مرگ رامش در غربت: همچو آوای نسیم پرشکسته

رامش از معدود خوانندگان زنی است که در تمامی گونه‌های موسیقی از سنتی، پاپ کلاسیک، پاپ، جاز و راک ترانه خوانده است

رامش از صدایی رها و باز، با رنگ و طعمی مستقل، بهره‌مند بود- عکس از شبکه‌های اجتماعی

رامش (آذر محبی تهرانی)، خواننده نام‌آشنای موسیقی پاپ، جاز، راک ایرانی روز ۲۹ نوامبر و در سن ۷۴ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت. او ۲۲ آبان سال ۱۳۲۵ به دنیا آمد. خبر درگذشت رامش را مرتضی (خواننده و صاحب استودیوی موسیقی در لس‌آنجلس) در اینستاگرام رسمی‌اش داد که به گفته خودش چندبار از رامش در استودیوی موسیقی خود آثاری ضبط کرده بود. او اشاره‌ای به مکان مرگ رامش نکرد اما از پاسخ‌هایی که در بخش نظرات به مخاطبان خود داد، برمی‌آید که رامش در یکی از شهرهای ایالت کالیفرنیا درگذشته است.

مرتضی در همان بخش نظرات اشاره می‌کند که آخرین حضور رامش در استودیو به سال ۱۹۹۶ بازمی‌گردد.

رامش از صدایی رها و باز، با رنگ و طعمی مستقل، بهره‌مند بود و ظرفیت‌های صدایی او نشان می‌داد که حنجره‌ای با ظرفیت خوانندگی در انواع موسیقی، از آواز سنتی تا موسیقی پاپ، راک و جاز دارد. شاید یکی از دلایلی که پیرنیا در سال ۱۳۴۳ و زمانی که رامش تازه ۱۸ سال داشت، از او خواست تا در برنامه گل‌های رادیو بخواند، همین قابلیت‌های فیزیکی و انعطاف حنجره او بود که می‌توانست او را در زمره نسل تازه خوانندگانی با قابلیت‌های صدایی خوانندگانی چون پوران، الهه و مرضیه قرار دهد. نخستین کاری که در این برنامه خواند، «پرستوجان» بود که تمی محلی داشت بر ساخته‌ای از عطاء خرم روی شعری از لعبت والا که از ظهور خواننده‌ای خوب و شش‌دانگ خبر می‌داد. در این برنامه از او اجراهای دیگری هم در آرشیو برنامه گل‌ها هست که از جمله آن‌ها ترانه‌ای در مایه اصفهان ساخته محلی آرمانی است که در برنامه شماره ۳۲۰ یک شاخه گل اجرا شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

او اما در فضای موسیقی سنتی و حتی ترانه‌خوانی در این گونه موسیقایی باقی نماند و در برنامه گل‌ها نیز دوام چندانی نیاورد. بستر اجتماعی آن سال‌ها به گونه‌ای بود که با گسترش طبقه متوسط و برآمدن موسیقی پاپ و جاز ایرانی، مکان‌هایی نیز برای ارائه و حضور این گونه موسیقایی سربرآورد و جوانان آن نسل که بیشترین مشتریان این گونه مکان‌ها بودند، در پی شنیدن موسیقی خاصی با سلیقه‌ای متفاوت از نسل گل‌ها به این مکان‌ها (کاباره‌ها) سرازیر شدند و این تقاضای جمعی، خوانندگان را به سمت موسیقی سبک‌تری سوق داد که برای نمونه حمیرا، رامش، هایده و مهستی از جمله این خوانندگان بودند که ترجیح دادند ذوق و فعالیت‌های خود را به سمت موسیقی جوان‌پسندتری سوق دهند.

۶۰۰ ترانه در کمتر از ۱۵ سال

در کارنامه کاری رامش بیش از ۶۰۰ ترانه به چشم می‌خورد که عمده آن‌ها در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی ارائه شده‌اند. قابلیت او در خواندن انواع سبک‌های موسیقی و آشنایی او با نواختن ساز (در نوجوانی سنتور می‌زد و پس از آن گیتار) درکی متفاوت‌تر از سایر خوانندگان به او داده بود و همین فضایی را ایجاد کرد تا نسلی از آهنگسازان نامی برای او اثر بنویسند. از انوشیروان روحانی و عطاء خرم و حسینعلی ملاح در حوزه موسیقی سنتی تا ناصر چشم‌آذر، بابک بیات، عماد رام، تورج شعبانخانی، اسفندیار منفردزاده، جهانبخش پازوکی، جلیل زلاند، فریبرز لاچینی و صادق نوجوکی و پرویز مقصدی و شماعی‌زاده … در حوزه موسیقی پاپ و جاز و راک.

در این میان بیشترین آهنگ را پرویز مقصدی برای صدای او ساخت. همچنین باید از ترانه‌سرایان نامی‌ چون تورج نگهبان، شهیار قنبری، جنتی عطایی، پرویز وکیلی و محمدعلی بهمنی نیز یاد کرد که برای او شعر سرودند. او از جمله خوانندگانی است که با برخی از خوانندگان مرد همانند، عارف، ویگن، منوچهر سخایی، فریدون فرخزاد و … به صورت مشترک اثر خواند.

ترانه‌ای سیاسی

در مجموعه کارهای رامش برخی ترانه‌های با رنگ و طعم سیاسی نیز به چشم می‌آید که از جمله آن‌ها ترانه «تو بارونی، تو آفتابی»، نخستین کار مشترک اسفندیار منفردزاده آهنگساز، با مینا اسدی شاعر است که سال ۱۳۵۱ با صدای «رامش» اجرا شد و بعدها به صورت صفحه، از سوی شرکت «آهنگ روز» به بازار آمد. «مینا اسدی»، که در همان سال‌ها دفتر شعر «چه کسی سنگ می‌اندازد» او از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شده بود، دربارۀ این ترانه نوشت: «. . . این ترانه فقط یک‌بار با صدای رامش در برنامه‌ ما و شمای صبح جمعه‌ رادیو پخش شد و اجازه نیافت که در برنامه‌ چشمک در عصر همان‌روز از تلویزیون پخش شود.»

این گفته خانم اسدی ۱۲ نوامبر ۲۰۱۲ هم‌زمان با شصت و ششمین سال تولد رامش در فیس‌بوک زنان موسیقی ایران منتشر شد. خانم اسدی که خود زاده شهر ساری است می‌نویسد: «شعر را برای برادران مفتاحی (عباس و اسدالله) سرودم که رژیم شاه در آن‌زمان برای سرشان صدهزار تومان جایزه تعیین کرده بود. آنان ساروی[اهل ساری] و همشهری من بودند و هم‌بازی و هم‌کلاس برادرانم و همین برای من انگیزه‌ای شد تا این شعر را بنویسم...»

شعر در شروع نکته‌ای ندارد اما در بند دوم شعر:

«روز و شب زنجیری‌ها آفتاب و مهتاب نداره» یابندی دیگر که «پاهای پینه بسته رو از زنجیرا وابکنی» می‌توان این برداشت را کرد که با حساسیت دستگاه‌های سانسور دوره شاه روبه‌رو شده باشد و بلافاصله جلوی ادامه پخش آن را گرفته باشند. رامش اثری دیگری را هم با عنوان نماز (شعر شهیار قنبری) و با آهنگسازی منفردزاده خواند که به رغم اجرای بسیار خوبی که داشت، اجرای فریدون فروغی از این ترانه بین عموم مردم فراگیر شد.

همچنین ترانه «رودخونه‌ها» که از جمله معروف‌ترین ترانه‌های رامش است (با شعری از محمدعلی بهمنی) با الهام از داستان ماهی‌سیاه کوچولو سروده شد که با آهنگی از صادق نوجوکی و تنظیم ناصر چشم‌آذر شهرت زیادی برای رامش به ارمغان آورد.

تجربه در شعر نو با اثری از فروغ فرخزاد

رامش در حوزه شعر نو نیز تجربه خوانندگی داشت و شاید از نخستین خوانندگانی بود که برای خواندن ترانه بر روی شعر نو انتخاب شد. ترانه پاییز او با آهنگسازی حسینعلی ملاح، از موسیقدان‌های برجسته آن سال‌ها، نمونه‌ای ناب از کار روی شعر نو است. اثری که با تنظیمی بسیار زیبا و صدای تاثیرگذار رامش بسیار شنیدنی است.

کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم

برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد

آفتاب دیدگانم سرد می‌شد

آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد

ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد ...

کار مشترک روی اشعار مولانا با داریوش و فرامرز اصلانی

در مجموعه کارهای رامش تنها ترانه‌های بهره‌گرفته شده از اشعار ترانه‌سرایان معاصر نیست، بلکه او در یک مجموعه کار مشترک با «داریوش» و «فرامرز اصلانی» با عنوان «معشوق همین جاست» تعدادی از غزل‌های مولانا جلال‌الدین بلخی را هم خوانده است. این آلبوم، به نوعی آخرین آلبومی است که رامش در آن خواند و مرتضی نیز در بخش نظرات اینستاگرامش اشاره کرده که بعد از سال ۱۹۹۶ تقریبا از او خبری نشنیده است. سکوت بیش از ربع قرنی رامش از جمله موضوعاتی است که می‌تواند دستمایه پرسشی قرارگیرد که چه اتفاقی رخ داد که او پس از کار مشترک با داریوش در کمتر صحنه‌ای ظاهر شد. مرتضی (صاحب استودیو در لس‌آنجلس) در ادامه پست اینستاگرامش، بخشی از ماجرا را روایت کرده است، بدون آن که به دلیل حاشیه‌نشینی و گوشه‌گیری او اشاره کند. به نوشته مرتضی: «[رامش] در اولین کنسرتش که به اتفاق داریوش در شراین ادیتوریوم محل برگزاری جوایز اسکار [برگزار شد]، به خاطر اختلافی که داریوش با کنسرت‌گزار پیدا کرد، داریوش از حضور در صحنه کنسرت خودداری کرد و البته رامش آن شب برنامه خود را اجرا کرد و از آن زمان به بعد، در هیچ کجا ظاهرنشد.» خود در گفت‌وگویی که با مجله جوانان سال ۲۰۱۵ چاپ لس‌آنجلس انجام داد، این بی‌فعالیتی را به اعتراضش به نخواندن زنان در ایران نسبت داده است اما این که توقف فعالیت او درست بعد از کنسرت حاشیه‌ساز داریوش کلید بخورد، پرسشی است که همچنان پاسخی قانع‌کننده نیافته است.

رامش خود در گفت‌وگویی با مجله جوانان از خروجش از ایران در سال ۱۳۵۷ سخن گفته است و اشاره کرده که پس از خروج به انگلیس رفته است و سپس به لس‌آنجلس آمریکا کوچ کرده است. اما تا ۱۲ سال نخست از او و فعالیت‌هایش خبری منتشر نشد. پس از آن هم تقریبا به جز یکی دو آلبوم بیشتر عمرش در انزوا گذشت. انزوایی خودخواسته که شاید اگر نبود، می‌توانستیم شاهد اجراهایی بس شنیدنی و دیدنی از او باشیم. اویی که برخی از ترانه‌هایش همچنان گرمابخش مجالس و محافل ایرانیان و فارسی‌زبانان در هر جای دنیا است.

بخشی از تیتر  مطلب برگرفته از ترانه رامش بر شعری از فروخ فرخزاد است

بیشتر از فرهنگ و هنر