در حالی که تنشهای نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل وارد یازدهمین روز شده، ناامنی ناشی از احتمال گسترش حملات هوایی موجی از مهاجرت درونمرزی را به راه انداخته است و هزاران نفر از مردم، بهویژه ساکنان شهرهایی مانند تهران، خانههای خود را ترک کردهاند و با امید به امنیت نسبی، راهی استانهای شمالی شدهاند.
گزارش رسانههای داخلی نشان میدهد که ترافیک سنگین در محورهای منتهی به شمال، بهویژه در روز دوشنبه، از حجم بالای خروج جمعیت از مناطق پرخطر حکایت دارد؛ وضعیتی که عملا به شهرهای شمالی چهرهای اضطراری بخشیده است.
بررسیهای میدانی در چند شهر شمالی از جمله رشت نشان میدهد که این مهاجرت ناگهانی، فشار چشمگیری بر منابع مصرفی و توزیع کالاهای اساسی وارد کرده و هرچند هنوز نشانههایی از یک بحران کامل دیده نمیشود، کمبود برخی اقلام غذایی بهشدت محسوس است.
در همین زمینه فردی از رشت به ایندیپندنت فارسی گفت: «در فروشگاههای زنجیرهای گیلان، به هر نفر فقط یک بطری روغن میفروشند. مرغ خیلی کم شده، تن ماهی را با کد ملی و فقط دو عدد میدهند. شکر اصلا پیدا نمیشود. ماکارونی هم به هر نفر فقط دو بسته میرسد. صف نانواییها و اغذیهفروشیها خیلی طولانی شده. نان هم کم است و بیشتر نانواییها فقط پول نقد میپذیرند و کارتخوان آنها بیشتر مواقع کار نمیکند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این وضعیت نشان میدهد افزایش جمعیت در مناطق شمالی بدون آمادگی قبلی زیرساختها، تامین غذا و خدمات عمومی را تحت تاثیر قرار داده است. با این حال مسئولان جمهوری اسلامی مدام ادعا میکنند که درباره کالاهای اساسی هیچگونه نگرانی وجود ندارد.
احمد ابوالحسنی، نایبرئیس اتاق اصناف تهران، بهتازگی ادعا کرده تصاویری که از قفسه خالی فروشگاهها منتشر میشود، ساخت هوش مصنوعیاند و همه انبارها مملو از کالاهای اساسی است.
غلامرضا نوری قزلجه، وزیر جهاد کشاورزی، نیز کمبود روغن در فروشگاهها را به «اختلاف نظر» درباره مالیات بر ارزشافزوده ربط داده و گفته که با قطعی شدن تصمیم و اعلام قیمت جدید، توزیع گسترده روغن آغاز شده است. این مقام دولتی به جای توضیح درباره کمبود کالاهای اساسی، انگشت اتهام را به سوی فروشندگان گرفت و گفت که با هرگونه «اخلال» در توزیع مواد غذایی برخورد میشود.
در کنار بحران روبهگسترش تامین کالاهای اساسی، بررسیهای میدانی نشان میدهد که دیگر جنبههای زندگی روزمره مردم نیز بهطور جدی تحت تاثیر جنگ و مهاجرت درونکشوری قرار گرفتهاند. این وضعیت در استانهای شمالی ایران که مقصد اصلی موج مهاجرت اضطراری بودند، شدیدتر است و هم ساکنان بومی و هم خانوادههایی که برای در امان ماندن از حملات احتمالی به این مناطق پناه آوردهاند، اکنون با دشواریهای مضاعفی مواجهاند؛ از کمبود فضای اقامت گرفته تا فشار بر خدمات شهری و اجتماعی.
یکی از ساکنان بابل درباره وضعیت اجاره اتاق و خانه در مازندران گفت: «خانههای اجارهای که قبلا شبی ۸۰۰ هزار تومان بود، حالا به شبی سه میلیون تومان رسیده. بعضی خانهها حتی تا شبی ۱۰ میلیون تومان هم اجاره داده میشوند. تعداد زیادی از خانوادهها مجبور شدهاند به صورت اشتراکی یک خانه یا حتی فقط یک اتاق بگیرند.»
با این حال حتی همین گزینه هم برای بسیاری از پناهآورندگان دستنیافتنی است. برخی خانوادهها به ناچار در پارکها، فضاهای عمومی یا حتی حاشیه خیابانها چادر زدهاند؛ بدون هیچگونه دسترسی به خدمات بهداشتی، رفاهی یا ایمنی.
به گفته این فرد، «ازدحام بهقدری بالا است که مسیری تا قبل از این ۱۰ دقیقهای میرفتیم، حالا ۴۰ دقیقه طول میکشد.»
در تهران و شهرهای دیگر نیز بحران وضعیت جنگی به شکلی دیگر خود را نشان داده است. به گفته فردی ساکن منطقه شمال شرق تهران، تنها یک پیادهروی کوتاه در کوچهخیابانهای محلاتی مانند هروی نشان میدهد که همهچیز خیلی تغییر کرده است. مشاغل خدماتی مانند آرایشگری، تاسیسات، لولهکشی و حتی فروشندگان خرد در وضعیت بلاتکلیفی و رکود بهسر میبرند. بسیاری از مغازهداران ناچار شدهاند مغازههایشان را ببندند یا فقط چند ساعت در روز باز کنند؛ آنهم بدون مشتری و این یعنی اقتصاد خانواده بهشدت در معرض خطر قرار گرفته است.
در حالی که بسیاری از مردم عادی با بحران ناشی از جنگ ناخواسته مواجه شدهاند، مسئولان جمهوری اسلامی برای خود و خانوادههایشان شرایط مناسبی را فراهم کردهاند. روزنامهنگاری ساکن تهران که با یکی از نمایندگان مجلس ارتباط کاری دارد، به ایندیپندنت فارسی گفت: «این نماینده و برخی دیگر از نمایندگان خانوادههایشان را به عمان و دیگر کشورها فرستادهاند و خودشان هم در حالت آمادهباشاند تا در صورت نیاز، بهسرعت کشور را ترک کنند.»
این روزنامهنگار از قول همین نماینده در تحلیل وضعیت موجود گفت: «تا الان اسرائیل فقط زیرساختهای نظامی را هدف گرفته است ولی اگه زیرساختهای غیرنظامی را هم بزند، همه چیز از هم میپاشد.»
خانوادههای مسئولان در شرایطی به مناطق امن منتقل شدهاند که میلیونها نفر در تهران و دیگر شهرها امکان رفتن به جای امن را ندارند. فردی که با خانوادهاش به مدت یک هفته در خانهای روستایی در شمال ایران اقامت داشت، از بازگشت ناگزیر به تهران میگوید، آن هم در حالی که خانهاش در منطقهای پرخطر قرار دارد و تقریبا هر شب موشکباران میشود. او و خانوادهاش مجبور به بازگشتاند زیرا منابع مالیشان برای ماندن در شمال ایران تمام شده و موعد اجاره خانه و پرداخت قسطها رسیده است. او گفت: «باید برمیگشتم تا برای این چالهها فکری بکنم.»
جنگی که این روزها امنیت، معیشت و آرامش میلیونها ایرانی را به خطر انداخته، نه ناگهانی بود و نه اجتنابناپذیر. این بحران نتیجه مستقیم سالها سیاست تنشآفرین و لجاجتهای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در برابر جامعه بینالمللی است که با نادیده گرفتن خواسته مردم، منافع ملی را فدای منازعات ایدئولوژیک و منطقهای کرد.
اکنون در حالی که مردم عادی، از شمال تا جنوب، با کمبود غذا، بیخانمانی، ناامنی و فشارهای اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، شنیدهها حاکی از آن است که خامنهای خود در مکانی امن و دور از دسترس بهسر میبرد؛ جایی که احتمالا نه صدای موشکها را میشنود، نه صفهای نان را میبیند و نه برای پرداخت اجارهخانه تحت فشار است.