شهبانو فرح پهلوی: ایران از خاکسترش برخواهد خاست

«من همیشه می‌گویم بذرهایی که با عشق و اعتقاد و احترام می‌کارید هرگز از بین نمی‌روند»

شهبانو فرح در میان ایرانیان دور از وطن نشان دهنده این امید است که ایران روزی دوباره می‌تواند چگونه باشد-Eric Feferberg / AFP

مجله آمریکایی «تاون اند کانتری» (Town & Country) پس از نزدیک به ۵۰ سال به سراغ شهبانو فرح پهلوی رفت و با او گفت‌وگو کرد. این مجله در رابطه با این گفت‌وگو نوشت: پس از ۴۳ سال تبعید، عقب نشینی و تسلیم شدن به تلخی کار آسانی است. اما شهبانو فرح پهلوی از خانه‌اش در پاریس که تقریبا بخش زیاد زندگی‌اش از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ را در آنجا گذرانده است، با محبت و صادقانه به دو دهه خدمت به ایران در کنار محمدرضا شاه نگاه می‌کند. نزدیک به پنج دهه از نشستن او در سال ۱۹۷۵ با مجله «تاون اند کانتری» می‌گذرد و فضای آرام و سلطنتی ملکه به طور قابل ملاحظه‌ای بدون تغییر باقی مانده است.

ملکه در طول دیدار با ما به یاد می‌آورد که آن روزها، «دوران زیبایی بود.» «من و اعلیحضرت مشغول بودیم، من به فعالیت‌هایم در زمینه‌های مختلف و نزدیکی به مردم و کسانی که برای ما زحمت می‌کشیدند و ایشان هم برای پیشرفت ایران در هر زمینه‌ای تلاش می‌کردند. ما شخصیت‌های رسمی بین‌المللی زیادی را در ایران پذیرفتیم و من این شانس را داشتم که با افراد شگفت‌انگیز زیادی آشنا شوم، از پادشاهان و ملکه‌ها و روسای جمهور گرفته تا هنرمندان، نویسندگان و موسیقی‌دانان. آن یک زندگی بسیار کامل بود.»

شهبانو فرح پهلوی در این گفت‌وگو می‌گوید: «در خارج از ایران بزرگ شدم اما فرهنگ اجدادی من با آوای شاعرانه زبان فارسی و عطر دل انگیز غذاهایی که می‌خوردیم منتقل می‌شد. اما این فرهنگ در عکس‌های زوج سلطنتی که در خانه ما به نمایش گذاشته شد نیز بود، که به من یادآوری کرد که دلایل کافی برای احساس غرور به میراث من وجود دارد.» با گذشت بیش از چهار دهه، شهبانو فرح هنوز الهام‌بخش این احساسات است و در میان ایرانیان دور از وطن، او نشان دهنده امیدی است که ایران روزی دوباره می‌تواند چگونه باشد.

شهبانو اعتبار اینکه به او اجازه داده شد رویاهای خود را برای ایران برآورده کند را به شاه ایران می‌دهد. در اولین قدم تاریخی، شاه ایران، عنوان فرح پهلوی را از ملکه به شهبانو ارتقا داد. شهبانو با فروتنی می‌گوید: «صادقانه بگویم، [این لحظه] خیلی درباره من نبود، بلکه مربوط به اهمیتی بود که شاه به زنان می‌داد. لحظه‌ای که او تاج را بر سر من گذاشت، احساس کردم تاج را روی سر همه زنان ایرانی می‌گذارد. زنان ایران حق داشتند. وقتی شجاعت آن‌ها را در این سال‌های سخت و با این همه رنج دیدیم. آن‌ها تنها گروهی بودند که در مقابل انقلاب ایستادند.»

شهبانو فرح پهلوی هم به عنوان ملکه و هم شهبانو، به مسائل اجتماعی هنر و فرهنگ با اشتیاق شدید توجه می‌کرد. مشارکت و فداکاری او اغلب فراتر از بریدن روبان‌ها گسترش یافت. لیلا دیبا، همسر محمود دیبا، پسر عموی فرح پهلوی، مدیر و سرپرست موزه نگارستان تهران و مشاور هنری شهبانو بود. در افتتاحیه موزه در سال ۱۹۷۵، از دیبا خواسته شد تا بازدیدی از نمایشگاه‌ها به ملکه و شاهزاده سوفیا اسپانیا داشته باشد. همانطور که او به یاد می‌آورد: «مسئولیت بسیار دلهره‌آوری برای یک جوان مبتدی بود. به‌خاطر می‌آورم که در یک نقطه در توضیحاتم لنگ می‌زدم. بدون درنگی، اعلیحضرت وارد بحث شد و تور را مانند یک حرفه‌ای ادامه داد.»

شهبانو فرح پهلوی همچنین قهرمان هنر مدرن بود و مجموعه‌ای برای موزه جدید هنرهای معاصر تهران ساخت. این مجموعه که امروز به ارزش تقریبی سه میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، شامل آثاری مارک روتکو، پابلو پیکاسو، فرانسیس بیکن، ویلم دکونینگ، سالوادور دالی و دیوید هاکنی است.

ملکه با توضیح انگیزه خود برای گردآوری چنین مجموعه‌ای می‌گوید: «فکر می‌کردم، دنیا اشیای بزرگ ایران را دارد و ما چیزی نداریم. بنابراین ما شروع به خرید مجسمه‌ها و هنرهای معاصر و مدرن کردیم.» در میان تمام قطعات این مجموعه، پرتره‌های اندی وارهول از او مسلما برجسته‌ترین است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

شهبانو فرح پهلوی اولین بار با این هنرمند در سال ۱۹۷۵ در یک شام دولتی کاخ سفید که جرالد فورد رئیس جمهور وقت آمریکا برای شاه ایران برگزار کرد، ملاقات کرد. باب کولاسلو، سردبیر آن زمان مجله وارهولز اینترویو، این هنرمند را همراهی کرد اما در این مراسم پر زرق و برق شرکت نکرد. کولاسلو می‌گوید: «اندی وارهول تا ساعت ۲ به خانه نرسید، و یادم می‌آید که او گفت: «ملکه از اتاق قرمز تا اتاق آبی تا اتاق سبز مرا تعقیب می‌کرد و من خیلی می‌ترسیدم که بخواهد از من درخواست رقصیدن کند. برای همین مدام از او فرار می‌کردم.» وقتی اخیرا این را به ملکه گفتم، او گفت: «فقط سعی می‌کردم با او صحبت کنم، این هنرمند بزرگ که از ملاقاتش هیجان‌زده بودم و او مدام دور می‌شد.»

یک سال بعد اندی وارهول به همراه مدیرش فرد هیوز و کولا ویولن سل برای عکاسی پرتره به تهران سفر کردند. کولاچلو به یاد می‌آورد: «پس از اینکه اندی سرانجام برای عکاسی به کاخ رفت، به هتل برگشت و گفت که او بسیار عالی، زیبا، خوب و مهربان است و چیزهای زیادی در مورد هنر می‌داند. [در آن زمان] ایران در حال رونق بود و شمال تهران مانند بورلی هیلز بود، با این تفاوت که در کنار استخرها فرش ایرانی وجود داشت.»

در مورد برداشت ملکه از آن لحظه، او می‌گوید: «من بسیار مفتخر بودم که اندی وارهول این کار را انجام داد، و بسیار خوشحالم که [آثار هنری که او گردآوری کرد] هنوز آنجا، در موزه هستند. «سال‌ها پیش برنامه‌ای را در تلویزیون دیدم و آنها به زیرزمین موزه رفتند. یکی از تابلوهای من از اندی وارهول پاره شد. آنها باید آن را [دست نخورده] نگه می‌داشتند. آنها حتی می‌توانستند آن را بفروشند.»

منظور او از «آنها» رژیم جمهوری اسلامی است که بعد از انقلاب جایگزین خاندان پهلوی شد، که با صراحت آن را توصیف می‌کند. «فکر نمی‌کنم ما مشکلی نداشتیم. اما امروز هم که فکر می‌کنم، اینها مشکلاتی نبود که منجر به اتفاقی شود. کشورها تغییر می‌کنند، حکومت‌هایی که برای چیز بهتری تغییر می‌کنند بد نیستند. اما گذر از کوروش کبیر به اینجا غیرقابل باور است. بسیار ناراحت کننده و بسیار سخت بود و ما نمی‌توانستیم بفهمیم چرا مردم ما در این مسیر حرکت می‌کنند. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، فکر می‌کنیم، چه می‌شد اگر این کار را می‌کردیم یا آن کار را انجام می‌دادیم؟ اما همانطور که فرانسوی‌ها می‌گویند «با همه اگرها، می توانید پاریس را در یک بطری بگذارید.»

امید او بی وقفه است. برای آزادی کشورش و به ویژه زنان ایران که از مشهودترین و الهام بخش ترین صداهای کشور برای تغییرند. او می‌گوید: «نور بر تاریکی غلبه خواهد کرد و ایران از خاکسترش برخواهد خاست. آنها باید قوی بمانند. من همیشه می‌گویم بذرهایی که با عشق و اعتقاد و احترام می‌کارید هرگز از بین نمی‌روند و این همان چیزی است که اتفاق افتاد.»