهها و صدها اثر و بنای شاخص دیگر که هرکدام گویای دیرینگی فرهنگ، هنر و تمدن ایرانزمین به شمار میآیند.
این فعال میراث باستانی افزود: «یکی از انگیزههای کاستی در حفاظت یادمانهای تاریخی در شهرستان داراب و البته سراسر استان کمبود نیروی یگان حفاظت میراث فرهنگی و تجهیزات لجستیکی و کمبود بودجه است. همین موضوع سبب شده است تا وضعیت حفاظتی و نگهداری یادمانهای تاریخی شهرستان داراب نامناسب و گاهی بد باشد. جدا از آن و در چندین سال گذشته، بارها به مسئولان و مدیران میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان و شهرستان داراب درباره وضعیت نامناسب حفاظتی و نگهداری یادمانهای تاریخی هشدار داده و خواستار پیگیری و رسیدگی و حفاظت بیشتر از یادگارهای ملی و تاریخی شدهام. اما شوربختانه در بر همان پاشنه میچرخد و هر بار که به داراب سفر میکنم، در بازدیدهای میدانی، وضعیت آثار و بناهای تاریخی را بدتر از پیش میبینم.»

