افتادن نقاب از چهره زمامداران ‏

به میلیون‌ها معترض، اتهام زده می‌شود که ابزار دست دشمنان اند

گوشه ای از اعتراضات مردمی در لبنان. عکس از: AFP (اندیپندنت عربی)

در سیاست قداست نیست، حتی اگر توسط روحانیون مورد اجرا قرار گیرد و یا این که نظام های فرقه گرا آن را با استفاده از نام مراجع دینی اعمال کنند. هم‌چنان‌ در نظام‌های دینی، جایی برای دموکراسی وجود ندارد. همان گونه که در نظام‌های تمامیت خواه، چه راست مانند فاشیسم و نازیسم و چه چپ مانند کمونیسم، خبری از عدالت و برابری نیست.

در گستره‌ای از ایران تا عراق و سوریه، نمونه‌های از نظام‌های یاد شده، تسلط دارند که اکنون با قیام‌ها و اعتراضات مردمی، روبرو می باشند. قیام‌های مردمی هرچند تا هنوز به سرنگونی این نظام‌ها منتهی نشده است، اما درون‌مایه حقیقی و شعارهای توخالی آن‌ها را افشا کرده و نقاب از چهره واقعی زمامداران بر داشته است.

این قیام‌ها دیگر نه تقدسی برای آخوندهای ایران که به نام «حاکمیت الهی» بر گرده مردم سوار اند، باقی گذاشته است و نه اعتباری برای زمامداران فرقه گرای مدعی دموکراسی، در عراق و لبنان. 

قیام‌های یاد شده ثابت کرد که فاصله میان ادعا و عمل و گفتار و کردار تا چه اندازه، زیاد است. هم‌چنان‌که گذشت تاریخ، فاصله میان ایدئولوژی و تحقق آن در واقعیت زندگی را در فاشیسم، نازیسم و کمونیسم نشان داد. تاریخ گواه است که چگونه موسولینی و هیتلر، زیر عنوان «ناسیونالیسم» دست به پاک سازی نژادی در میان ملت‌های ایتالیا و آلمان و سایر ملت‌های جهان زدند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در کتاب «لنین ناشناخته» که پس از فروریزی اتحاد جماهیر شوروی توسط دانشگاه ییل منتشر شده، آمده است: «در سال ۱۹۱۸ لینین، رهبر انقلاب بلشویکی به رفقای کمونیست دستور داد که صد نفر از سرمایه داران خون آشام معروف را در ستون‌های بلندی در گولاگ‌ها (اردوگاه‌های کار اجباری) آویزان کنند، تا مردم از کیلومترها دور آن‌ها را ببینند و خشم شان به جوش آید و هرجا خون آشامی بود به دار آویزند. یکی از رفقا گفت: ما که دشمنان خود را بدون محاکمه اعدام می‌کنیم، چه نیازی داریم که این کار را تطبیق عدالت بنامییم؛ چرا نامش را نابود کردن گروهی نگذاریم؟ لینین در پاسخ گفت: حرف تو درست است، اما ما نمی‌توانیم آن را به صورت علنی اظهار کنیم.».

آیت الله خمینی در کتاب «ولایت فقیه» نوشته است: «هرچه از اسلام بیرون است، شرک است.» سید قطب، تئوری پرداز افراط‌گرای اخوان المسلمین، به دلیل این‌که «حاکمیت از آن خدا است» دموکراسی را مردود دانست. در اعلامیه‌های القاعده و داعش، دموکراسی مساوی با کفر خوانده شده است. راشد غنوشی، رهبر جنبش «النهضه» تونس و رئیس پارلمان فعلی، در کتاب «آزادی‌های مدنی در دولت اسلامی» نوشته است که‌: «نظام سیاسی از جانب خدا معین شده است» .

در ایران به نام حاکمیت الهی، کشتارهای گروهی با بی‌رحمی و قساوت اعمال می‌شود و مخالفان با بدترین شیوه سرکوب می شوند، تصمیم های سیاسی‌ و دستورهایی‌که برای سرکوب و کشتار صادر می‌شود، همه در لفافه احکام الهی پیچیده می‌شود. بر همین اساس بود که رژیم ایران، تمام نیروی خود را برای سرکوب معترضان گرانی بنزین، به کار گرفت و صدها نفر را به قتل رساند و هزاران نفر دیگر را به زندان انداخت.

 در عراق، ابزار کشتار دوگانه است؛ از یک طرف رژیم صدها نفر را به خاک و خون می‌کشد، اما ادعا می‌کند که کسی را نکشته، بلکه خواسته‌های معترضان را برآورده کرده است، از طرف دیگر گروهای گوش به فرمان سپاه پاسداران ایران، صدها نفر را به گلوله می‌بندند، اما نامعلوم باقی می‌ماند.

در لبنان، سرکوب قهر آمیز انقلاب مسالمت آمیز مردمی، دشوار است، اما بجای آن میلیون‌ها معترض، «ابزار دست دشمنان و مزدوران آمریکا» خوانده می‌شوند. آنانی که این اتهام را بر انقلاب‌گران می‌بندند، کسانی هستند که خود را پیرو ولایت فقیه می‌خوانند و به صراحت اعتراف می‌کنند که تمام هزینه های مالی و سلاح های آن ها از ایران تأمین می‌شود.

البته پیش از این که قیام‌های مردمی در شماری از کشورهای منطقه آغاز شود، ناکامی رژیم‌های ایران، عراق، سوریه و لبنان در تحقق آنچه که دانشمندان فلسفه سیاسی «قرار داد اجتماعی» می‌نامند، به اثبات رسیده بود. بر مبنای قرار داد یاد شده، «دولت‌ مکلف است تا در ازای اطاعت سیاسی مردم، کار، امنیت و خدمات را به آن‌ها فراهم کند».

رژیم جمهوری اسلامی ایران و جریان‌های بنیادگرایی، بجای تقدیم خدمات و آوردن توسعه و دموکراسی، در کارزار هویت، در گیر است که نتیجه آن جنگ‌های درونی و بیرونی و کشتارگاه‌های بی‌پایان است.

هنگامی که نظام های دینی، در تبلیغات خود برای جوانان، جنگیدن تا سرحد مرگ را بالاترین مرتبه کمال، تلقی کنند، چه آینده‌ای برای ملت‌های منطقه می‌توان تصور کرد؟ تا کجا می‌توان از حقائق فرار کرد؟ و بیداری ملت‌ها را نادیده گرفت؟

ملت ها دیگر بیدار شده اند و از حقوق خود به خوبی آگاهی دارند. به گفته خانم دکتر مها یحی (کسی‌که برنامه‌های ملل متحد برای تقویت دموکراسی را در ۱۷ کشور عربی رهبری کرده و حال در مرکز مطالعات کارنگی، مدیر است) در مقاله‌ای که در «فارن افیرز» منتشر شده می‌نویسد: « فضای سیاسی در شرایط کنونی دگرگون شده است، اکنون اکثریت مردم در سیاست نقش دارند و می‌خواهند صدای اعتراض خود را آشکارا بلند کنند.»

جیفری گولد بیرگ، سر دبیر مجله آتلانتیک، در شماره اخیرش نوشته است: «بزرگ‌ترین چالش پیش روی ما، ناتوانی ساختار نظام دموکراسی ما است که اجازه داد تا یک شیاد فریبکار به کاخ سفید راه یابد».

اما بزرگ‌ترین چالش ما در خاورمیانه، پس از افتادن نقاب از چهره زمامداران و سرنگون شدن نظام‌های است که جز به به افراد شیاد و فریبکار به کسی دیگری اجازه رسیدن به قدرت را نمی‌دهد.

https://www.independentarabia.com

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه