۸۶ هزار پروژه‌ عمرانی نیمه‌تمام: چرا و به چه قیمت؟

ناکارآمدی دولت متمرکز و اقتدارگرا در توسعه‌ ملی

تعداد طرح‌های نیمه تمام در طول دوران جمهوری اسلامی، مدام در حال افزایش بوده‌ است - BEHROUZ MEHRI / AFP

علی کریمی فیروزجایی، دبیر هیئت رئیسه مجلس می‌گوید: «هم اکنون بیش از ۶ هزار طرح ملی و۸۰ هزار طرح نیمه تمام استانی در کشور وجود دارد.» (ایسنا ۲۲ آبان ۱۳۹۹) او هزینه‌ تکمیل و بهره‌برداری از طرح‌های نیمه تمام کشور را ۶۰۰ هزار میلیارد تومان ذکر می‌کند که فقط یک تخمین است. همچنین معلوم نیست که وی هزینه‌های غیر ریالی برای اتمام این طرح ها را با دلار ۴۲۰۰ تومانی محاسبه کرده یا دلار ۳۰ هزار تومانی. این حجم از پروژه‌های ناتمام دولتی در هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد. چرا ایران در این زمینه پیشتاز است؟ و هزینه‌ این پیشتازی، برای کشور و توسعه‌ ملی چیست؟

چرا طرح‌ها به انجام نمی‌رسند؟
عدم اتمام به موقع طرح‌های عمرانی و حجم بسیار بالای آنها، چهار دلیل روشن دارد:

۱. بخشی از این طرح‌ها در واقع طرح عمرانی نیستند بلکه وعده و وعیدهایی هستند که به نصب یک تابلو، گذاشتن یک کانتینر و یا استخدام یک دربان برای زمین سیم‌خاردار کشیده شده‌، منجر شده‌اند. عنوان نیمه‌تمام برای این طرح‌ها، گول‌زننده است چون اکثر این طرح‌ها به نیمه نمی‌رسند. مقامات، از طرحی با ۲ تا ۵ درصد پیشرفت نیز با عنوان نیمه‌تمام یاد می‌کنند. وقتی مقامات، از رهبر تا رئیس دولت و رئیس مجلس، به سفرهای استانی می‌روند بالاخره مردم مناطق از آنها انتظاراتی دارند و مقامات در رودربایستی، مجبور می‌شوند وعده‌هایی بدهند، اما نه سرمایه‌ و بودجه‌ کافی برای انجام طرح‌ها (در مقیاس وعده داده شده) وجود دارد و نه زیرساخت‌های لازم برای اجرا. 

۲. بخشی از این طرح‌ها اصولا برای تمام ناشدن، کلنگ می‌خورند تا برای دهه‌ها به پیمانکاران خودی، بودجه‌های سالانه اختصاص یابد (مثل مصلای تهران) چون هر سال هزینه‌ها بالاتر می‌رود و بخشی از تاسیسات ساخته شده مستهلک می‌شود و پیمانکار می‌تواند تقاضای بودجه داشته و دولت و مجلس نیز توجیه کافی برای اختصاص پیدا می‌کند. به گفته‌ رئیس امور پایش، ارزیابی و اطلاعات مدیریت سازمان برنامه و بودجه کشور «برخی طرح‌های عمرانی ۱۰ الی ۱۵ برابر بودجه یکسال کشور اعتبار نیاز دارد.» (کیهان ۲۴ آبان ۱۳۹۹) مشخص است که این طرح‌ها برای تمام ناشدن به راه می‌افتند. اکثر طرح‌های عمرانی براساس نیازهای ملی و مقتضیات استانی تصویب نمی‌شوند، بلکه مجرای تخصیص رانت هستند. دولت‌ها نیز برای دادن بیلان کار، به انجام کار با طرح روی کاغذ بسنده می‌کنند. به همین دلیل است که به هر استان و منطقه‌ای در ایران سفر کنید تابلوهای بسیاری را مشاهده می‌کنید که نوید انجام کاری را می‌داده است و کهنه و رنگ‌ورو رفته شده‌اند؛ اگر پیمانکاران زمین را تفکیک نکرده و آپارتمان نساخته باشند.    

۳. نوع طرح‌ها به گونه‌ای است که اتمام آنها را برای دولت‌ها غیرممکن می‌سازد. بسیاری از طرح‌ها خیال‌پردازانه‌اند مثل انتقال آب خزر به سمنان یا آب خلیج فارس به فلات مرکزی. دولت مرکزی نه بودجه‌ کافی و نه کارایی و شایستگی فنی و اداری لازم را برای راه اندازی و اتمام طرح‌های بزرگ کلنگ زده شده، دارد. حتی اگر تحریم‌های نفتی برداشته شود، باز طرح‌های عمرانی در ایران، بنا به زمان در نظر گرفته شده، تمام نمی‌شوند.  رپیس مجلس نهم در سال ۹۴ گفته بود که برای انجام طرح‌های نیمه تمام، ۳۰ سال فرصت نیاز است. با فرض درست بودن تخمین ریالی عضو هیئت رئیسه‌ مجلس و فرض دلار ۴ تا ۳۰ هزار تومانی، طرح‌های نیمه‌تمام دولت روحانی به ۱۵۰ تا ۲۰ میلیارد دلار بودجه نیاز دارند. این رقم در سطحی نیست که دولت جمهوری اسلامی در شرایط امروز توانایی تامین آنها را داشته باشد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۴. تعداد طرح‌های نیمه تمام در طول دوران جمهوری اسلامی، مدام در حال افزایش بوده‌اند. در طی سه دهه‌ گذشته، طرح‌های نیمه‌تمام همیشه در اندازه‌های ده‌ها هزار موردی بوده است. دولت رفسنجانی ۳۰ هزار طرح ملی و استانی نیمه‌تمام را برای دولت خاتمی (تابناک ۲۶ اسفند ۱۳۹۱) و دولت احمدی‌نژاد ۶۰ هزار طرح عمرانی ملی و استانی نیمه‌تمام را برای دولت روحانی (جام جم ۲۲ مرداد ۱۳۹۲) به ارث گذاشت. این تعداد در دولت روحانی به ۸۵ هزار رسیده است.  

هزینه‌ها؟

نوع تصویب طرح‌های ملی و استانی و نحوه‌ اجرای آنها در ایران چهار دسته هزینه برای کشور دارد:

۱. هزینه‌ بلااستفاده ماندن سرمایه‌ها. در ایران طرح‌های بزرگ ملی مثل آزاد راه‌ها، طرح‌های استخراج نفت و گاز، مسکن اجتماعی، فرودگاه‌ها، پالایشگاه‌ها یا سدها اکثرا در زیر ده سال به بهره برداری نمی‌رسند. نتیجه‌ این امر، خوابیدن سرمایه‌ ملی مصرف شده برای بیش از یک دهه تا حتی سه تا چهار دهه است (مثل فرودگاه جدید تهران یا پارس جنوبی).

۲. هزینه‌‌ تورمی. معمولا هزینه‌ تمام‌شده‌ طرح با هزینه‌‌ محاسبه شده‌‌ اولیه ده‌ها تا صدها برابر فاصله دارد. این امر، نتیجه‌ تورم دو رقمی در ایران است که در برخی سال‌ها به چهل تا پنجاه درصد می‌رسد، علاوه بر به طول کشیدن اجرا. خسارت ده‌ها برابر شدن هزینه‌ یک طرح که ناشی از عدم کارایی بخش دولتی است، مستقیما از جیب مردم پرداخت می‌شود؛ اگر طرح مزبور بالاخره تمام شود و نیمه‌کار سقط نگردد.   

۳. هزینه‌ نگهداری و استهلاک. تاسیسات و ماشین‌آلاتی که برای یک طرح خریداری می‌شوند، هزینه‌ نگهداری دارند. حتی اگر هزینه‌ نگهداری پرداخت شود، هزینه‌ استهلاک سرجای خودش است. بی‌استفاده ماندن به معنای عدم استهلاک نیست. 

۴. هزینه‌ بلاموضوع شدن. با تحولی که تکنولوژی دارد برخی از طرح‌های عمرانی و ملی می‌توانند بعد از یک تا دو دهه اصولا از حیز انتفاع ساقط شوند. بسیاری از محصولات فنی، عمری کوتاه دارند مثل لوازم پخش‌صوت یا تصویر یا وسایل ارتباطی. کارخانه‌ای که دو دهه قبل می‌خواست سی‌دی تولید کند امروز بلاموضوع است. نوع نیازهای افراد به سرعت در حال تحول است. هزینه‌کردن برای تولید یا مونتاژ محصولات صنعتی مصرفی اگر به سرعت به نتیجه نرسد، عملا اتلاف است. 

بیماری اصلی

مشکل اصلی در خسارت‌بار بودن طرح‌های نیمه‌‌تمام، فربه‌بودن دولت مرکزی و تمرکز بیش از حد سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در دست عده‌ای بسیار کوچک در کشوری بزرگ مثل ایران است؛ عده‌ای که به دلیل ماهیت استبدادی رژیم، منافع گروهی و صنفی را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند. اگر منابع و قدرت تصمیم‌گیری در سطح محلی و استانی بماند و مداخله از بیرون همراه با تاراج منابع، به حداقل برسد، افراد هر منطقه‌ای می‌توانند با واقع‌بینی و بدون انتظارات عجیب‌وغریب (که نیاز به رهبران دروغگو و متوهم را کاهش می‌دهد) برای توسعه‌ منطقه‌ خود تصمیم بگیرند. مشکل دیگر تمرکزگرایی، تعریف طرح‌های ملی مخربی مثل انتقال آب و ساختن سدهاست که با هزینه‌ بالا، منابع یک منطقه را به مناطق دیگر بر اساس مصالح سیاسی منتقل می‌کنند و غیر از خسارت برای محیط‌زیست و بیکاری گسترده برای منطقه،‌ دستاوردی ندارد.

اسلامگرایان در اوایل تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در همه‌‌ زمینه‌ها تمامیت‌خواه بودند، از جمله انجام کارهای عمرانی. بعد از چهار دهه، حداقل برخی از آنها به اینجا رسیده‌اند که کارهایی را که نمی‌توانند، از جمله به پایان رساندن طرح‌های عمرانی، به مردم واگذار کنند؛ (معاون وزیر کشور، ایسنا ۱۶ بهمن ۱۳۹۸) اما مایه تاسف است که آنها در باب دخالت در زندگی مردم هنوز به این نقطه نرسیده‌اند. دولتگرایی، تمرکزگرایی و تمامیت‌خواهی، سمومی هستند که به راحتی از بدن سیاستمداران، بالاخص اگر «اسلامگرا» و «سوسیالیست» باشند، خارج نمی‌شود.     

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه