اگر شرایط در ایران طبیعی بود و مسئولان صدا و سیمای ایران با بیش از ۱۰۰ شبکه تلویزیونی ملی و بینالمللی و استانی به رخدادهای مختلف فرهنگی و هنری از منظر اهمیت و جاذبههای آن برای مخاطب فکر میکردند و نگاههای ایدئولوژیک و موانع شرعی جلوی کارشان را نمیگرفت، باید هر روزه در هر شبکه استانی، تصاویری از نوازندگان و خوانندگان و خنیاگران جوان و نوجوانی را شاهد باشیم که در جشنواره سیزدهم موسیقی جوان به اجرای برنامه میپردازند.
جوانانی که سالیان سال تلاش میکنند، نزد استادانشان زانوی تمرین و ممارست بر زمین زنند، ساعتهای متوالی به تمرینات سخت دست یازند، از نظر تکنیکی و محتوایی کاری زیبا و شنیدنی ارائه کنند و طبیعی است که انتظار داشته باشند، وقتی کارشان در سطح کشوری و برای رقابتی ملی پذیرفته میشود، انعکاس رسانهای آن هم همانند تمامی رخدادهای فرهنگی و ورزشی ملی، بعدی ملی داشته باشد و از رسانههای ملی و منطقهای پخش شود. اما دریغ که ممنوعیت پخش ساز از صدا و سیما و حتی کمکاری شبکههای رادیویی، سبب شده است تا این جشنواره عملا در همان مکان و به صورت محدود باقی بماند و انعکاس رسانهای نداشته باشد.
تنها یک نمونه از تاثیرات این جشنواره را افکار عمومی در یکی از برنامههای استعدادیابی صدا و سیما دیدند. وقتی که نوجوانی از اردبیل به صحنه رفت و آوازی خواند که همه را تحت تاثیر قرار داد. بعدها مشخص شد کاشف اصلی این نوجوان نه افراد مشهور و مجریهای برنامه عصر جدید، که جشنواره موسیقی جوان بود و این استعداد نه از سوی دستاندرکاران صدا و سیما، که پیش از این در همان رقابتهایی که صدا و سیما به آن عموما بیاعتناست، کشف و برنده جایزه شد.
اگرچه محدودیتهای نمایش ساز و نیز صدای بانوان سبب شده تا همان برنامه عصر جدید هم دچار سانسورهای وحشتناکی شود و کمتر موزیسین و نوازندهای راهی به این برنامه داشته باشد. تنها شاخه و رشتهای که هنر موسیقی میتواند در آن انعکاسی داشته باشد، همین صدای خواننده تنهاست.
جشنواره موسیقی جوان اما فارغ از تمامی این محدودیتها به راه خود ادامه داد و اکنون سیزدهمین دوره خود را با گسترهای فراختر آغاز کرده است. جشنوارهای که در دوره هشت ساله دولت محمود احمدینژاد عملا تعطیل شده بود و تنها محل بروز و رقابت استعدادهای موسیقی، تا سالها برگزار نمیشد و جوانان و نوجوانان صحنه و مجالی برای بروز خلاقیتها و تواناییهای خود پیدا نمیکردند.
انتخاب از میان ۲۱۲۱ اثر ارسالی به دفتر جشنواره
سیزدهمین جشنواره موسیقی جوان از شنبه پنجم مرداد شروع شده و قرار است تا ۵ شهریور ادامه داشته باشد.
کودکان،نوجوانان و جوانان در طول یک ماه نزدیک به ۸۰۰ اجرای موسیقی دارند و بر کارشان ۱۰۰ نوازنده و خواننده برجسته کشور داوری میکنند.
نام برخی از این داوران خود اعتباری ویژه برای جشنواره است. داورانی که جمعآوردن آنها کنار هم، برنامهریزی تقریبا یکساله برای جشنواره و هیات انتخاب، شنیدن آثار و در نهایت غربال کردن آنها خود کاری زحمت زاست که با مدیریت دکتر هومان اسعدی، محقق و پژوهشگر موسیقی و استاد دانشگاه انجامپذیر شده است. او که تجربه داوری در جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی و سنتی را در کارنامه کاری خود دارد، در چند سال گذشته دبیر ثابت جشنواره بود و در کنار مدیر اجرایی علی ترابی( که او نیز تجربه فراوانی در مدیریت جشنوارههای مختلف دارد) توانستند پایههای کار را در چند سال اخیر به گونهای بنا کنند که جشنواره جوان اکنون به درختی بارآور تبدیل شود.
در میان داوران نام اساتیدی چون حسین علیزاده، علی اصغر شاهزیدی، پژمان حدادی، مجید کیانی، پشنگ کامکار، ملحیه سعیدی، اردشیر کامکار و علی اکبر شکارچی، بهداد بابایی، منوچهر صهبایی و رافائل میناسکانیان و دهها چهره دیگر که در زمره استوانههای موسیقی سنتی و نواحی و کلاسیک به شمار میروند، به چشم میآید.
تنوع اجراها نیز شگفت انگیز است و نشان میدهد تمدن ایرانی در حوزه موسیقی تا چه اندازه ظرفیت و توانایی دارد. طبیعی است در کشوری که به گفته محمدرضا درویشی(موزیسین و قومموسیقیشناس) نزدیک به ۴ هزار ساز در گوشه و کنار آن بروز پیدا کرده و کشف شده که بسیاری از آنها هنوز هم کارکرد دارند و در اقوام و نواحی مختلف ایران نواخته میشوند، برآمدن این همه نوازنده و خواننده چندان بعید نباشد.
به همین دلیل است که اجراهای موسیقی خود به ۱۰۰ شاخه تقسیم شده است. برخی شاخهها بر اساس ساز و خوانندگی منطقه مورد نظر و برخی نیز بر اساس رده سنی تقسیم شدهاند. برای نمونه بخشهای موسیقی دستگاهی و موسیقی کلاسیک هر کدام مشتمل بر ۱۲ شاخهاند و در بخش موسیقی نواحی نیز خوانندگان و نوازندگانِ بیش از ۸۰ ساز از مناطق مختلف کشور مشارکت دارند. به گفته دبیر جشنواره «این دوره از جشنواره در قیاس با دورههای پیشین از بیشترین تعداد متقاضیان و شرکتکنندگان برخوردار بوده است که نمایانگرِ اقبال روزافزون جامعۀ موسیقی نسبت به این رویداد مستمر و سالانه است»
سطح اجراها بسیار بالاست، نگاهی به برخی اجراهای همین چند روز اخیر میتواند تاییدی باشد بر این نظر، به خصوص جوانان دختر و پسر آذری که گویی موسیقی در رگ و پی آنهاست. این کیفیت بالای اجرایی هم دلیل دارد. چرا که همین تعداد اجرا از میان ۲۱۲۱ اثری انتخاب شده است که از ۳۱ استان کشور به دبیرخانه جشنواره ارسال شده است. دبیرخانهای که به خصوص در چند دوره اخیر و به دلیل یک کار تیمی منسجم و علمی توانستند سطح این جشنواره را چه از نظر کمی و چه ازمنظر کیفی ارتقایی پیوسته ببخشند.
برای نمونه در جشنواره نهم زمان رقابت ۱۱ روز بود و ۱۲۰۰ اثر به جشنواره رسیده بود که در نهایت ۳۳۹ اثر انتخاب شد. اما به فاصله چهار دوره بعد این وضعیت سه برابر شده است. هم از نظر زمانی و هم از نظر تعداد اجراها.
رهاشدگان بعد از جشنواره
اگرچه وظیفه جشنواره و دستاندرکاران آن نیست که بعد از جشنواره به حمایت از برگزیدگان بپردازند، اما در این بخش همچنان خلائی محسوس وجود دارد. جشنواره کار و وظیفهاش گزینش بهترینها در مرحله انتخاب و سپس مدیریت رقابتها و برگزاری سالم و بیحاشیه آن و انتخاب بهترینها در هر رشته و معرفی آنها در اختتامیه است. از این به بعد وظیفه بازار موسیقی است که این استعدادها را جلب وجذب کند. بازار موسیقی در بخش دولتی بر عهده صدا و سیما و نیز وزارت ارشاد و حوزه هنری است که تقریبا در اقصی نقاط ایران شعبه و رسانه دارند و میتوانند با برنامهریزی درست این جوانان را متشکل کرده و آنها را به افرادی حرفهای در کارشان بدل سازند. برخی از این جوانان در سالهای بعد به چهرههای برجستهای در منطقه خود تبدیل شدند. مثل علیرضا اسلامی که در جشنواره موسیقی نواحی کرمان کشف شدو بعدها به نوازندهای قدر در دوتارنوازی تبدیل شد و در کنار خانم سیما بینا اجراهای متفاوت و مختلفی در خارج از ایران داشت و هم اکنون نیز در منطقه خود(خراسان) به آموزش دو تار مشغول است. اما برخی دیگر به دلیل نبود اجرا و به صحنه نیامدن عملا حذف شدند و یا شغل و پیشهای جز موسیقی اختیار کردند. این در حالیاست که صدا و سیمای استانی بهترین مکان برای جذب و جلب این گونه افراد بود و هست و علاوه بر آن انجمنهای موسیقی مراکز استان نیز میتوانند چنین وظیفهای را حس کنند و آن برگزاری برنامههای فصلی و کنسرتها برای افراد برگزیده است.
اما تمامی این فعالیتها متاسفانه بدون برنامه ریزی و هماهنگی است و بنا بر این، عموم این استعدادها اگر خوش اقبال باشند و به خوبی مدیریت شوند، به نوازنده یا خوانندهای قدر تبدیل میشوند، در غیر این صورت و با توجه به فضای نامناسب معیشتی در ایران کنونی، عمده آنها به سمتی میروند که در نهایت هنرشان را به کناری نهند و به کار و تامین معیشت بپردازند.