جشن تیرگان، روز آرش کمانگیر و نماد نگهبانی از سرزمین در برابر اهریمن

نظام اسلامی با مصادره قهرمان ملی در تصویرسازی‌های جعلی به جای تیر موشک در کمان آرش گذاشته است

ایندیپندنت فارسی

آرش کمانگیر آن دم که جان را در بازوان گرد آورد و تیر را از چله‌ کمان رها کرد تا مرزهای ایران را تا کرانه‌های توران بگستراند، شاید هرگز گمان نمی‌برد که هزاران سال پس از او، چنان دشمنی از درون، این خاک را به بند کشد که نه‌تنها مردم این سرزمین را به گروگان بگیرد که داستان غرورآفرین او و کمانش را نیز به سود خویش مصادره کند.

از همان روزی که آرش جان را بر تیر نشاند و آن را بر فراز کوه‌ها و دشت‌ها روانه کرد، جشن تیرگان آغاز شد؛ جشنی برای پاسداشت روشنی، ایثار و امید. اما امروز، این آیین کهن در حالی برگزار می‌شود که دشمن داخلی در تصویرسازی‌های جعلی به جای تیر، موشک بر کمان آرش می‌گذارد و به جای آرمان آزادی، رویای سلطه بر جهان را در سر می‌پروراند.

جشن تیرگان، آیین باستانی باران و روشنایی، در روز سیزدهم از ماه تیر در گاهشمار زرتشتی و روز دهم تیرماه در تقویم خورشیدی برگزار می‌شود.

نام «تیرگان» از واژه «تیر» گرفته شده که در زبان اوستایی، همزاد ستاره‌ای مقدس به نام «تیشتر» است؛ فرشته‌ای که در باور ایرانیان باستان، نگهبان باران و آب‌های آسمانی بود. «تیشتر» با اپوش، دیو خشکسالی، نبرد می‌کرد تا آسمان ببارد و زمین زنده بماند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تیرگان نیز جشنی است که ریشه در هم‌زمانی آیین و افسانه دارد؛ از یک‌سو، به ستاره درخشان تیشتر و ایزد باران پیوند خورده است و از سوی دیگر، به روایت سترگ تیراندازی آرش، قهرمان اسطوره‌ای که جان بر تیر گذاشت تا مرز ایران را رقم زند. از همین رو، تیرگان را هم جشن آب می‌دانند و هم نماد پاسداشت سرزمین و مرزهایش.

روایت مرتبط با جشن تیرگان و آرش کمانگیر به زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی بازمی‌گردد؛ هنگامی که ایران به سبب شکست سخت از سپاه افراسیاب و توران در آستانه افول بود و طوفان اندوه بر آسمان سرزمین سایه افکنده بود. درست در نخستین روز از تیرماه که سپاه ایران در بن‌بست گرفتار شده بود، دو سوی نبرد بر آن شدند که شمشیرها را غلاف کنند و سرنوشت جنگ را به گونه‌ای دیگر رقم زدند.

سپاه توران به قصد تحقیر سپاه ایران، شرط گذاشت که تیری از قلب مازندران به سمت توران روانه شود. هرجا که تیر بر زمین نشست، همان‌جا مرز دو سرزمین باشد. به روایت افسانه‌های باستانی، در همان لحظه که سپاه ایران در تردید و خوف از این شرط بود، اسفندیارمذ، فرشته زمین، پدیدار شد و گفت  کمان آورید و تیر که این سرنوشت را باید با بازوی انسانی استوار کرد.

فرشته زمین تیر و کمان را به آرش سپرد؛ کمانداری بی‌همتا از تبار دوستداران سرزمین. او را گفت که تو را برگزیده‌ایم و بدان که پهنای ایران اکنون بسته به نیروی بازوی تو است.

به روایت ابوریحان بیرونی، آرش، آرام و استوار، جامه از تن برگرفت، رو به شاه و سپاه ایستاد و گفت بنگرید که تندرستم، کژی در من نیست. اما بدانید، چون تیر را از کمان رها کنم، جانم نیز همراه آن خواهد رفت. این تیر همه‌ توان من است. سپس قهرمان باستانی ایران کمان را برداشت و بر بلندای کوه ایستاد. جان را در بازو گذاشت و تیر را از چله کمان رها کرد. آن تیر بی‌مانند از بامداد تا نیمروز در آسمان پرواز کرد، از کوه و دشت گذشت و سرانجام در کنار رود جیحون بر زمین نشست و همانجا مرز ایران و توران شد.

از آن روز به بعد، جشن تیرگان زاده شد. هرچند روایت‌های دیگری نیز از خاستگاه این آیین باستانی وجود دارد، حتی آن روایت‌ها نیز با داستان آرش در تضاد نیست. از همین رو است که ایرانیان تیرگان را فرصتی برای بزرگداشت آب، مرز، ایثار و روشنایی می‌دانند.

این روزها که مردم به‌تناوب می‌گویند میلیون‌ها ایرانی گروگان دشمنی داخلی شده‌اند و میلیون‌ها نفر نیز از سرزمین رانده شده‌اند، نام قهرمانان افسانه‌ای از کاوه آهنگر گرفته تا رستم و آرش کمانگیر بیش از هر زمان دیگری بر زبان‌ها جاری می‌شود. گویی همگان قهرمانی را می‌جویند که برخیزد و ایران را آزاد کند. سراسر تاریخ ایران از دوران باستان گرفته تا همین نیم قرن اخیر مزین به نام چنین قهرمانانی است.

در آن سوی ماجرا نیز اهریمن، بیکار نمانده و نه‌تنها بر خاک و سرزمین که بر داستان‌ها و افسانه‌های ملی نیز دست‌درازی کرده است. تصویرهای جعلی حاکمیت در روزهای اخیر که به جای تیر، موشک در کمان آرش نشانده، روایت گویای چنین وضعیتی است.

به این تصاویر جعلی باید نصب مجسمه بلندمرتبه آرش در میدان ونک تهران در آستانه شروع جنگ را نیز افزود. چنین اقدامی از سوی شهرداری تهران که به اقدام‌های متناوب علیه حافظه تاریخی شهر شهرت دارد، باورپذیر نیست.

آرش برای ایرانیان، فراتر از یک اسطوره‌ باستانی، همواره نماد گذر از بحران و گشایش سیاسی بوده است؛ تصویری از قهرمانی مبارز که در لحظه‌ای حساس، با فداکاری و اعتماد به توان خود، مسیر آینده‌ سرزمینش را تعیین کرد. بر همین اساس، همواره در دوره‌های مختلف تاریخی، به‌ویژه در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز، نام آرش در حافظه‌ جمعی مردم زنده شده است؛ نمادی از امید، از بازسازی و از توان برخاستن در برابر زور و نابرابری.

کوشش‌هایی نیز که حاکمیت برای مصادره نمادهای ملی از جمله آرش کمانگیر می‌کند، در نهایت بی‌ثمر است؛ زیرا آرش همچون بسیاری از چهره‌های فرهنگی و اسطوره‌ای ایران، نه متعلق به قدرت که متعلق به مردم است و قابل تحریف نیست.

واقعیت این است که مردم در جستجوی رهایی و اصلاح، همچنان به اسطوره‌های تاریخی خود بازمی‌گردند و این بازگشت و یادآوری نه صرفا به دلیل گرایش ملی‌گرایانه، بلکه واکنشی آگاهانه به فشار و سرکوب حکومتی است.

به همین ترتیب، جشن تیرگان اگرچه ریشه در اسطوره و آیین دارد، در بطن خود حامل پیامی فراتر از زمان و مکان است: پیام رهایی، روشنی و همبستگی.

این جشن، یادآور لحظه‌ای است که یک ملت با تکیه بر فداکاری و خواست جمعی، توانست از بحران عبور کند و آینده‌ای تازه را رقم بزند. در روزگاری که مردم ایران با فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فزاینده‌ دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بازگشت به معنای واقعی تیرگان می‌تواند ارمغانی نمادین برای عبور از وضعیت موجود باشد.

بیشتر از فرهنگ و هنر