همیشه زنان مقصرند

برخلاف آنچه فکر می‌کنید خبر داغ هفته ای که گذشت، مصاحبه شاهزاده اندرو بود

مردم همچنان می‌گویند چطور یک زن می‌توانست از این فاجعه جلوگیری کند. چرا هرگز کسی درباره خود مرد و کاستی‌هایش حرف نمی‌زند؟MICHEL EULER / POOL / AFP

مجری برنامه، امیلی مِیتلیس،در مصاحبهای عالی با سومین فرزند ملکه انگلستان – که گفته می‌شود سخت مورد علاقه اوست – با بی‌تفاوتی و بی توجهی «نظرات خودش» را در مورد دوستیاش با جفری اپستین، سوداگر روابط جنسی با کودکان، با جهانیان درمیان گذاشت. او با خونسردی کامل تلاش مِیتلیس را برای نشان دادن بارقه‌ای از ندامت و پشیمانی نادیده گرفت. به همین ترتیب، شاهزاده اندرو نیز کلامی در ابراز تاسف برای قربانیان اپستین، یا دوستی با او بر زبان نیاورد. در مجموع، این مصاحبه یک فاجعه کامل و واقعی بود.

واکنش به مصاحبه شاهزاده اندرو سریع و گسترده بود: بینندگان آن، با شگفتی، اظهارات او را که یکی بیش از دیگری عجیب و نامعقول بود در توئیتر نقل کردند؛ از رفتن او به یک پیتزا فروشی در مارس سال ۲۰۰۱ در شهرک «ووُکینگ» گرفته تا ناتوانی‌اش در تعرق! در روزهای پس از این مصاحبه، دوک یورک (لقب شاهزاده اندرو) ریاست افتخاری‌اش را بر بسیاری از نهادهای خیریه از دست داد و چند نشان بازرگانی حمایت خود را از ابتکار او موسوم به «پیچ ات پَلِس» (Pitch@Palace) که برای کارآفرینان فعالیت می کرد، لغو کردند. شاهزاده اندرو حتی ناچار شد از وظایف سلطنتی خود کناره گیری کند. اما در میان نظرات مختلفی که در مورد مصاحبه او ابراز شد، واکنش «توبی یانگ»، نویسنده مجله «اسپِکتِیتِر» (Spectator) از همه شگفت انگیزتر بود. 

او در ستون هفتگی‌اش در این مجله نوشت که رفتار فاجعه بار اندرو در مقابل دوربین، نتیجه انتخاب همسر است. (شاهزاده اندرو و سارا فرگوسن سال‌هاست که رسما از هم جدا شده‌اند) واقعا؟! یانگ می‌گوید همسر او حسی قوی برای درک احساس مردانگی و زبان تیز او دارد که نشان داده شده ترکیبی بسیار خطرناک است. این که شاهزاده اندرو، مثل توبی یانگ با زنی «معقول و مدبر» ازدواج نکرده، نباید او را از قضاوت درست، که نبود آن در سراسر مصاحبه هفته گذشته به چشم می خورد، محروم می‌کرد. این بر عهده زنان نیست که «مردها را اصلاح» کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مردها باید بتوانند امورشان را به تنهایی اداره کنند. به گفته نویسنده مجله «گرازیا» (Grazia)، «ما (زن ها) قرار است از مردها تا مرحله نجات‌شان مواظبت کنیم، و اگر نشود آن ها را "نجات" داد، تقصیر از ماست.» استقلالی که زن ها از خودشان نشان می‌دهند یا هرگونه حس فردیت، می‌تواند ابزاری قرار گیرد که زن ها را برای آنچه مردها می کنند، سرزنش کند؛ به ویژه برای آنچه مردها در" حق" آنها می‌کنند. 

به محاکمه هفته گذشته قاتل «گریس میلِین» نگاه کنید؛ موکلان متهم درتلاشند به هیئت منصفه بقبولانند به خاطر آن که برای «میلین» بازی های جنسی (از قبیل بانداژ، شلاق، سادیسم و مازوخیسم) جالب بوده، پس با علاقه در ماجرای قتلش شرکت کرده بوده است.

این تازه ترین نمونه آن است که سابقه جنسی یک زن ـ در واقع جسارت آن که به سکس علاقه و در آن سلیقه داشته باشد ـ علیه خود او استفاده می‌شود. قتل «ناتالی کانِلی» به دست دوست پسرش «جان برادهِرست» در سال ۲۰۱۶، به ایجاد کارزار «ما با این موافق نیستیم» انجامید که تاکنون ۵۹ مورد قتل زنان را در بازی‌های جنسی با دوست پسر یا همسرشان ضبط کرده است.

به همین گونه، یکی از بهانههای معمول در مورد زنانی که هدف خشونت های جنسی قرار می‌گیرند این است که «خودش می خواست». و این که بعضی مردها فکر می‌کنند نحوه لباس پوشیدن زن  نشانه آن است که می خواهد کتک بخورد یا حتی کشته شود، نکتهای است که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد، نه این که رفتار جنسی و سلائق زن نمادی از تمایلش به خطر کردن مرگ است. فکر می‌کنم به جرئت می‌توان گفت که در اغلب موارد، ترجیح می‌دهد زنده بماند. 

اما ما باید یک برخورد متعارف دیگر اجتماع را هم مورد بررسی قرار دهیم: این که مردها به آسانی در دست این ساحره های استثمارگر شبه «مدوسا» (زنی در اسطوره های یونان باستان که موجودات با نگاه کرده به چشم هایش تبدیل به سنگ می شدند) به انواع دردسرها می‌افتند.

(خوب نمی‌شد اگر زن‌ها واقعا توانایی آن را داشتند که مردان را به کارهایی وادار کنند که آنها می‌خواهند؟ مجسم کنید چه آرامش و موازنه ای در دنیا برقرار می‌شد: همه کارفرمایان اهمیت و ارزش سیاست‌های فرزندآوری را درک می‌کردند، هیچ حرفه و کاری به خاطر تولد کودکی خدشه دار نمی‌شد و مبارزه برای دستمزدهای مساوی، تبدیل به بحث مضحکی در گذشته‌ می‌شد.)

"زنش می‌بایست او را از این کار منع می‌کرد، باید او را به تدبیر و تعقل تشویق می‌کرد،  می‌بایست... می‌بایست... می‌بایست ". واقعیت این است که شاهزاده اندرو مردی بالغ و بزرگسال است. او به تنهایی مسئول اقدامات، کلمات و تصمیماتش است. به عنوان یک فرد فعال در خاندان سلطنتی، دارای یک تیم مشاور است که درباره آن مصاحبه با آن ها صحبت کند – هرچند مشاور ارشدش در واکنش به این که تقاضایش برای رد این مصاحبه نادیده گرفته شد، از سمتش استعفا کرد.

هرگز نخواهیم فهمید آیا سرنوشت دوک یورک در زمان مصاحبه به راهی دیگر می‌رفت اگرهمسری رویایی او را در چارچوبی معقول و درست نگاه می‌داشت یا نه. 

در نهایت، هرچند خود اندرو بود که این مصاحبه را خراب کرد، مردم همچنان می‌گویند چطور یک زن می‌توانست از این فاجعه جلوگیری کند. چرا هرگز کسی درباره خود مرد و کاستی‌هایش حرف نمی‌زند؟

© The Independent