درگذشت حبیب لاجوردی؛ سرپرست تاریخ شفاهی ایران هاروارد

لاجوردی در چهار سال توانست با ۱۳۴ تن از مهم‌ترین رجال دربار پهلوی گفت‌وگو کند

حبیب لاجوردی در سال ۴۸ با تاسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران توانست نهادی مهم و اثرگذار در مطالعات مدیریت را سامان دهد - 

حبیب لاجوردی مدیری که در‌س‌خوانده هاروارد بود و در دانشگاه آکسفورد هم دکترا گرفت، روز سوم مردادماه، در سن ۸۳ سالگی و پس از نزدیک به شش سال درگیری با بیماری سخت‌جان آلزایمر در لس‌آنجلس درگذشت؛ مرگی غریبانه و دور از وطن؛ سرنوشتی که چند سالی است چهره‌های برجسته فرهنگی و سیاسی پا به سن گذاشته با آن روبه‌رویند؛ اشخاصی که کار و کردار آن‌ها نشان می‌دهد تا چه اندازه درد و دغدغه ایران در نهاد جانشان لانه کرده بود اما دریغ و درد که سیاست و سیاه‌وسفیدی‌های آن سبب شد تا آن‌ها نیز مانند بسیاری دیگر از هموطنان تحصیلکرده و اهل فرهنگشان دور از وطن و در خاک غربت آرام گیرند.

لاجوردی از خاندانی بزرگ بود که در ساختار دیوانسالاری ایران نام و عنوانی داشتند. او در سال ۴۸ با تاسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران توانست نهادی مهم و اثرگذار در مطالعات مدیریت را سامان دهد. انقلاب ۵۷ اگرچه تمامی سرمایه و امکانات بسیاری‌ها را از دستشان ستاند و آواره‌شان کرد، او همانند برخی دیگر از آسیب‌دیدگان از این رخداد تاریخ‌ساز، توانست گلیم خود را از این موج سهمگین به درببرد، خط و راه تازه‌‌ای را پیش پای خود و هموطنانش بگشاید و نشانی از خود بر جای بگذارد که تا سالیان سال از او و کار سترگش سخن گفته شود.

نام او (حبیب لاجوردی) بی‌اختیار آدمی را به یاد طرح بزرگش در زمینه تاریخ شفاهی می‌اندازد. تاریخی که در همان سال‌های اولیه انقلاب و با طرحی که او به دانشگاه هاروارد داد، شروع شد و در مدتی سه تا چهار ساله به انجام رسید و دستاورد آن مجموعه‌ای شگفت و حیرت‌انگیز از مصاحبه‌ با چهره‌های برجسته سیاسی و فرهنگی دوره پهلوی دوم است.

تاریخ شفاهی هاروارد چگونه آغاز شد

در نشست نقد و بررسی‌ که ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۹۶ در سازمان اسناد و کتابخانه ملی به منظور نقد مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد برگزار شد، یکی از منتقدان (فائزه توکلی) عنوان کرد: «پیشنهاددهنده اصلی آقای کینان از متخصصان امور شوروی بود که از نظر او شباهت‌های بسیاری بین انقلاب شوروی و ایران وجود داشت و از طرفی مسافرت صدها نفر از مقام‌های سابق ایران به غرب، فرصتی استثنایی برای جمع‌آوری اطلاعات ایجاد کرد.» این پیشنهاد و پیگیری حبیب لاجوردی سبب شد تا فهرستی ۱۵۰ نفره از بزرگان و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی دوره محمدرضاشاه فراهم آید که در نهایت در بازه زمانی ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳) این کار بسیار مفصل با شرکت ۱۳۵ تن از افراد به سرپرستی لاجوردی و همراهی دوستانش انجام شود. بنای کار از ابتدای قرن ۱۳۰۰ در نظر گرفته شد و خاطرات شخصیت‌ها نیز بر همان اساس ثبت و ضبط شد؛ کاری که انتشار و سرپرستی آن ۱۴ سال به طول انجامید.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به گفته خانم توکلی، آقای لاجوردی «از سه بنیاد تقریبا ۷۵۰ هزار دلار دریافت کرد؛ بنیاد فورد ۵۰ هزار دلار و سپس شرکت‌های خصوصی ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا ۴۰۰ هزار دلار و سازمان موقوفه ملی نیز ۳۰۰ هزار دلار کمک کردند» تا این پروژه به انجام برسد.

لاجوردی و تیم مصاحبه‌کنندگان زیر نظرش با سه رویکرد به سراغ این فهرست نسبتا بلند رفتند؛ نخست ارائه تصویری از چگونگی عملکرد و رفتار سیاسی رژیم شاه در ایران، دوم دلایل و پشت پرده برخی رفتارها که در سپهر عمومی کمتر بیان شده بود و حالا با رفتن شاه و سقوط سلطنت عملا حاجب و مانعی برای بیان آن نکات نیست و سوم، ارائه نمایه‌ای کامل‌تر از زیست و زندگی شخصی و سیاسی چهره‌های تاثیرگذاری که با آن‌ها مصاحبه شد.

چند سال بعد و به همت لاجوردی، تمامی این مصاحبه‌ها روی خروجی سایت دانشگاه هاروارد قرار گرفت و علاوه بر آن متن مکتوب آن هم به صورت عمومی عرضه شد. اکنون این مجموعه در قالب ۲۰ جلد در فضای مجازی در دسترس است و با توجه به رشد کتابخانه‌های دیجیتال روی انواع ابزار‌های الکترونیکی مثل موبایل و تبلت می‌توان همه آن‌ها را در این‌گونه وسایل جای داد.

البته برخی از شخصیت‌ها توصیه کرده بودند که مصاحبه‌ها بعد از درگذشتشان منتشر شود که یکی از دلایل تاخیر در انتشار این آثار تحذیر و هشدار این‌گونه افراد بود. در هر حال و به گفته مهدی ابوالحسنی ترقی، مورخ حاضر در همان نشست نقد و بررسی، «در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد ۲۵ درصد وزیر، ۲۴ درصد وکیل یا نماینده مجلس یا اعضای حزب‌های معروف یا حقوقدان‌های برجسته آن سال‌ها، ۱۵ درصد افسران نظامی، ۱۳ درصد نویسندگان، استادان دانشگاه و روزنامه‌نگاران، شش درصد صاحبان بخش خصوصی، شش درصد اعضای دربار، پنج درصد افراد قوه قضائیه، چهار درصد دیپلمات و هشت درصد زنان مصاحبه شدند.» 

از میان چهره‌های برجسته‌ای که نامشان در این مجموعه هست می‌توان به شاهپور بختیار، علی امینی، مظفر بقایی، ابوالحسن ابتهاج، هدایت‌الله متین دفتری، کریم سنجابی، جعفر شریف‌امامی، جمشید آموزگار، اسدالله مبشری، داریوش همایون، محمد یگانه، منوچهر هزارخانی، همایون کاتوزیان، فریدون کشاورز، قاسم لاجوردی، عبدالکریم لاهیجی، ابوالقاسم لباسچی، مهرانگیز دولتشاهی، محمد درخشش، ابوالحسن بنی‌صدر و مهدی حائری یزدی اشاره کرد.

در اهمیت مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد

تاریخ شفاهی هاروارد زمانی تنظیم و تدوین شد و لاجوردی زمانی به صرافت گفت‌وگو با فعالان سیاسی و فرهنگی دوره شاه افتاد که فقر منابع و روایت یک طرفه موافقان وبرندگان انقلاب ۵۷ هر سو را پر کرده و برای حضور روایتی دیگر مجالی نبود. ضمن آنکه در آن زمان فکر چنین کاری هم نو بود و ثبت و ضبط این خاطرات کاری مهم در حفظ روایت‌های افراد تاثیرگذار در تحولات شش دهه نخست قرن ۱۴ خورشیدی به شمار می‌رفت.

آن‌ها در ابتدا به سراغ مسن‌ترین افراد رفتند؛ سنتی که در تاریخ شفاهی عموما رعایت می‌شود و جزو اولویت‌های کاری این حوزه است. دلیل آن هم این است که عمدتا افراد مسن از نظر حافظه روز به روز ضعیف‌تر می‌شوند و خاطرات را به خوبی به یاد نمی‌آوردند و هم آنکه هر لحظه امکان دارد از دست بروند و انبوهی از خاطرات ناگفته را با خود به خاک ببرند. از این منظر، افراد مسن در اولویت‌اند که از جمله آن‌ها مظفر بقایی، ابوالحسن ابتهاج، کریم سنجابی، علی امینی و… بودند.

اکنون می‌توان به جرات مدعی شد که این مجموعه خاطرات در زمره یکی از مهم‌ترین روایت‌ها در تحلیل اتفاق‌های ۶۰ سال ابتدایی قرن گذشته است و نکته جالب‌توجه اینکه در بسیاری از این خاطرات هم نکات مثبت و هم نکات انتقادی نسبت به شیوه حکمرانی و پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی ذکر شده است. اگرچه در عمده این خاطرات و تاریخ‌نگاری‌های شخصی یک ایراد عمومی وجود دارد که شخص خاطره‌گو سعی می‌کند خود را از هر خطا و اشتباهی مبرا بداند و تقصیرها را بر شانه مدیران بالادستی یا زیردستان بنهد، تنوع و تعدد این خاطرات سبب شده است تا روایت‌های متفاوتی از یک رخداد ثبت و ضبط شود و مخاطب تا حدودی دریابد که اصل ماجرا چه بوده است و راویان از چه منظری به آن موضوع یا پدیده نگریسته‌اند؟

نقد تاریخ شفاهی

شاید مهم‌ترین انتقاد وارد به مجموعه تاریخ شفاهی نبود انسجام لازم در گفت‌وگوها باشد. این انتقادی است که در همان نشست نقد و بررسی هم گفته شد: «بسیاری از مصاحبه‌ها به‌صورت تصادفی، اتفاقی و بدون برنامه بودند و از آن چارچوب علمی لازم که به هر حال باید طراحی شود و پیش برود، محروم‌اند.» (گفتار مهدی ابوالحسنی ترقی در نشست نقد و بررسی تاریخ شفاهی ایران از هاروارد)

این تنها انتقادی نیست که به این مجموعه وارد شده است؛ بلکه آقای ترقی بر این باور است که «مصاحبه‌ها فرد محورند؛ در حالی که در تاریخ شفاهی تمرکز و هسته اصلی مصاحبه باید موضوع‌محور باشد؛ به این معنا که ابتدا موضوع را مشخص می‌کنیم و سپس به مصاحبه بپردازیم. سیطره منبع هم از جمله مواردی است که این مصاحبه‌ها را با ضعف روبه‌رو کرده است. برای نمونه در گفت‌وگو با مظفر بقایی ماجرای قتل افشار طوس و بحث دست داشتن بقایی در این رخداد اصولا باز نمی‌شود و مصاحبه‌کننده به‌راحتی از کنار آن می‌گذرد که نشان می‌دهد او درباره بقایی و نقشش در آن دوران اطلاعات دقیقی ندارد. یا در برخی از این گفت‌وگوها مصاحبه‌کننده بیش از اینکه فعال باشد و سوال بپرسد، منفعل و همانند یک ضبط‌ صوت عمل می‌کند. اگرچه در برخی از مصاحبه‌ها که گفت‌وگو کننده اشراف زیاد به موضوع گفت‌وگو دارد، کار حتی تا سوالاتی شبیه بازجویان هم به پیش می‌رود.»

با این حال، وارد بودن تمامی این انتقادها هم سبب نمی‌شود که از کار سترگ لاجوری یاد نشود. این کار قطعا در آن سال‌های برهوت اطلاعاتی منبعی مهم بود و ای‌ کاش ناشری پیدا شود که این مجموعه را با ویرایشی اساسی و افزودن پانوشت‌ها و توضیحات منتشر کند.

بیشتر از فرهنگ و هنر