چشم انداز ایران ۲۰۲۰: جامعه‌ای غیرعادی‌تر

جامعه عادی جامعه‌ای است که شما کمتر از آن خبری فاجعه‌آمیز می‌شنوید

عکس یک ایستگاه کرایه دوچرخه را نشان می دهد که در جریان اعتراضات مردم در آبان ماه گذشته آسیب دیده است-ATTA KENARE / AFP

در آستانه سال میلادی ۲۰۲۰ چه چشم اندازی برای جامعه ایران با توجه به روندهای موجود قابل تصور است؟ جامعه ایران به کدام سو می‌رود؟ به طور خلاصه حکومت غیرعادی و یاغی جمهوری اسلامی، جامعه ایران را به سمت استیصال بیشتر و غیرعادی‌تر شدن پیش می‌برد. مردم ایران صبح که از خواب بیدار می‌شوند، نمی‌دانند اینترنت وصل است یا قطع، هوای آلوده بیرون برای آنها کشنده است یا خیر، مدرسه‌هایشان باز است یا بسته، زباله‌هایشان امروز جمع می‌شود یا خیر، قیمت‌ مواد خوراکی روزمره مثل گوجه فرنگی و سیب زمینی ۱۰ درصد افزایش یافته یا ۴۰۰ درصد و به تیر غیب کدام دستگاه امنیتی و نظامی ‌و انتظامی‌ در خیابان کشته خواهند شد. آن‌ها حتی نمی‌دانند بعد از کشته شدن جنازه‌‌شان در رودخانه پرتاب خواهد شد یا در دریاچه یا به خانواده شان تحویل داده خواهد شد. خانواده کشته‌شدگان از امکان مراسم ترحیم عزیزان خودشان مطمئن نیستند.

این هم نوعی زندگی است.

جامعه معلق

جامعه‌ای عادی است که شهروندانش در زندگی روزمره مدام با عوامل غیر قابل پیش‌بینی برای خود و نزدیکان‌شان مواجه نباشند. در چنین جامعه‌ای، تصادف و بلایای طبیعی و بر هم خوردن روالی که مستقیما بر زندگی یک شهروند خاص تاثیر بگذارند، استثنا هستند و نه قاعده. در یک جامعه عادی فرض بر آن است که افراد هر روز شوکه نشوند. پیش‌بینی‌پذیری از ملزومات چنین جامعه‌ای است. اما جمهوری اسلامی روابطش را با محیط زیست، دنیا و مردمانش به گونه‌ای تنظیم کرده است که هیچ چیزش قابل پیش‌بینی نیست. به هر دلیل ساده، مثل پوشیدن لباسی خاص یا آرایش مو ممکن است شما را در خیابان بازداشت کنند. ممکن است بسیجیان از طرز حرف زدن شما با زنان خوششان نیاید و شما را در چاه‌های اطراف کرمان دفن کنند. (این امر قبلا در قتل‌های محفلی کرمان با فتوای مصباح یزدی رخ داده است) این نظام چهل سال است که ایران را هر روز در صدر اخبار روزانه جهان قرار داده است، آن هم با اخبار تراژیک. جامعه عادی جامعه‌ای است که شما کمتر از آن خبری فاجعه‌آمیز می‌شنوید.

البته به دلیل پیش‌بینی‌ناپذیر شدن حیات و معیشت در جامعه ایران امور دیگری قابل پیش‌بینی شده است: این که در سال آینده ورزشکاران ایرانی همچنان ملیت ایرانی خود را رها خواهند کرد و برای در اختیار داشتن حق انتخاب حرفه‌ای، به جوامع دیگر مهاجرت خواهند کرد، فقرا در گورها و بیغوله‌ها خواهند خوابید، کودکان در میان زباله‌ها به جستجوی غذا خواهند پرداخت، ایرانیان دوتابعیتی از ترس گروگان‌گیری رژیم به دیدار عزیزان خود در ایران نخواهند رفت، سیل مهاجرت نیروهای ماهر و فرار مغزها و سرمایه به هفت قاره (پنج قاره شناخته‌شده به علاوه قطب شمال و جنوب) ادامه خواهد یافت، ایران همچنان از یهودیان و زرتشتیان و ارامنه و بهاییان خالی خواهد شد، اخبار فساد نجومی ‌مقامات مدام شنیده خواهد شد، دلقک‌های حکومت در تلویزیون جمهوری اسلامی به تمسخر مردم خواهند پرداخت، مقامات سپاه مردم عادی را تحقیر خواهند کرد و "رأفت اسلامی" خامنه‌ای جان جوانان ایرانی را خواهد گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در کنار این‌ها آپارتمان‌های سوپر لوکس بیشتری در لواسانات و طرقبه و قصر دشت برای طبقه حاکم ساخته خواهد شد و آقازاده‌ها با فراری و پورشه مانور تجمل خواهند داد. در این میان هواداران نظام از باحجاب تا رنگ‌وروغنی، جلوی دوربین تلاش می‌کنند بگویند ایران یک جامعه عادی است و باید به عنوان یک جامعه عادی با آن رفتار شود، برای این که همه این روال‌های غیرعادی را به گردن "دشمنان" بیندازند.

جامعه‌ای که امروز هنوز دارد تلاش می‌کند ۱۵۰۰ کشته و ۱۱ هزار بازداشتی در طی چهار روز را هضم کند.

سه عامل بودجه، لشکر کشی خیابانی و انسداد سیاسی

بودجه توهمی‌ و خوش خیالانه‌ دولت روحانی، آینه تمام‌نمایی از وضعیت اقتصادی ایران ۲۰۲۰ است. قرار است مردم ایران با چاپ اسکناس بیشتر و برداشت از صندوق‌های ملی بینواتر و درمانده‌تر شوند. ارعاب عمومی ‌در ۵ دی ۱۳۹۸ نیز وضعیت اجتماعی و سیاسی را که در آینده ناهنجار جامعه، هنجار خواهد شد، نشان می‌دهد. به نظر می‌آید حاکمان متوجه شده‌اند که کشتار و بازداشت‌های آبان ۹۸ نتوانسته معترضان را کاملا از فعالیت‌های خود پشیمان سازد. در سال آینده نیز حکومت نظامی‌ اعلام ناشده در سراسر کشور به مناسبت‌های مختلف اجرا خواهد شد تا مردم فضای شبه حکومت نظامی ‌را، بخشی عادی از زندگی خود تلقی کنند. برای اجرای این امر حکومت نیروهای بیشتری از میان لشکر بیکاران استخدام خواهد کرد. برای موفقیت حکومت در تامین بودجه نهادها و نیز تامین هزینه فساد و گسترش طلبی از یک سو، و ارعاب عمومی‌ برای پیشگیری از اعتراض از سوی دیگر، انسداد سیاسی یک ضرورت است. در سال آینده اصلاح‌طلبان از هر شاخه و گرایشی بیش از پیش در زیر علم خامنه‌ای سینه خواهند زد، مبادا میراث طلایی امام‌شان مخدوش شود - حتی اگر فضای سیاسی از این هم بسته‌تر شود.

چرا تحمل می‌کنند؟

این سئوالی است که ایرانیان هر روز از خود یا نزدیکان‌شان می‌پرسند. پاسخ این است که اکثر مردم می‌دانند رژیم سیاسی حاکم بر آنها و جامعه‌شان غیرعادی است، اما غیر از تحمل چاره‌ای ندارند. مردمانی هستند پراکنده با دیدگاه‌ها و چشم‌اندازها و ایده‌ال‌های متفاوت، بدون سازماندهی و صدا، در برابر حکومتی که سازمان و پول و نیروی سرکوب دارد و ثروتمندان و صاحبان تریبون‌ها دست‌شان با حاکمان در یک کاسه است. سئوالِ مقابل، آن است که اگر تحمل نکنند چه کنند؟ البته نتیجه این وضعیت، شیوع اختلالات روانی در سطحی غیرعادی برای یک جامعه در حال توسعه است (حدود یک چهارم جمعیت). حداقل بخش‌هایی از جامعه در این شرایط به انواع داروها و آموزه‌ها و ایدئولوژی‌های تسکین‌دهنده رو می‌آورند. اما این پایان ماجرا نیست.

چرخه‌های باطل و محدود شدن گزینه‌ها

سه چرخه باطل: ۱) سرکوب و بالا رفتن آستانه تاب‌آوری (که معاون فرهنگی سپاه آن را از مردم طلب می‌کند) به دلیل غریزه بقا ۲) افزایش تورم و بیکاری (شاخص فلاکت) و عادت به تحقیر و فقر ۳) خشونت حاکمان و واکنش عمومی ‌با افزایش جرائم، شرایط اجتماعی ایران را به تدریج برای عموم تحمل ناپذیر می‌کند، تا نقطه‌ای که یکباره فشارها دیگ آرام پز (و نه زودپز) را خواهد ترکاند. این انفجار ناشی از تاثیر متقابل و هر روزه جامعه و حکومت بر یکدیگر است. با فرض حکومت یاغی و غیرعادی، آیا می‌توان جامعه‌ای عادی در ایران تصور کرد؟ تصور این که جامعه واکنشی در برابر تصمیمات آنی و پرمخاطره حکومت نداشته باشد دشوار است. حکومت به سمتی حرکت کرده که این گونه تصمیمات ناگزیر شده است.

حاکمان با اقتدارگرایی و تمامیت خواهی نه تنها گزینه‌های خود برای بقای حکومت‌شان را هر روز محدودتر می‌سازند، بلکه گزینه‌های معترضان را نیز برای گذار آرام از این شرایط از دستشان می‌گیرند. به همین دلیل است که حفاظت نیروی زمینی ارتش به واحدهایش برای حفاظت از سلاح‌های پادگان‌ها اخطار داده است. کشتار آبان‌ماه، تصمیم گیری حکومت و معترضان را دشوارتر کرده و میزان خطرکردن را بالاتر برده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه