روایت افرادی که از کما بازگشتند؛ «می‌خواستم فریاد بزنم اما صدا نداشتم»

یکی از افرادی که از کما بازگشته است به یاد می‌آورد پرستاران به مادرش گفتند او صدایش را نمی‌شنود، در حالی که او تلاش می‌کرد فریاد بزند که می‌تواند بشنود. او این تجربه را آگاهی ذهنی در بدنی ناتوان و بی‌حرکت توصیف می‌کند

تصویر تزئینی، بیماری در وضعیت کما‌- Canva

کما اغلب دوره‌ای از خواب عمیق و آرام تصور می‌شود، اما روایت‌های افرادی که از آن بیدار شده‌اند واقعیتی کاملا متفاوت را نشان می‌دهد. به گزارش دیلی‌میل، اخیرا پستی پربازدید در تردز، اپلیکیشن متن‌محور اینستاگرام، از افرادی که از کما بازگشته‌اند خواست تجربه‌‌شان را به اشتراک بگذارند و هزاران پاسخ دریافت کرد. تقریبا هیچ‌یک کما را آرامش‌بخش توصیف نکردند؛ بلکه آن را تجربه‌ای عجیب، آزاردهنده یا ترسناک دانستند.

برای برخی، کما شبیه دنیایی رویایی، زنده و فراواقعی بود. زنی که چهار هفته در کمای القاشده پزشکی بود، به یاد می‌آورد که شخصیت‌های معنوی مانند دالایی لاما و مادر ترزا را ملاقات کرده، سقوط هواپیما بر فراز اقیانوس را تجربه کرده و حتی به فضا پرتاب شده است. او آن را رویایی عجیب و بی‌پایان اما واقعی توصیف کرد. 

بازمانده دیگری گفت در رویاها به این باور رسیده بود که شوهرش به قتل رسیده و زمانی که او در بیمارستان به ملاقاتش آمد، فکر کرده بود روح شوهرش است. 

دیگران نیز از خط‌های زمانی جایگزین سخن گفتند، مانند بیماری مبتلا به سرطان که شرح داده در طول یک ماه کما، در جزیره‌ای شبیه کارائیب زندگی کرده بود.

برخی دیگر، از خلأ کامل سخن گفتند. یک نفر توضیح داد که از زمان آماده‌سازی برای جراحی ناگهان به یک ماه بعد منتقل شد و وقتی به هوش آمد به دستگاه‌های حیاتی وصل بود، بی‌آنکه هیچ خاطره‌ای داشته باشد. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بعضی بازماندگان فقط خاطراتی مبهم به یاد داشتند، مانند احساس بی‌وزنی، شنیدن موسیقی یا صدای پرستاران، یا دعاهای نزدیکان. چند نفر به ناتوانی وحشتناک در برقراری ارتباط اشاره کردند. یکی از روایت‌های تکان‌دهنده مربوط به فردی بود که به یاد می‌آورد پرستاران به مادرش گفتند او صدایش را نمی‌شنود، در حالی که او تلاش می‌کرد فریاد بزند که می‌تواند بشنود. او این تجربه را آگاهی ذهنی در بدنی ناتوان و بی‌حرکت توصیف کرد.

فراتر از این تجربه‌های فراواقعی، پیامدهای کما ویرانگر توصیف شدند. بازماندگان اغلب با اختلال‌های بزرگ در زندگی مواجه شدند: قبض‌های پرداخت‌نشده، از دست دادن شغل و روابط دوستانه. پیامدهای جسمی نیز می‌توانست شدید باشد. یک نفر توضیح داد که پس از کما مجبور شد دوباره راه رفتن و صحبت کردن را بیاموزد، به زوال عقل موقت دچار شد و حتی پس از ۹ سال، هنوز معلولیت دائمی دارد. دیگران بر استرس و سردرگمی ناشی از بیدار شدن و مواجهه با زندگی‌ تغییریافته و بدون حمایت کافی تاکید کردند.

برخی از نگران‌کننده‌ترین داستان‌ها متعلق به کسانی بود که اصلا متوجه نبودند در کما به سر می‌برند. در ذهنشان، زندگی عادی روزمره را می‌گذراندند. یک راننده تاکسی اینترنتی گفت در طول چهار ماه کما انگار داشت زندگی روزمره‌اش را ادامه می‌داد و نمی‌دانست در کماست. کاربر دیگری هشدار داد ممکن است فردی همین حالا در کما باشد و نداند، و زندگی در رویا را با زندگی واقعی اشتباه بگیرد.

طبق تعریف سازمان خدمات ملی سلامت بریتانیا (NHS)، کما وضعیتی از بیهوشی است که در آن فرد زنده است اما پاسخی نمی‌دهد و آگاهی اندکی از محیط اطرافش دارد. دلایل این وضعیت می‌تواند آسیب شدید مغزی، سکته یا دیگر عارضه‌های پزشکی باشد. پزشکان همچنین ممکن است در بخش مراقبت‌های ویژه با بیهوشی دارویی، بیمار را در وضعیت کما قرار دهند. کما ممکن است از چند روز تا سال‌ها ادامه داشته باشد. برخی به‌تدریج به هوشیاری بازمی‌گردند و برخی متاسفانه هرگز بیدار نمی‌شوند.

بیشتر از علوم