سفر ترامپ به ریاض؛ شرح پیشرفت و توسعه در سعودی و زوال و پوسیدگی در ایران

ترامپ در گفتگو با ولیعهد سعودی و دیدن تغییرات شگرف در این کشور قانع شد که بهترین گزینه برای تهدید جمهوری اسلامی و تادیب نظامی که نه با جهان و نه با ملت ایران، سر سازگاری دارد، تحریم‌های فلج‌کننده‌اند

دونالد ترامپ و شاهزاده محمد بن سلمان- خبرگزاری فرانسه و ایسنا

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در نزدیکترین فاصله با خاک ایران، از شهر ریاض و در نخستین سفر رسمی خارجی خود، جمهوری اسلامی را با تندترین لحن خطاب قرار داد.

ترامپ که با بزرگ‌ترین هیئت سیاسی و اقتصادی دولتش به عربستان سعودی آمده بود، در فضایی صحبت می‌کرد که خواست دولت‌های عربی منطقه را مشخص می‌کرد و چشم‌انداز توسعه و اقتصاد این کشورها بر آن سایه انداخته بود.

ترامپ از «رهبری» بی‌نظیر شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، سخن گفت که چگونه در هشت سال گذشته توانست دشمنی را به دوستی تبدیل کند و از تنش‌های موجود بکاهد؛ اشاره‌ای غیرمستقیم به تنش‌ها بین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس چون قطر، امارات و بحرین و سعودی که در سفر هشت سال پیش او به ریاض، روابط دیپلماتیک و اقتصادی با هم را متوقف کرده بودند.

در هشت سال گذشته رویدادهای بسیاری در عربستان سعودی به وقوع پیوسته است. ولیعهد این کشور ضمن عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با قطر و نیز عادی کردن رابطه دوحه با سایر کشورهای منطقه، روابطش را با ترکیه نیز عادی کرد. حتی رابطه با جمهوری اسلامی هم با وساطت چین عادی شد و ترامپ حالا در زمانی به ریاض وارد می‌شود که در همان روز، نخستین گروه از حجاج ایرانی، برای اجرای مناسک حج وارد عربستان سعودی شدند.

ترامپ به این رهبری اشاره کرد و بر توسعه ساخت‌وساز‌‌ها و بناهای مدرن و جدیدی که در ریاض احداث شده‌اند و توسعه چشمگیری که در جریان است و سرمایه‌گذاری که شرکت‌های آمریکایی در عربستان سعودی انجام خواهند داد، تاکید کرد و سپس در کنار آن به ایران پرداخت.

او با خطاب قرار دادن ملت ایران، وضعیت عربستان سعودی و ایران را با هم مقایسه کرد و گفت که ساختمان‌هایی که در ایران پیش از سال ۵۷ ساخته شدند، در حال ویرانی و پوسیدن‌اند، در حالی که اینجا ساختمان‌های بلند و جدید ساخته می‌شوند و پیشرفت به معنای واقعی ملموس و مشهود است.

ترامپ گفت: «در حالی که بلندترین آسمان‌خراش‌های جهان در جده و دبی ساخته می‌شوند، ساختمان‌های تاریخی در تهران در حال فروپاشی و تبدیل‌شدن به آوار هستند.»

تلخی این سخنان برای ما ایرانیانی که این سخنرانی را می‌دیدیم و می‌شنیدیم، بیشتر بود زیرا آنچه را که ترامپ می‌گوید، به چشم خود دیده‌ایم. او از خشک شدن ایران و مافیای آب نظام جمهوری اسلامی گفت که سرزمین زیبای ما را به یک سرزمین سوخته و خشک بدل کرده‌اند. از قطع برق و کمبود انرژی گفت که در اثر سوءمدیریت و نابسامانی اقتصادی پیش آمده است.

البته که تحریم‌های آمریکا و غرب هم یکی از عوامل این کمبود انرژی و فرسودگی زیرساخت‌های ایران‌اند، اما دلیل اصلی این بحران غارت ثروت ملی ایرانیان، بی کفایتی حکومت و هزینه کردن درآمد ملی برای مقاصد مذهبی و سیاسی این نظام در بیرون از مرزهای کشور بوده است.

تحریم‌هایی که از آن‌‌ها به‌عنوان «تحریم‌های فلج‌کننده» یاد می‌شود، اقتصاد و صنعت را ویران کرده‌اند، اما مسبب اصلی ویرانی ایران، حکومتی آرمان‌گرا است که از روز نخست شکل‌گیری با ضدملی‌ترین سیاست، در پی تخریب ایران و تخریب فرهنگ و هویت ملی آن بوده است.

ترامپ که تا چند روز قبل، از توافق با جمهوری اسلامی و در غیراین صورت بمباران سایت‌های نظامی و هسته‌ای ایران سخن می‌گفت، سه‌شنبه شب در سخنرانی بامعنای خود در ریاض و در حضور هزاران نفر، دیگر از جنگ سخن نگفت و به جای آن از شدیدترین تحریم‌ها سخن به میان آورد.

به نظر می‌رسد، او در گفتگو با ولیعهد سعودی و دیدن تغییرات شگرف در این کشور قانع شد که بهترین گزینه برای تهدید جمهوری اسلامی و تادیب نظامی که نه با جهان و نه با ملت ایران، سر سازگاری دارد، تحریم‌های فلج‌کننده‌اند.

تحریم‌هایی که می‌توانند حکم ساقط‌کننده این حکومت را داشته باشد. می‌دانیم که تحریم اوضاع زندگی را برای ده‌ها میلیون ایرانی دشوارتر از امروز خواهد کرد، اما یک تحلیل درست و منطقی نشان می‌دهد در شرایط فشار داخلی شدید، حکومت با خطر بحران داخلی و ناآرامی و اجتماعات و تظاهرات منجر به فروپاشی مواجه خواهد شد.

در شرایطی که جمهوری اسلامی کشورهای منطقه را‌ــ در صورت حمله آمریکا‌ــ به واکنش نظامی تهدید کرده است، ترامپ با حذف گزینه حمله نظامی آمریکا، از متحدان منطقه‌ای خود حمایت کرد و فرصت ایجاد یک بحران بزرگ در منطقه را از جمهوری اسلامی گرفت.

مقام‌های نظام جمهوری اسلامی بارها گفته‌اند که در صورت حمله آمریکا، پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه را هدف قرار می‌دهند. حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه‌های آمریکا در قطر، بحرین، امارات متحده عربی می‌تواند اقتصاد و سرمایه‌گذاری در سراسر حاشیه جنوبی خلیج فارس تا اسرائیل را تحت تاثیر قرار دهد و از مدار توسعه و پیشرفت خارج کند.

ایران، کشوری که در گذشته‌ای نه چندان دور، محوری‌ترین عامل پیشرفت و توسعه و ثبات در منطقه بود، امروز از آن به‌عنوان عامل اصلی بی‌ثباتی یاد می‌شود.

می‌دانیم و می‌شنویم که مردم ایران از توافق احتمالی جمهوری اسلامی با آمریکا دل خوشی ندارند و آن را عامل بقای این حکومت می‌دانند؛ حکومتی که ۴۶ سال آزگار است نه‌تنها شیرازه‌های مملکت را بر باد داده و بر طبل اختلاف‌افکنی بین مردم کوبیده، بلکه برای بی‌ثبات کردن منطقه نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.

توافق با تهران می‌تواند برنامه هسته‌ای نظامی این حکومت را مهار کند، اما باور مهار رفتار این حکومت و تغییر بنیادی در کشور دشوار است.

از دیدن و گفتن حقیقت نهراسیم و از بیان راستی ابایی نداشته باشیم. آنچه دونالد ترامپ از توافق با جمهوری اسلامی به دنبال آن است، یعنی قطع دسترسی به بمب هسته‌ای ممکن است میسر شود، اما این توافق به تغییر رفتار حکومت در داخل ایران منجر نخواهد شد.

باید دید این توافق احتمالی بر وضعیت داخلی ایران چه تاثیری خواهد گذاشت و مردم ایران چه اندازه قابلیت پذیرش آن و تحمل استمرار حکومت جمهوری اسلامی را خواهند داشت.

بیداری و آگاهی ایرانیان و خیزش ملی برای پاسداشت داده‌های ملی و میراث تمدن چند هزار ساله این مرزوبوم، بیش از تحریم‌های آمریکا یا تهدید به بمباران، این حکومت را از پای در خواهد آورد.

ایرانیانی که در چهار دهه اخیر به سراسر جهان، به‌خصوص ایالت متحده آمریکا، کوچیده‌اند و تعداد آن‌ها حدود دو میلیون نفر تخمین زده می‌شوند (آمار را مرور کنید) جزو موفق‌ترین و مرفه‌ترین جمعیت‌های مهاجران در جهان محسوب می‌شوند.

اما این جمعیت موفق در آمریکا وارد سیاست نشد و در شکل دادن افکار سیاست‌گذاران غربی دخالت نکرد. ما در زمره سیاستمداران و دیپلمات‌های نزدیک به جمهوری‌خواهان یا دموکرات های آمریکا، شخصیت ایرانی‌الاصل بارزی نداریم. آنگونه که برای مثال، زلمای خلیل‌زاد از افغانستان وارد دولت شد و درست یا نادرست، در سیاست‌گذاری کلان آمریکا در افغانستان نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری ایفا کرد.

این خلاء در درک و شناخت سیاست‌گذاران دولت آمریکا از ملت ایران و ایرانیان تاثیر منفی داشته است.

برای حفظ میراث ملی و در هم شکستن سد نظام جمهوری اسلامی، ایرانیان باید خود اقدام کنند.

ترامپ در سخنرانی سه‌شنبه شب، خط سیر موردنظر خود و شرکای منطقه‌ای‌اش را در چهار سال آینده و در سال‌های پیش رو ترسیم کرد و گفت که اینجا مرکز دنیا است؛ جمله‌ای بسیار مهم و بسیار درست.

خاورمیانه قلب جهان و میراث‌دار فرهنگ، تمدن، ثروت و موقعیتی بی‌اندازه مهم از منظر ژئوپلیتیک و جغرافیای اقتصادی است. ایران هم باید در این محور نقش تاریخی و تاثیرگذاری بازی کند، در غیر این صورت، در نقشه ترسیم‌شده، کشور ما تهدیدی قلمداد خواهد شد که درصدد دفع و مهار آن برمی‌آیند.

در دومین روز سفر ترامپ، پنجمین اجلاس مشترک آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس در ریاض هم برگزار می‌شود. امنیت، اقتصاد، ایران و غزه، چهار موضوع اصلی این اجلاس‌‌اند. در سایه حکمرانی ویرانگر جمهوری اسلامی، موضوع «ایران» نه به عنوان شریکی برای توسعه و رفاه که در حوزه امنیتی بررسی خواهد شد. اینکه با جمهوری اسلامی در منطقه چه باید کرد، گفت‌وگوهای هسته‌ای تهران و واشنگتن در چه مرحله‌ای است و برای کاهش نفوذ نیابتی‌ها در خاورمیانه چه مسیری باید پیمود.

ترامپ درصدد است بزرگ‌ترین گام را در جهت حل معضل فلسطینی‌ها با اسرائیل را بردارد و به این بحران بزرگ در منطقه خاتمه بدهد؛ چالشی که دهه‌ها است منطقه را به گروگان گرفته است و از کنار آن، گروه‌های تروریستی و شبه‌نظامی و دولت‌های ذی‌نفعی مانند جمهوری اسلامی رشد کرده‌اند.

در پرتو این امنیت و آرامش، سرمایه‌گذاری آمریکا در منطقه و سرمایه‌گذاری کشورهای عرب در آمریکا موفق خواهند بود. ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مشترک در خلال چهار سال آینده و ۱۴۲ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی آمریکا با این کشور، ارقام کوچکی نیستند که به‌راحتی قابل‌چشم‌پوشی باشند.

امروز اقتصاد و رفاه در جهان حرف اول  را می‌زند و آن که از این قافله عقب بماند، محکوم به فنا و زوال است. باور کنید و بپذیرید که عصر جدیدی رقم خورده است که در آن، توسعه و بهبود اقتصادی به‌زودی لبنان، سوریه و عراق و حتی یمن را نیز در برگیرد.

ترامپ به دنبال صلح و آرام کردن این منطقه است و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند بزرگ‌ترین تهدید برای منطقه و از نگاه ما ایرانیان، بزرگ‌ترین تهدید برای ایران باشد.

بیشتر از سردبیر