سی‌امین سال درگذشت پرویز ناتل خانلری؛ دولتمرد ادیب

دکتر پرویز ناتل خانلری چهره‌ای چندوجهی داشت و منشاء اثرات بسیار مثبتی در فضای فکری و فرهنگی معاصر شد

پرویز ناتل خانلری (راست)- عکس از ایرنا

در تاریخ معاصر ایران، بوده‌اند افرادی که جدا از کار فرهنگی و هنری، پای در وادی اجرا و سیاست گذاردند و تا مرحله وزارت هم پیش رفتند و در آن سمت و مقام هم منشاء اثر شدند.

پرویز ناتل خانلری از جمله این افراد بود که همانند سلفش، محمدعلی فروغی، چه در حیطه اجرا و چه در زمینه‌های پژوهشی و حتی بناگذاشتن نشریه‌ ادبی معروفی چون سخن، خدمات ارزنده‌ای به بالندگی فرهنگی ایران کرد. همچنان که نهضت پیشاهنگی که او بانی‌اش بود و در دوره وزارت بیست ماهه‌اش (تیرماه ۱۳۴۱ تا اسفند ۱۳۴۲) طرح آن را آغاز کرد، بعدها به عنوان یکی از ابتکارات ارزنده در مبارزه با بی‌سوادی مطرح شد. تاسیس بنیاد فرهنگ ایران نیز ابتکاری ویژه بود که تا پیش از انقلاب ۵۷، بخشی مهم از متون ادبیات و فرهنگ کهن ایران را حیات دوباره‌ای بخشید، همچنان که راه‌اندازی انتشارات دانشگاه‌ تهران هم منشاء خدمات بسیاری شد.

ناتل خانلری چهره‌‌ای چند وجهی داشت. شروع کار فرهنگی و ادبی او به دلیل دوستی و قرابت و فامیلی با نیمایوشیج، به برخی رقابت‌ها انجامید که در تاریخ ادبیات ایران تراوش‌های آن گاه وبیگاه و هنوز برقرار است.

برخی انتقادات او به نیما و شعرنو فارسی را ناشی از حسادت و رقابتی می‌دانند که او به نیما داشت، اما برخی دیگر آن را نتیجه فضای انتقادی درباره شعر نو بعد از دهه ۴۰ و به خصوص موقعیت اجتماعی و سیاسی خانلری می‌دانند.

در هر دو صورت، نخستین نقدها به نیما را خانلری در گفت‌وگویی صریح با صدرالدین الهی مطرح کرد. آن گفت‌وگو به صورت پاورقی در نشریه سپید و سیاه از مرداد ۱۳۴۶ منتشر شد و بعدها در اثری با عنوان «نقد بی‌غش»  جامه کتاب به خود گرفت.

در مقابل، انتقاد نیما از ناتل خانلری سه دهه زمان برد تا منتشر شود؛ زمانی که سیروس طاهباز برای نخستین بار نامه‌ها و برخی مکاتبات و خاطرات نیما را در سال ۶۹ منتشر ساخت. دکتر شفیعی کدکنی اما در مقدمه‌اش بر گزینه اشعار ناتل خانلری در صحت برخی از آن روایت‌ها و خاطرات انگشت تردید و شبهه می‌افکند.

«عقاب» خانلری و تحسین صادق هدایت از این چکامه بلند

نزدیک به دو دهه از درگذشت دکتر خانلری گذشته بود که گزینه اشعار او با مقدمه دکتر شفیعی کدکنی از سوی نشر مروارید در سال ۱۳۹۳ منتشر شد. در آن مقدمه، دکتر شفیعی کدکنی شعر «عقاب» خانلری را یکی از ده شعر برگزیده تاریخ شعر معاصر ایران لقب داد؛ شعری که در ۷۹ بیت و در قالب مثنوی سروده شده است. مضمون شعر، توصیف عقاب در حال مرگی است که از عمر طولانی زاغ شگفت‌زده می‌شود و در پی پاسخ برمی‌آید، و وقتی که در‌می‌یابد که زاغ در دنیایی پست و سراسر پلشتی و کثافت می‌زید، تصمیم می‌گیرد دقیقه‌ای از زندگی فرازمند خود را با سال‌ها عمر زندگی در گنداب زاغ عوض نکند و بر همان فراز جان بسپارد.

در چند سال گذشته، شبهاتی درباره این که این شعر و مضمون آن از آنِ خانلری هست یا نیست و یا او ایده شعر را از نیما گرفته بوده است، مطرح شد. دکتر شفیعی کدکنی در آن مقدمه نه تنها بر این نکته که خانلری صاحب واقعی این شعر است انگشت تاکید نهاد، ‌بلکه پا را فراتر گذاشته و مدعی شده است که برخی از اشعاری که نیما سروده، برگرفته از ایده‌هایی بود که خانلری به او داد. خانلری با نیما رابطه فامیلی داشت و در یادداشت‌های نیما هم آمده است که خانلری تا چه اندازه به او ارادت داشت.

اما جدا از این نوشته دکتر شفیعی کدکنی، پیش از این دکتر امیرحسین رنجبر گفت‌وگویی از خانلری منتشر کرده است که در آن دقیقا توضیح می‌دهد که چگونه شعر عقاب تحت تاثیر داستانی از پوشکین سروده شد و چه کسی آن را نخستین بار شنید. این گفت‌وگو در ماهنامه حافظ سال ۱۳۸۳ با عنوان «شعر عقاب خانلری و صادق هدایت» منتشر شد.

بر اساس آن مقاله، ماجرا به اواخر تابستان سال ۱۳۰۷ بازمی‌گردد که خانلری شعری را که مدت‌ها پیش سروده و در کشو میزش گذاشته بود، برمی‌دارد و به  منزل هدایت می‌رود. «به خانه‌ی هدایت در اطراف دروازه دولت رفتم، در آن زمان او در بانک کار می کرد … به در خانه که رسیدم، دق‌الباب کردم، مصدر خانه آمد و گفت آقا صادق در اتاقشان هستند، از حاشیه‌ باغچه گذشتم و از چند پله‌ بالا رفتم، پشت در اتاق (ایستادم و)در زدم، صدای هدایت را شنیدم که گفت: به‌به خانلرخان، بفرمایید، از پشت رودری دیدمت، بیا تو. وارد شدم، روی مبل کهنه‌ای نشسته بود و کتابی در دست داشت که انگشت سبابه‌اش را لای آن گذاشته بود، پس از تعارف و حال و احوال، ماجرا را از سیر تا پیاز برایش گفتم. جالب بود، او هم کتاب پوشکین را خوانده بود. بعد گفت: خوب، بخوان ببینم چه کرده‌ای؟ شعر را آهسته و شمرده خواندم، در تمام مدت هیچ حرف نمی‌زد، به گوشه‌ای خیره شده بود، گاهی سر تکان می‌داد. وقتی شعر تمام شد، سیگاری از قوطی سیگارش در آورد و روشن کرد. حرف نمی‌زد، به سیگارش پک می‌زد. بعد سیگار را خاموش کرد و گفت: بارک‌الله! کتش را از روی جا لباسی برداشت و گفت بریم خاور (مقصود چاپ خانه‌ خاور است ـ زیرنویس ۳۳) چاپش کنیم. این برخورد او چنان مرا به وجد آورد که شعر را به او تقدیم کردم» (استاد می‌گرید.) ... (حافظ آذر ۱۳۸۳- شماره نهم، ص۴۹)

ساز مخالف ابراهیم گلستان

در میان تمامی افرادی که بر کارنامه فرهنگی و ادبی و پژوهشی دکتر ناتل خانلری انگشت تایید و تاکید می‌نهند، یک تن هست که هنوز ساز مخالف می‌زند. ابراهیم گلستان، چهره‌ای شناخته شده که در چند گفت‌و‌گو و یادداشتی که از او درباره خانلری باقی‌مانده است، کار او را خُرد و حقیر شمرده و آثار خانلری را، در هر سه حیطه ادبی، شعری و اجرایی، نکوهیده است.

 گلستان در گفت‌وگویی نسبتا مفصل با نشریه مهرنامه (آبان ۱۳۹۴) می‌گوید که خانلری آدم مهمی در ادبیات نبود، شاعر خوبی نبود، و حتی در دوره وزارت نیز مانع برخی کارهای خوب افرادی چون محمد بهمن‌بیگی در گسترش سوادآموزی عشایری شد. او حتی نشریه سخن را که در سه‌ دهه انتشارش، فصلی مهم در نشریات ادبی گشود،  بسیار کم‌مایه می‌داند و افتخار می‌کند که هیچ‌گاه در آن نشریه مطلبی ننوشته است. او همین دیدگاه‌ها را در یادداشتی که برای نشریه شماره ۶۸ اندیشه پویا نوشته، نیز تکرار کرده است.

اما به نظر می‌رسد که داوری گلستان درباره هر سه وجه کارهای ناتل خانلری (پژوهش ادبی، شعر، دوره وزارت و کارهای اجرایی) چندان کارشناسانه و از روی انصاف نباشد.

میلاد عظیمی در یادداشتی که به مناسبت سی‌امین سال درگذشت خانلری در کانال تلگرامی‌اش نوشته است، به برخی از ابهامات و ایرادات گلستان پاسخ داده و تاکید کرده است که خانلری مانع کار بهمن‌بیگی نشده،‌ چرا که همان بهمن‌بیگی در نوشته‌هایش از خانلری تمجید کرده و جایی به این امتناع اشاره نکرده است. از سوی دیگر، بر کارهای او در بنیاد فرهنگ و نیز کتاب مهمش در زمینه تاریخ زبان فارسی و نیز تاثیر مجله سخن در فضای ادبی ایران نیز تاکید کرده است.

خانلری از سال ۱۳۴۴ بنیاد فرهنگ ایران را با هدف ترویج فرهنگ ایرانی و ارتقا و حفظ میراث‌های فرهنگی تاسیس کرد و تا قبل از انقلاب ریاست آن را بر عهده داشت و در این مدت بیش از ۳۰۰ کتاب از متون کهن ادبی و فرهنگی را با بهره‌گیری از زبده‌ترین‌های ادب و فرهنگ ایران تصحیح و منتشر کرد. این نهاد پس از انقلاب با تغییر عنوان به «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، کوشید تا آن فعالیت‌ها را استمرار دهد،‌ اما به رغم آن که در برخی مقاطع فعالیت‌های مثبتی هم صورت داد،‌ هیچگاه نتوانست رایحه‌ای اندک از آنچه در بنیاد فرهنگ ایران صورت می‌گرفت، در فضای ادبی و فرهنگی ایران بپراکند.

تاریخ زبان فارسی؛ مهمترین اثر ادبی خانلری

ناتل خانلری تالیفات فراوانی در حوزه‌های مختلف ادبی داشت، اما کتاب «تاریخ زبان فارسی» او را می‌توان مهمترین اثرش نام نهاد که تا امروز نیز نظیرش تالیف نشده است. به همین دلیل است که کتاب همچنان خواستار دارد و اخیرا چاپ یازدهم آن در یک مجلد و ۱۳۳۲ صفحه از سوی انتشارات فرهنگ نشر نو به بازار کتاب عرضه شده است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

کتاب نه دچار سخت‌خوانی متن‌های آکادمیک است، نه ذره‌ای از قواعد علمی زبان‌شناسی و دستور زبان فاصله گرفته است. در این کتاب، زبان فارسی امروز را در کنار اجداد کهنسالش می‌توان دید، شباهت‌ها و تفاوت‌های تبارشناسانه‌اش را می‌توان درک کرد و متوجه شد، از ساختار صوتی واژه‌های فارسی سر درآورد، و استخوان‌بندی نیاکان فارسی را در پرتو پژوهش گسترده و کم‌مانند خانلری مشاهده کرد. شیوه و روند تکامل فارسی، زبان فارسی در خط‌های غیرعربی، صامت‌ها و مصوت‌ها و شیوه‌ها و خصلت‌های پیوندی آن، همهٔ شکل‌های فعل و فعل‌سازی‌اش در این کتاب حجیم  به‌خوبی نشان داده شده و آمده است که این زبان فخیم، با این همه فراز و نشیب، چگونه توانسته است به زبان مشترک چندین حوزهٔ تمدنی و میلیون‌ها انسان در گذار تاریخ تبدیل شود. خانلری در این کتاب نشان می‌دهد که هر شاعر و هر نویسنده از کدام پهنه‌هایش سر بر کشیده‌اند و هر یک چه‌ به این زبان بخشیده‌اند و تا چه پایه و مایه در قوام و عمق و غنابخشی به آن سهم داشته‌اند. زبان فارسی در آن کتاب، مادری دل‌انگیز و سرسخت و جوانی ‌کهنسال است که شنیدن صدایش کافی نیست. باید وجب به وجب تماشایش کرد و اصوات جزء به جزء وجودش را دریافت و غرق لذت شد.

 از دستگیری و زندان تا وساطت مطهری برای آزادی

از جمله اتفاقات تلخ زندگی خانلری، دستگیری و به زندان افتادنش در سال‌های اول انقلاب بود. او به دلیل آن که وزیر شاه بود و مقام سناتوری داشت، طبیعی بود که مورد غضب دستگاه حاکمه بعد از انقلاب قرار گیرد، دستگیر شود، و حتی به مرزهای اعدام هم برسد. از قرار، در همان روزهای نخست انقلاب فهرستی از افرادی در رده و پایه ناتل خانلری تهیه و شد و دستور دستگیری سریع آنها صادر شد. فرخ‌رو پارسا و محمد امین ریاحی و ناتل خانلری از جمله وزرایی بودند که در حیطه فرهنگی کار کرده بودند و اکنون مورد غضب طرفداران دو آتشه انقلاب قرار گرفته بودند. خانلری در همان روزهای اول سال ۵۸ (۵۰ روز پس از انقلاب) دستگیر و مدتی زندانی شد. شاید اگر وساطت آیت‌الله مطهری برای آزادی ناتل خانلری نبود،‌ او نیز به سرنوشتی تلخ و غمبار دچار می‌شد. پس از آن، او تقریبا کنج انزوا اختیار کرد و تنها به تحقیق و نگارش پرداخت تا آن که بیماری پارکینسون او شدت یافت و پس از آن که مدتی در بیمارستان بستری بود، در اول شهریور سال ۱۳۶۹، در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشت.

 عبدالحسین آذرنگ در مدخلی که در دانشنامه زبان و ادب فارسی نوشته است، از برخی از آثار ناتل خانلری یاد‌کرده است که هنوز فرصت انتشار نیافته‌اند. به نوشته آقای آذرنگ: «از خانلری بیش از صد عنوان مقاله و شماری خطابه و گفت‌وگو منتشر شده است. این آثار شامل تحقیق و تالیف، نقد و بررسی، تصحیح متون، مجموعه شعر و ترجمه تحشیه است.» (دانشنامه زبان و ادب فارسی- جلد ششم- ص ۳۳۷) به نوشته آذرنگ، برخی از آثار ناتل خانلری هنوز منتشر نشده‌اند که از جمله آنها  «زندگینامه خودنوشت او و کتابی درباره وزن شعر فارسی برای کودکان و نوجوانان است» که مشخص نیست چرا فکری برای انتشار‌ آن نمی‌شود. او همچنین از وجود نامه‌های فراوان در آرشیو ناتل خانلری خبر داده است که «به کوشش یکی از شاگردان علاقه‌مندش برای انتشار آماده می‌شود.»

بیشتر از فرهنگ و هنر