مرگ بی‌صدای فرش ایرانی زیر سایه فرش چینی

شمار بافندگان فرش در کشور از دو میلیون نفر به کمتر از ۷۰۰ هزار نفر کاهش یافته است

فرش افغانستانی با طرح و نقش ایرانی- عکس سایت فرارو

بازار فرش ایران، که روزگاری رونق بسیار داشت و پشتوانه یکی از مهم‌ترین صنایع صادراتی کشور به شمار می‌رفت، اکنون با پدیده‌ای نگران‌کننده روبه‌رو شده است. واردات فرش‌هایی با نقش و نگار ایرانی از چین و افغانستان نه‌تنها بازار جهانی فرش ایران را تضعیف کرده، که تهدیدی مستقیم برای بقای صنعت فرش دستباف ایرانی به شمار می‌رود. 

فعالان صنعت فرش هشدار می‌دهند که کاهش شدید صادرات، مهاجرت نیروی انسانی متخصص و ورود گسترده فرش‌های ارزان‌قیمت خارجی به کشور، ترکیبی مخرب برای آینده این هنر ملی رقم زده است. به گفته مهدی احمدی تهرانی، کارشناس فرش، «در حال حاضر فرش‌های دستباف افغانستانی با قیمتی نزدیک به فرش ماشینی، به‌صورت قاچاق از مرزهای شرقی وارد ایران می‌شوند.»

از سوی دیگر، چین که سال‌هاست با الگوبرداری از طرح‌های فرش ایرانی سهم عمده‌ای از بازارهای بین‌المللی را تصاحب کرده، حالا بخشی از بازار داخلی ایران را نیز هدف گرفته است. این اتفاق می‌تواند وضعیت بحرانی فعلی را به تعطیلی کامل کارگاه‌های سنتی فرش در ایران نزدیک کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد مهم‌ترین عامل تمایل خریداران داخلی به فرش‌های وارداتی، اختلاف قابل‌توجه قیمت آنها با فرش‌های اصیل ایرانی است. در شرایط دشوار اقتصادی، بسیاری از مشتریان توان خرید فرش دستباف یا ماشینی ایرانی را ندارند. افزون بر این، ناآگاهی عمومی از اصالت فرش نیز باعث می‌شود برخی فروشندگان سودجو فرش‌های چینی و افغان را به جای فرش کاشان، تبریز یا اصفهان به بازار عرضه کنند.

پیش‌تر نیز فروش فرش‌هایی با نقش ایرانی در بازارهای جهانی، به نام «فرش ایرانی» اما با منشا خارجی، شایع شده بود. تفاوت کیفی میان این تولیدات با فرش ایرانی نیز کاملا مشهود است. یکی از مشخصه‌های اصلی فرش اصیل ایرانی استفاده از «پشم زنده» است، در حالی که در بافت فرش‌های چینی و افغان از پشم دباغی‌شده با کیفیت پایین‌تر و دوام کمتر استفاده می‌شود.

همچنین یکی از عوامل موثر افزایش تولید فرش با نقش ایرانی در کشورهای دیگر، مهاجرت طراحان و بافندگان ایرانی است. در سال‌های اخیر بارها درباره این روند هشدار داده شده بود، اما اکنون پیامدهای آن کاملا آشکار شده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

براساس آماری که عبدالله بهرامی، مدیرعامل اتحادیه سراسری تعاونی‌های تولیدکنندگان فرش دستباف ایران، اعلام کرده است، شمار بافندگان فرش در کشور از دو میلیون نفر به کمتر از ۷۰۰ هزار نفر کاهش یافته است. همزمان، میزان تولید سالانه فرش نیز از شش میلیون متر مربع به دو میلیون متر مربع رسیده است؛ کاهشی که تعطیلی شمار بیشتری از کارگاه‌های تولیدی را به دنبال خواهد داشت.

در این میان، کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان و برخی کشورهای عربی نیز با پیشنهاد دستمزدهای ارزی، به مقاصد جدید مهاجرتی فعالان بازار فرش ایران تبدیل شده‌اند؛ پدیده‌ای که اگر ادامه یابد ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به بدنه صنعت فرش کشور وارد خواهد کرد.

سقوط آزاد در صادرات فرش ایران؛ از سلطه جهانی تا وانهادگی در سیاست‌های حمایتی

احد عظیم‌زاده، یکی از صادرکنندگان باسابقه فرش دستباف ایران، با انتقاد از عملکرد دولت‌ها در چهار دهه اخیر، وضعیت تولید و صادرات فرش را نتیجه مستقیم سیاست‌هایی دانست که به گفته او، «نامی جز خیانت نمی‌توان بر آن گذاشت». به‌گفته این فعال صنعت فرش، ایران که پیش از سال ۱۳۵۷ حدود ۶۷ درصد سهم بازار جهانی فرش دستباف را در اختیار داشت، در سال ۱۴۰۱ تنها نیم درصد از این بازار را در دست داشت.

عظیم‌زاده یکی از سیاست‌های زیان‌بار دولت را ممنوعیت بازگشت فرش‌های صادرشده برای رفو، شست‌وشو یا تعمیر عنوان می‌کند، سیاستی که باعث مهاجرت رفوگران حرفه‌ای ایرانی به کشورهایی چون ترکیه شده است. او تاکید می‌کند: «ترکیه امروز از تخصص رفوگران ایرانی برای مرمت فرش‌های اصیل ایرانی در بازارهای بین‌المللی بهره می‌برد، در حالی که این ظرفیت می‌توانست در داخل کشور حفظ شود.»

کارشناسان نیز بر این باورند که تحریم‌های جهانی، به‌ویژه تحریم‌های بانکی و در ادامه آن سیاست‌های ارزی دولت، ازجمله الزام به بازگشت ارز صادراتی در سامانه نیما با نرخ دستوری، فشار مضاعفی بر صادرکنندگان وارد کرده است. این شرایط برخی تولیدکنندگان را ناچار کرده است که از کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان به‌عنوان دروازه‌های واسطی برای ورود به بازار جهانی استفاده کنند، روندی که در نهایت به عرضه فرش ایرانی با نام این کشورها انجامیده است.

بی‌توجهی به طراحان و بافندگان فرش ایرانی

در کنار فشارهای ارزی و تجاری، نبود حمایت از بدنه تولید و بافندگان نیز از دلایل اصلی رکود در این حوزه عنوان می‌شود. کاهش انگیزه برای ادامه فعالیت در میان بافندگان و در سوی دیگر، گرایش طراحان فرش به همکاری از دور با تولیدکنندگان خارجی به دلیل دریافت دستمزد دلاری، نمونه‌هایی از این وضعیت است.

یکی دیگر از چالش‌های جدی صنعت فرش، انتقال نیافتن دانش طراحی و بافت به نسل‌های جدید است. کاهش تمایل جوانان برای ورود به این حرفه، در حالی که میانگین سنی بافندگان همچنان بالا می‌رود، زنگ خطری جدی برای فراموشی مکاتب سنتی فرش ایران، مانند گبه، گلیم و سایر بافته‌های عشایری است.

از سوی دیگر، دانش‌آموختگان رشته فرش نیز به دلیل نبود ظرفیت و زیرساخت در بازار کار، راهی به کارگاه‌های حرفه‌ای نیافته‌اند، موضوعی که انگیزه تحصیل در رشته‌های مرتبط با فرشبافی را کم‌رنگ کرده است.

علی مزروعی، هنرمند و کارشناس نقوش فرش، در فروردین‌ماه سال جاری، با اشاره به دلایل متعدد نزول جایگاه ایران در بازار جهانی، تصریح کرده بود: «جوانان به‌دلیل درآمد بیشتر در مشاغل دیگر، کمتر به بافت فرش روی می‌آورند؛ همین موضوع باعث کاهش نیروی کار ماهر در این صنعت شده است.» او همچنین با تاکید بر نقش دولت در این بحران افزود: «نبود تسهیلات مالی و حمایت‌های دولتی در شرایط بحرانی، موجب افت کمیت و کیفیت تولید در صنعت فرش دستباف شده است.»

سقوط آزاد در صادرات فرش دستباف؛ از دست‌رفتن بازار آمریکا و رکورد بی‌سابقه در افت درآمد ارزی

با اینکه فرش دستباف یکی از نمادهای هویت فرهنگی و هنری ایران در سطح جهان است، بررسی روند صادرات این محصول طی یک دهه گذشته، تصویر تلخ و نگران‌کننده‌ای از آینده آن به نمایش می‌گذارد. صنعتی که زمانی پس از نفت، مهم‌ترین کالای صادراتی ایران بود، اکنون در سراشیبی نابودی قرار دارد.

برای مثال، تحریم‌های تجاری آمریکا و کاهش سطح مبادلات ایران با بازارهای جهانی، به‌ویژه در بخش فرش، ازجمله عوامل اصلی این فروپاشی است. براساس اظهارات رئیس کمیسیون فرش، هنر و صنایع دستی اتاق بازرگانی ایران، ۴۴ درصد بازار جهانی خرید فرش دستباف متعلق به ایالات متحده آمریکا است و ایران طی سال‌های اخیر سهم خود در این بازار را به‌طور کامل از دست داده است. او تصریح می‌کند: «در حال حاضر سهم ایران از بازار آمریکا صفر است و این یعنی نصف بازار جهانی فرش را از دست داده‌ایم.»

این عقب‌نشینی ایران فرصتی طلایی برای رقبای منطقه‌ای و جهانی فراهم کرده است. کشورهایی مانند هند، چین، پاکستان، افغانستان و حتی نپال، با استفاده از نقوش سنتی مکاتب ایرانی مانند کاشان، تبریز، کرمان و اصفهان، کوشیده‌اند خلا حضور ایران در بازار جهانی را پر کنند.

آمارهای رسمی نیز گویای روند نگران‌کننده نزول صادرات فرش دستباف ایران است. براساس گزارش‌های مرکز تجارت بین‌المللی، ارزش صادرات این محصول در سال ۱۳۹۰ حدود ۴۲۷ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار بوده است. این رقم در فاصله سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳ به حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار کاهش یافت. در پی توافق برجام، برای مدت کوتاهی جهشی محدود در صادرات ایجاد شد، اما از سال ۱۳۹۸ بار دیگر سقوط آزاد آغاز شد.

در سال ۱۳۹۸ ارزش صادرات فرش دستباف ایران به زیر ۵۰ میلیون دلار رسید، سقوطی که تا سال ۱۴۰۱ ادامه یافت و رقم صادرات در آن سال به ۵۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار محدود شد. در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ نیز رقم صادرات به‌ترتیب ۳۹ میلیون و ۴۱ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار بوده است. هرچند در سال ۱۴۰۳ رشد اندکی معادل دو میلیون دلار در قیاس با سال قبل ثبت شده، اما این عدد همچنان تنها یک‌دهم رقم صادرات سال ۱۳۹۰ است و درواقع رکوردی بی‌سابقه در کاهش ارزش صادرات این صنعت کهن به شمار می‌آید.

کارشناسان هشدار می‌دهند ادامه این روند می‌تواند به از بین رفتن کامل زیرساخت تولید در داخل کشور منجر شود. ورود گسترده فرش‌های وارداتی با طرح‌های ایرانی، به‌ویژه از افغانستان و چین، بازارهای داخلی را نیز با تهدید مواجه کرده است.

با تداوم این وضعیت، بیم آن می‌رود که کارگاه‌های بافت و تولید فرش در ایران یکی پس از دیگری تعطیل شوند و از صنعت فرش ایرانی تنها خاطره‌ای در کتاب‌های تاریخ باقی بماند.

بیشتر از اقتصاد