فارن پالیسی: توافق جدید با ایران به‌معنای بازگشت به آشفتگی قبلی است

مانند توافق اولیه برجام و نیز خروج ترامپ از آن، یک توافق جدید با ایران هم ممکن است باالقوه عامل بی‌ثباتی بیشتر در منطقه باشد   

رهبران ایران می‌خواستند ثابت کنند زیر فشار «شیطان بزرگ» زانو نمی‌زنند، پس برجام به‌جای ثبات، منجربه بی‌ثباتی شد- FARS NEWS/ AFP

استیون کوک، عضو ارشد اندیشکده آمریکایی «شورای روابط خارجی» در حوزه مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در مقاله‌ای تحلیلی که در وب‌سایت نشریه «فارن پالیسی» منتشر شده است، با بررسی روندی که از زمان امضای توافق اولیه برجام تاکنون طی شده است، نتیجه می‌گیرد که مانند توافق اولیه برجام و همچنین خروج ترامپ از آن، یک توافق جدید با جمهوری اسلامی ایران هم ممکن است برخلاف آنچه وعده داده می‌شود، عامل بی‌ثباتی بیشتر در منطقه شود.   

در هفته‌های اخیر، بسیاری در واشینگتن به این نتیجه رسیده‌اند که ایالات متحده به‌زودی به توافق هسته‌ای با ابران بازخواهد گشت. در فصل پاییز و اوایل زمستان تقریبا همه مذاکرات احیای برجام را رو به شکست می‌دانستند، اما به‌تازگی دیدگاه‌ها در این زمینه تغییر کرده است و اکنون به‌نظر می‌رسد که آمریکا و ایران دیر یا زود، به توافق خواهند رسید.

تمدید این توافق، از نظر برخی، نجات مهم‌ترین دستاورد باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده در سیاست خارجی محسوب می‌شود؛ اما برخی دیگر، آن را تکرار بزرگ‌ترین اشتباه او می‌دانند. 

نویسنده مقاله «فارن پالیسی» که روز پنجشنبه، ۲۸ بهمن‌ماه، منتشر شد، واشینگتن را در آستانه تکرار مباحثه‌های «تفرقه‌ برانگیز»ی می‌داند که پس از امضای توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۵ درگرفت. او علت این موضوع را «سیاسی‌بودن» تمام مسائل می‌داند و این‌که صرف‌نظر از ویژگی‌ها و ایرادهای برجام، اغلب جمهوری‌خواهان با آن مخالفت و اغلب دموکرات‌ها از آن حمایت می‌کنند. 

به نوشته کوک، آنچه در این مباحثات حزبی حمهوری‌خواهان دربرابر دموکرات‌ها غایب است، «ماهیت برجام واقعی و پیامدهای بالقوه آن برای خاورمیانه» است.

براساس این مقاله، «اوباما به‌درستی می‌دانست که محدودکردن برنامه هسته‌ای ایران ازطریق یک توافق دیپلماتیک، یک منبع مهم بی‌ثباتی منطقه‌ای را کاهش می‌دهد؛ درضمن، هرچند که مطرح نمی‌شد، این امیدواری هم وجود داشت که چنین توافقی بتواند پایه‌ای برای تغییر اساسی در روابط ایران و آمریکا باشد که در چهار دهه گذشته خصمانه بوده است. در چنین جهانی، بزرگ‌ترین ترس اسرائیل درمورد تسلیحات هسته‌ای ایران برطرف می‌شود و لغو تحریم‌ها راه را برای رهبران تهران به‌سوی اختصاص منابع به جامعه و توسعه ایران هموار می‌کند؛ با ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی، انگیزه‌های بازیگران منطقه‌ای هم برای دست‌زدن به شیطنت تاحد زیادی کاهش می‌یابد، زیرا همه یاد می‌گیرند که در منطقه سهیم شوند. این به‌نوبه خود چرخش به‌سمت آسیا را [برای آمریکا] تسهیل می‌کند.»

تغییرات منطقه‌ای که بسیاری منتظر بودند برجام موجب تسریع آن شود، امیدوارکننده به‌نظر می‌رسید؛ اما واقعیت ماجرا، همان‌طور که اکنون همه می‌دانند، کاملا متفاوت بود. 

در تحلیل «فارن پالیسی» آمده است: «اسرائیل از این توافق نگران بود، زیرا اعتقاد داشت که در آن  بیش‌ازحد به پایبندی ایران و توانایی بازرسان بین‌المللی اعتماد شده است. از نظر رهبران اورشلیم، این توافق به ایران مجوز رسمی برای ساخت تسلیحات هسته‌ای را می‌داد. این واقعیت هم که بر اساس توافق، تاسیسات هسته‌ای ایران در پایگاه‌های نظامی در حیطه بازرسی قرار نمی‌گرفت، تشدیدکننده این نگرانی‌ها بود.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

براساس این مقاله، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز به همان اندازه ناراضی بودند، اما نگرانی آن‌ها بیشتر به رفع تحریم‌ها بازمی‌گشت، تا مشروعیتی که به برنامه هسته‌ای ایران اعطا شده بود. رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای منطقه مطمئن بودند که دسترسی جدید ایران به پول، در خدمت تامین مالی نیروهای نیابتی آن در سراسر منطقه خواهد بود و به بی‌ثباتی بیشتر خاورمیانه دامن می‌زند. 

به نوشته کوک، رهبران ایران هم به‌نوبه خود احساس ‌می‌کردند که باید ثابت کنند علی‌رغم توافق با ایالات متحده (و دیگر قدرت‌های جهانی)، تحت فشار «شیطان بزرگ» زانو نمی‌زنند و به این ترتیب، برجام به‌جای کمک به ثبات منطقه، نوعی پویایی معکوس ایجاد کرد. 

پس از امضای توافق برجام، نیروهای نیابتی ایران عملیات‌های خود را افزایش دادند و اسرائیلی‌ها هم در هر کجا که آن‌ها را پیدا کردند با ایرانی‌ها جنگیدند- چه در سوریه، چه در اروپا، چه در خود ایران، یا بعدتر در عراق. براساس این مقاله، هم‌زمان، سعودی‌ها و اماراتی‌ها بدون در نظر گرفتن خواسته‌ها و منافع آمریکا، شروع به در دست گرفتن مسائل منطقه‌ای کردند.

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، پس از دو سال تهدید، برجام را در ماه مه سال ۲۰۱۸ نقض کرد. به نوشته کوک، دولت ترامپ اغلب این تصور را ایجاد می‌کرد که آنچه درقبال ایران می‌خواهد، تغییر رژیم آن است، اما این احتمال هم وجود داشت که رئیس جمهوری واقعا خواهان یک توافق بهتر بود و به این ترتیب، سیاست «فشار حداکثری» ترامپ متولد شد. 

نویسنده تاکید می‌کند این سیاست ترامپ، آن‌طور که بسیاری از مخالفانش آن را به تصویر می‌کشند، احمقانه نبود. استراتژی دولت اوباما برای آوردن ایران به میز مذاکره، اعمال فشارهای فزاینده بر تهران بود و ترامپ هم در جست‌وجوی توافقی بهتر از برجام اولیه، تلاش کرد تا همین کار را انجام دهد؛ اما مفروضات دولت ترامپ درمورد آن‌چه رهبران ایران انجام خواهند داد و آن‌چه آن‌ها درنهایت انجام دادند، متفاوت بود. 

براساس این مقاله، تهران خروج آمریکا از برجام را به‌عنوان نشانه‌ای برای قابل اعتماد نبودن ایالات متحده و قصد ترامپ برای تغییر رژیم تلقی کرد؛ نتیجه، دوبرابر شدن توسعه هسته‌ای ایران و ادامه حمایت، تشویق و هدایت نیروهای نیابتی آن در یمن، سوریه و عراق بود. ایالات متحده با اعمال فشار بیشتر پاسخ داد که تنها ایران را مجبور به ادامه فعالیت هسته‌ای و شرارت در منطقه کرد.

از نظر بسیاری در واشینگتن، پاسخ آشکار به همه این‌ها، بازگشت به برجام است. نکته مورد اشاره آن‌ها این است که صرف‌نظر از کاستی‌های توافقی که دولت اوباما برای آن با ایران مذاکره کرد، فشار حداکثری نتوانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند و ایران را به توانایی ساخت سلاح نزدیک‌تر کرد- چیزی که حتی برخی کارشناسان امنیتی و مقام‌های اسرائیلی هم اکنون به آن اذعان دارند. 

با این حال، به نوشته کوک، پویایی‌های منطقه‌ای تغییر چندانی نکرده است، که «باعث می‌شود ورود مجدد به برجام، به‌اندازه توافق اولیه یا تصمیم ترامپ برای خروج از آن، بالقوه بی‌ثبات‌کننده باشد».

امارات متحده عربی و عربستان سعودی همچنان با برجام مخالف‌اند و درست مانند هفت سال پیش، این «کاهش تحریم‌ها و دستیابی ایران به میلیاردها دلار پول» است که آن‌ها را بیشتر نگران می‌کند. 

اما همان‌طور که در مقاله «فارن پالیسی» آمده است، مسئله واقعی در اینجا، اسرائیل است. نفتالی بنت، نخست‌وزیر فعلی اسرائیل، مخالفت مستقیم خود با تلاش‌های آمریکا در راستای توافق هسته‌ای با ایران را به‌اندازه‌ و به‌شکل نخست‌وزیر پیشین، بنیامین نتانیاهو، ابراز نکرده است؛ اما او نیز در ماه‌های اخیر، به‌صراحت گفته است که اسرائیل یکی از طرف‌های توافق هسته‌ای با ایران نیست و «بدون هیچ محدودیتی» برای تضمین امنیت این کشور عمل خواهد کرد. 

به نوشته استیون کوک، علاوه‌بر حمله‌های هوایی اسرائیل در سوریه و عراق، احتمالا مواردی مانند از کار افتادن پمپ بنزین‌های سراسر ایران که در آبان‌ماه رخ داد، تکرار خواهد شد. اسرائیلی‌ها به این اقدام خرابکارانه خاص اعتراف نکرده‌اند، اما نویسنده معتقد است که آن‌ها احتمالا به‌نحوی در این اقدام دخیل بوده‌اند. 

در پایان این مقاله آمده است: «یکی از وعده‌های بزرگ توافق هسته‌ای با ایران، رسیدن ثبات منطقه‌ای است. با این حال، چیزی که تحلیلگران در سال ۲۰۱۵ نتوانسته بودند ارزیابی کنند و اکنون هم خطر بی‌توجهی به آن وجود دارد، این است که چگونه یک توافق می‌تواند بی‌ثباتی ایجاد کند. افرادی که درپی آن‌چه به نظرشان تنش‌زدایی منطقه‌ای در ماه‌های اخیر بوده است، نفس راحتی کشیده‌اند، به‌زودی ممکن است خود را در جست‌وجوی پاسخی برای بی‌ثباتی مجدد منطقه‌ای بیابند. با توجه به انگیزه درازمدت ایران برای توسعه فناوری هسته‌ای، باید به این فکر کرد که آیا بازگشت به برجام ارزشش را دارد یا خیر.»