بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در سخنانی بیپرده و مستقیم، لبنان را تهدید کرد. گویی پایان جنگ غزه سرآغاز نبردی تازه و گستردهتر در لبنان است؛ نبردی که هدف نهایی آن خلع سلاح حزبالله و نابودی کامل این گروه خواهد بود.
در همین حال، تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه و لبنان، اعلام کرد که سفرهایش را به بیروت به حالت تعلیق درآورده است و تا زمانی که از جدیت لبنان در اجرای روند خلع سلاح حزبالله اطمینان حاصل نکند، از سفر به این کشور خودداری خواهد کرد. او پیش از این نیز دولت لبنان را به «عمل نکردن به وعدهها و بسنده کردن به گفتار» متهم کرده بود.
به نظر میرسد لبنان در درک و همراهی با تحولات تازه در منطقه عقب مانده است. بهویژه اینکه برای نجات از بحران و انزوا، فرصتی نادر پیش رو دارد که شاید دهها سال دیگر تکرار نشود. تردیدی نیست که اگر این فرصت از دست برود، لبنان در مسیر فروپاشی کامل قرار میگیرد. آن هم در حالی که منطقه و جهان به سوی افقهایی نو در حرکتاند.
به دنبال برقراری آتشبس در نوار غزه و تحولات تازه در سطح بینالمللی، بهویژه با افزایش تمرکز آمریکا بر منطقه، این پرسش مطرح میشود که لبنان در این شرایط چه میخواهد و به کدام سو گام برخواهد داشت؟ آیا لبنان از این فرصت تاریخی استفاده خواهد کرد تا دوباره جایگاهش را در منطقه و جهان به دست آورد، یا بار دیگر خود را درمسیر فروپاشی قرار میدهد که حاصل نفوذ رژیم جمهوری اسلامی و سلطه شبهنظامیان حزبالله است؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون که محور «مقاومت» فرو ریخته، آیا زمان آن نرسیده است که لبنان این حقیقت را بپذیرد و اجازه ندهد حزبالله بار دیگر کشور را به ورطه نابودی بکشاند؟
غیبت لبنان در اجلاس شرمالشیخ
در حالی که منطقه در حال بازچینی نقشه نفوذ و قدرت است، نشست شرمالشیخ نشانهای روشن از شکلگیری خاورمیانهای تازه است؛ خاورمیانهای که لبنان در آن جایی ندارد.
کنار گذاشتن لبنان از این نشست پیامی صریح داشت: این کشور دیگر در معادله جدید نفوذ آمریکا و کشورهای عربی نقشی تعیینکننده ندارد. لبنان امروز به جای آنکه مرکز و شریکی در پروژههای بازسازی آتیــ چه در فلسطین و چه در سوریهــ باشد، درگیر جستوجوی دولتی گمشده و مسئله انحصار سلاحی است که اجرای آن همچنان معلق مانده است.
توافق قدرتهای بزرگ بر سر خاورمیانه جدید
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، به دنبال مطرح کردن راهبردی تازه در خاورمیانه است که آن را «بیطرفی» مینامد. این اقدام نشان میدهد که واشینگتن این بار میخواهد در معادلات منطقهای نقشی متوازنتر ایفا کند.
نکته قابلتوجه این است که قدرتهای بزرگ جهان، از جمله روسیه، چین و حتی جمهوری اسلامی با طرح ترامپ موافقت کردهاند. افزون بر اینکه تهران در ترغیب حماس به پذیرش طرح صلح غزه نقشی موثر ایفا کرد. این تحول بزرگ تنها نتیجه بازگشت ترامپ به منطقه نیست، بلکه مشارکت کشورهایی همچون ترکیه، مصر، قطر، عربستان سعودی، پاکستان، اندونزی و کشورهای اروپایی نشان میدهد که جامعه جهانی به سرنوشت غزه و نظم آینده خاورمیانه چشم دوخته است.
در حالی که غزه و سوریه در کانون توجه قرار دارند، از لبنان هیچ خبری نیست
در سایه توجه جهانی به وضعیت غزه و پایان جنگ و پذیرش حماس برای تحویل سلاح و بازگرداندن نقش به تشکیلات خودگردان فلسطین و همزمان با تمرکز بینالمللی بر سوریه از طریق کمکها و سرمایهگذاریها و استقبال از احمد الشرع، رئیس دولت انتقالی سوریه، در واشینگتن، مسکو و ریاض، میتوان گفت که در حال حاضر، توجه جامعه جهانی به بازسازی غزه و سوریه معطوف شده است.
در مقابل، لبنان همچنان در حالت بلاتکلیفی و احتمال آغاز دوباره جنگ به سر میبرد. دلیل این رنج و ناهنجاری کاملا روشن است. رژیم جمهوری اسلامی که نه به وضعیت زندگی مردم ایران اهمیت میدهد و نه برای برونرفت از بحران اقتصادی و تورم گامی برمیدارد، به دنبال آن است که لبنان را همچنان در راستای سیاستهای توسعهطلبانهاش در منطقه قربانی کند، مانع خلع سلاح حزبالله شود و این کشور را همچنان از دایره توجه جهانی دور نگه دارد.
لبنان باید چه کند و ارتباط اسرائیل با این ماجرا چیست؟
آنچه امروز لبنان به آن نیاز دارد، بازگشت دوباره به دایره توجه ایالات متحده و کشورهای غربی است. رهبران لبنان باید با اجرای اقدامهای زیر، مسیر بازگشت لبنان به صحنه بینالمللی را هموار کنند:
ــ لبنان باید با ابتکار دیپلماتیک فعال در سطح منطقه و جهان، اسرائيل را بهعقبنشینی از جنوب این کشور وادارد تا برای حزبالله هیچ بهانهای برای حفظ سلاح باقی نماند و روند انحصار سلاح در دست دولت تسریع شود
ــ لبنان باید درصدد اتخاذ تصمیمی قاطع برآید و به جای فرو رفتن در ورطه کشمکشها و منازعات داخلی، توجهش را به مسائل اصلی و مطالبات جامعه جهانی متمرکز کند
ــ دولت لبنان باید بهطور رسمی از جمهوری اسلامی بخواهد حزبالله را به تحویل سلاح، پیوستن به دولت و مشارکت در بازسازی جنوب کشور و ایفای نقش تحت فرمان دولت وادارد؛ درست همانگونه که اخیرا در قبال حماس عمل کرد
ــ پیشدستی در برابر تحولات دیپلماتیک به جای انتظار آنها از طریق ایجاد فضای سیاسی متعادل و بیطرف نگه داشتن لبنان تا حد امکان از درگیریهای منطقهای
ــ ایجاد وحدت در تصمیمگیریهای کلان کشور تا لبنان با موضعی یکپارچه در برابر تحولات منطقهای ظاهر شود
ــ بهرهگیری از فرصت بازسازی غزه از طریق ایفای نقش انسانی یا لجستیکی
ــ احیای دیپلماسی پیشگیرانه با غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس به منظور جلوگیری از انزوای اجتنابناپذیر لبنان
ــ آغاز مذاکرات جدی با اسرائیل با هدف بازگرداندن لبنان به نقشه تحولات منطقهای و جهانی، زیرا این اقدام میتواند لبنان را بار دیگر به کانون توجه جامعه جهانی بازگرداند.

