مافیای حکومتی و دولتی آب؛ عامل اصلی بحران تشنگی و خشکسالی ایران

تغییرات آب‌وهوایی حاصل نابودی جنگل‌ها، طرح‌های سیاسی انتقال آب برای مصارف صنعتی و سدسازی‌های بی‌رویه افزایش دما، کم‌بارشی و تغییر آب وهوا را در پی داشته است

تشنگی به معنای واقعی زندگی مردم ایران را درگیر کرده و کشاورزی را تا حد زیادی از بین برده و مراتع، تالاب‌ها و جنگل‌ها را نابود کرده است-عکس از رکنا

اوضاع آب در ایران در سال ۱۴۰۰، هم‌زمان با بهاری کم‌بارش و تابستانی گرم، بحرانی است. کارشناسان معتقدند که دلیل اصلی مشکلات فعلی ایران در حوزه آب به «مدیریت و برنامه‌ریزی سیاسی و مافیایی» بهره‌برداری از منابع در این کشور بازمی‌گردد.

روزنامه نیویورک‌تایمز به تازگی در گزارشی که با استناد به تحقیق «موسسه منابع جهانی سازمان ملل متحد» تهیه شده، اشاره کرده است که ایران یکی از ۱۷ کشور جهان است که با تنش آبی شدید مواجه‌اند و به همین دلیل بدون در نظر گرفتن رویکردی آینده‌نگرانه، از همه منابع خود به صورت بی‌رویه بهره‌برداری می‌کند.

 تنش بزرگ آبی ایران

بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده در ماه‌های گذشته و صحبت‌های حمیدرضا جانبازان، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب ایران، در حال حاضر ۲۸۲ شهر در شرایط قرمز بی‌آبی و ۱۰۱ شهر در شرایط تنش آبی قرار دارند. این مقام وزارت نیرو همچنین تاکید کرده است: «بر اساس بررسی‌های صورت‌ گرفته حدود هفت هزار روستای بخش فلات مرکزی کشور نیز امسال با کمبود شدید آب شرب مواجه خواهند شد که باید با تانکرهای سیار آب‌رسانی شوند.»

سال گذشته مسئله بی‌آبی در روستای غیزانیه خوزستان سوژه روز رسانه‌ها در ایران شد. امسال نیز این مسئله در استان‌های خوزستان و سیستان و بلوچستان که در حال حاضر درگیر موج پنجم کرونا است، مهم‌ترین مشکل مردم محسوب می‌شود.

در استان سیستان و بلوچستان که گفته می‌شود وضعیت شیوع ویروس کرونا در آنجا بحرانی است، استاندار رسیدگی فوری به نیازمردم به آب شرب را تقاضا کرده است.

بهره‌برداران بزرگ آب در دوران خشکسالی

هم‌زمان با بحران آب، انتشار اخباری در خصوص رقابت جهانی صنایع فولاد ایران که جزو صنایع آب‌بر به شمار می‌آید و بیشتر در مناطق مرکزی و خشک ایران مستقرند و نیز مدیریت سیاسی منابع آب به نفع ایجاد کارخانه‌ها و مجتمع‌های بزرگ صنعتی در مناطق خشک این کشور نشان می‌دهد که مسئولان جمهوری اسلامی به‌روشنی متوجه وضعیت این کشور به لحاظ منابع آب به‌خصوص در مناطق خشک نیستند.

اصرار و برنامه‌ریزی برای انتقال آب سرشاخه‌های کارون به استان‌های اصفهان، کرمان و یزد برای مصارف صنعتی، همچنین فقدان نظارت درست و سرمایه‌گذاری بر صنعت کشاورزی و کشت سنتی در این مناطق، همه‌ و همه باعث شده است که جنوب ایران و جلگه چندهزارساله آن با ریزگردها، خشکی تالاب‌ها و از بین‌ رفتن محیط‌ زیست و کم‌آبی شدید درگیر باشند و در مرکز ایران نیز مردم با تنش آبی و مشکلات عدیده به‌خصوص در سال‌های کم‌بارش دست‌ و پنجه نرم کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ورشکستگی آبی

نکته مهم در خصوص منابع آب در ایران این است که حتی در سال‌هایی که بارندگی‌های فراوان حتی جاری شدن سیل در این کشور را سبب شده، مسئولان برنامه‌ای برای مدیریت منابع نداشته‌اند و بارش‌ها به‌ جای حل مشکلات مردم در فصل تابستان، به بخشی از حسرت مردم در استان‌هایی تبدیل شده است که زمستان و بهار سیل گریبانشان را می‌گیرد و تابستان بی‌آبی زندگی آنان را به مشکل دچار می‌کند.

به‌ این‌ ترتیب می‌توان به‌خوبی درک کرد آنچه عیسی کلانتری از آن با عنوان مرحله «ورشکستگی آبی» یاد کرده، نتیجه چه نوع سیاستی است.

کلانتری تیرماه امسال ادعا کرد در مقایسه با سه دهه گذشته که در ایران به ازای هر نفر دو هزار و ۳۰۰ مترمکعب آب تجدیدپذیر اندازه‌گیری شده بود، در حال حاضر به‌ازای هر نفر وجود ۷۰۰ مترمکعب آب تجدیدپذیر را می‌توان تخمین زد.

مرکز پژوهش‌های مجلس نیز به تازگی با اشاره به اینکه بیش از ۵۰ درصد مردم ایران درگیر تنش آبی‌اند مدعی شده است که «کم‌آبی به قلب زندگی روزانه مردم وارد شده است و این مسئله می‌تواند ناآرامی اجتماعی در پی داشته باشد.»

نگاهی به سابقه تنش‌های ناشی از بی‌آبی و اعتراض مردم در شهرهایی مانند آبادان، خرمشهر، برازجان، کازرون، بوشهر، بیشتر شهرهای استان اصفهان، فارس و کرمان نشان می‌دهد که بحران آب در ایران بسیار جدی است.

کشاورزی ایران در حال مرگ و مافیای خطرناک آب

در وضعیت فعلی، به‌ جز آب شرب، کشاورزی ایران نیز به دلیل توسعه نیافتگی و مدرن نشدن کشت و آب‌بر بودن آن و نیز سرمایه‌گذاری دولتی بر صنایع سنگین مانند پتروشیمی و فولاد به‌خصوص در مناطق مرکزی، به قول عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط‌ زیست جمهوری اسلامی ایران ، به نابودی نزدیک است.

فعالان محیط‌ زیست در ایران که در سال‌های اخیرنهادهای امنیتی آن‌ها را به‌ شدت زیر فشار گذاشته‌اند، معتقدند که مافیای آب در ایران از مافیای دارو هم خطرناک‌تر است و فعالیت آن‌ها دلیل اصلی وضعیت فعلی است.

پدرام آستانی، از فعالان محیط‌ زیست در این‌ خصوص گفته است: «هیچ کارتل یا مافیایی از مافیای آب در ایران خطرناک‌تر نیست. مافیای دارو عده‌ای از بیماران را متضرر می‌کند اما مافیای آب زیست‌بوم ایران را به نابودی می‌کشاند و نسل‌های بعدی ما را نیز به بدهکاری و بیکاری و فقر و بدبختی دچار خواهد کرد و این نسل‌ها باید به سمت بیگانگان دست دراز کنند.»

عامل خشکسالی در ایران انسانی است

بر اساس گزارش نشریه «نیچر»، بخش عمده خشکسالی در ایران عامل انسانی دارد که تخلیه سفره‌های زیرزمینی را باعث شده است. بر اساس پژوهش منتشر شده در این نشریه، کاهش آب آبخوان‌ها در مقطع ۱۴ ساله حدود ۷۴ میلیارد مترمکعب بوده که با اضافه برداشت ۷۷ درصدی شوری و خشکسالی گسترده در ایران را در پی داشته است.

از سوی دیگر، کارشناسان معتقدند آنچه با عنوان بحران تغییرات آب‌وهوای جهانی از آن یاد می‌شود، به شرایط فعلی ایران ربطی ندارد و تغییرات آب‌وهوایی حاصل نابودی جنگل‌ها، طرح‌های سیاسی انتقال آب برای مصارف صنعتی، سدسازی‌های بی‌رویه و مسائلی از این‌ دست است که افزایش درجه حرارت در ایران، کم‌بارشی و تغییر آب وهوا در سه دهه گذشته را در پی داشته است. در حقیقت آنچه با عنوان توسعه صنعتی در ایران از آن یاد می‌شود، بیش از آنکه موجب توسعه شود با بهره‌برداری بی‌رویه از محیط زیست این کشور تغییرات شدید آب‌وهوایی را سبب شده است.

ابعاد وسیع فعالیت مافیای آب

در خصوص ابعاد وسیع فعالیت مافیای آب در ایران گفته می‌شود که این جریان سه بعد دارد: شرکت‌های دولتی شامل وزارت نیرو و شرکت‌های اقماری وابسته به آن با پروژه‌های مخرب زیست‌ محیطی، نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی که منافع منطقه‌ای انتقال آب را بدون در نظر گرفتن منافع ملی دنبال کرده‌اند و مراکز علمی و دانشگاهی که اقدام‌های مخرب زیست‌ محیطی را به نام توسعه و با عنوان بحران جهانی تغییر آب‌وهوا لاپوشانی کرده‌اند.

مسئله آب بخش بسیار مهم بحران بزرگ زیست‌ محیطی در ایران است. در این میان‌، سال ۱۴۰۰ سالی است که بارش‌های کم و خشکسالی علاوه بر مناطق خشک در جنوب، شرق و مرکز کشور، گریبانگیر بعضی مناطق غربی هم شده است. در این وضع، تشنگی به معنای واقعی زندگی مردم ایران را درگیر کرده و کشاورزی را تا حد زیادی از بین برده و مراتع، تالاب‌ها و جنگل‌ها را نابود کرده است.