شاملوی روزنامه‌نگار؛ بیستمین سال‌مرگ شاعر و چهلمین سال پایان کتاب جمعه

مجله «کتاب جمعه» به سردبیری احمد شاملو از مهم‌ترین نشریات دوران انقلاب ۵۷ بود

احمد شاملو و غلام‌حسین ساعدی - عکس از وب‌سایت زیتون 

در بیستمین سال‌مرگ احمد شاملو احتمالا بسیاری درباره او و فعالیت‌هایش سخن خواهند گفت. طبیعی است که کار خلاقه‌ای که او در حیطه شعر نو و سپید انجام داد وجه غالب این تحلیل‌ها خواهد بود، چرا که شاملو از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شعرای معاصر ایران است و اشعارش در حافظه بسیاری از ایرانیان مانده و تلالو و خیرکنندگی افزون‌تری هم یافته است، اما احمد شاملو چهره‌ای چند وجهی بود و یکی از وجوه برجسته او همانا، تلاش‌های بی‌وقفه‌اش در عرصه مطبوعات و روزنامه‌نگاری به شمار می‌رود. هم‌چنان که میراث سترگ او را در گردآوری فرهنگ عامه (کتاب کوچه)‌ نمی‌توان از نظر دور داشت.

در ظاهر امر و جدای از مقالات و نوشته‌هایی که به تفاریق به مطبوعات می‌داد، از سال ۱۳۳۹ و با سردبیری مجله فردوسی کار جدی روزنامه‌نگاری را آغاز کرد. سپس سردبیری ۲۵ شماره مجله کتاب هفته را بر عهده گرفت. با فعالیت در نشریه خوشه ادامه داد و در نهایت با سردبیری ۳۶ شماره از مجله کتاب جمعه، وقتی ۵۵ ساله بود، فعالیت مستمر مطبوعاتی خود را در مقام سردبیر و یا عضو مهم تحریریه پایان داد.

این سنی بود که بسیاری از روزنامه‌نگاران فعال دوره‌ای تازه از زندگی خود را آغاز می‌کنند اما شاملو ترجیح داد کار فرساینده روزنامه‌نگاری را کنار بگذارد و به تالیف و تدوین کارهای بزرگی، همانند مجموعه عظیم کتاب کوچه و یا ترجمه‌های ماندگار چند رمان ازجمله «دن آرام» همت گمارد.

کتاب جمعه؛ نشریه‌ای روشن‌فکرانه که در بهار انقلاب متوقف شد

از جمله مجلاتی که شاملو سردبیری‌ آن را برعهده داشت، نشریه کتاب جمعه بود که چهلمین سال توقف فعالیت آن با بیستمین سال درگذشت شاملو هم‌زمان شده است.

این نشریه از ۴ مرداد ۱۳۵۸ تا ۱ خرداد ۱۳۵۹ در ۳۶ شماره در تهران منتشر شد و انتشار آن دیگر ادامه نیافت.

در صفحه سوم شماره ۳۶ اطلاعیه‌ای جلب توجه می‌کند که می‌تواند اطلاعاتی هر چند اندک از چگونگی توقیف یا عدم انتشار شماره‌های بعدی به دست دهد.

از این اطلاعیه برمی‌آید که کسانی در شهرستان‌ها برای توزیع و فروش نشریه مانع‌تراشی می‌کردند. در این اطلاعیه آمده است که کتاب جمعه ۴ مرداد ۵۸ منتشر شده است، اما قانون مطبوعات ۱۶ روز بعد (۲۰ مرداد) ‌رسمیت یافت. کتاب جمعه ۸ مهرماه تقاضای امتیاز را به وزارت ارشاد ملی داد و «تا هنگامی که وزارت ارشاد ملی به هر دلیلی پاسخ رسمی به درخواست‌کننده امتیاز نداده، مشکلی در راه انتشار مجله وجود ندارد.» (کتاب جمعه- شماره ۳۶- ص ۳)

دلیل توقف آن را محمد قائد که از نیروهای جدی و اثرگذار نشریه بود در ویژه‌نامه‌ای که نشریه نافه به همین مناسبت منتشر کرده بود توضیح داد. به گفته آقای قائد: «سرتیپ ظهیرنژاد، (فرمانده نیروی زمینی( که رئیس ستاد ارتش شد یا داشت می‌شد) از مطالب سرمقاله‌های کتاب جمعه دربارهٔ‌ خودش و وقایع کردستان دلخور بود. اگر واقعاً بسته‌های مجله را در ایستگاه راه‌آهن تهران ضبط کردند، پس شاید دژبان دستور داشت مجاری ارتباط پایتخت با شمال غربی کشور را کنترل کند و راه فرستادن نشریات از تهران را ببندد. شاید هم تیمسار به طور اخص در صدد شکار آن هفته‌نامه بود.» (سایت تاریخ ایرانی-۲۲ فروردین ۱۳۹۰- به نقل از نشریه نافه)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در شماره آخر نشریه و در مطلب «آخرین صفحه تقویم» نویسنده جدای از آن که انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی را «تقلب بزرگ قرن» لقب داد و از استعفای سه تن از هفت نفر هیات رسیدگی به تقلبات و تخلفات سخن گفت، گزارشی کوتاه از حمله ارتش به کردستان آورد و اشاره کرد که این حمله «زمین سوخته را نصیب فاتحان می‌کند». در بخشی از گزارش که به نظر می‌رسد تایید سخن محمدقائد باشد در تصمیم سرتیپ ظهیرنژاد )ريیس ستاد مشترک ارتش) برای شکار هفته‌نامه، آمده است: «ارتش تا آینده‌ای نامعلوم با سنگین‌ترین ساز و برگ خود در کردستان خواهد ماند و حکومت، با منطقه‌ چون سرزمین اشغال‌شده رفتار خواهد کرد… رییس جمهوری نام این لشگرکشی را هر چه بگذارد، معنای آن جز یک جنگ تمام عیار برای نابودی بخشی از جمعیت کشور نیست.» (شماره ۳۶- ص ۸)

شروعی ادیبانه و در سیطره نگاه سیاسی و اجتماعی در شماره‌های بعد

نگاهی به مطالب شماره‌های مختلف مجله از چربش صبغه ادبی بر سایر موضوعات خبر می‌دهد اگر چه به گفته آقای قائد، فشار زیادی بر تحریریه از سوی مخاطبان وارد می‌شد که به امورات جاری سیاسی و اجتماعی هم پرداخته شود. ولی به گفته او شاملو چنین چیزی را برنمی‌تابید و با صراحت نوشت: «به مجلس خبرگان پرداختن کار کتاب جمعه نیست.» اما در شماره چهارم کتاب جمعه میزگردی با حضور برخی از اهل فکر (از جمله فریدون آدمیت، هما ناطق، خسرو شاکری، عباس سماکار، احمد شاملو، محمد قائد، باقر پرهام و …) تشکیل شد با عنوان «درباره وظایف کتاب جمعه» که پرداختن به مطالب اجتماعی و سیاسی هم توصیه شده بود و گفته فریدون آدمیت در نقد انتخابات مجلس خبرگان نیز نمونه‌ا‌ی بود از این که نشریه نمی‌تواند بی‌اعتنا به مسائل سیاسی مهم کشوری باشد. آدمیت در آن میزگرد به صراحت انتخابات مجلس خبرگان را زیر سؤال برده و گفته بود: «این قضیه مجلس خبرگان واقعا حلاجی نشده که اصلا مجلس خبرگان انتخابی نمی‌تواند باشد. مجلس خبرگان ذاتا باید انتصابی باشد. اما من اساسا با خبرگان موافق نیستم و خبرگانی در کار نیستند. اگر هم قرار باشد بگوییم خبرگان، بسیار خوب، ولی خبرگان را توده عوام نمی‌تواند انتخاب بکند.» (شماره ۴- ص ۱۲)

مقاومت شاملو تا شماره‌های ۱۵ ادامه داشت و صبغه ادبی بر دیگر سلایق می‌چربید.

در شماره ۱۷ شاملو در سرمقاله‌ای که اگر چه نام او بر آن نیست، اما از لحن و ساختار نگارش برمی‌آید که نوشته اوست، رسالت کتاب جمعه را دقیق‌تر تعریف می‌کند: «کتاب جمعه برای ما تمرینی است در حرکت به سوی آزادی،… این‌جا پایگاهی است دموکراتیک برای عرضه افکار و اندیشه‌هایی که ارزش و اعتبار فرهنگی دارند و می‌توانند شور آزادی را در دل‌ها زنده‌ نگه دارند. ما همان قدر که سازش و تسلیم بر سر اصول آزادی و دموکراسی را به هیچ قدرتی گردن نمی‌نهیم، به همان اندازه کوشاییم که بلندگوی تبلیغی یک گروه یا یک گرایش مشخص نیز نباشیم، گوهر کار روشن‌فکری یک چیز است و گوهر فعالیت یک مبارز سیاسی یا انقلابی چیزی دیگر.» ( شماره ۱۷- ص ۵)

در شماره ۱۸ آن تغییر وعده‌داده شده شماره قبلی تا اندازه‌ای صورت تحقق به خود گرفت. مطلبی تماما سیاسی و تحلیلی با عنوان«آخرین صفحه تاریخ» به امضای م. مراد (احتمالا نام مستعار یکی از اعضای اصلی تحریریه کتاب جمعه) منتشر شد. مطلبی درباره اشغال سفارت آمریکا بعد از حدود یک و نیم ماه که از این ماجرا  گذشته بود. این مطلب جمع‌بندی دقیق و فشرده از فعل و انفعال دولت و نهادهای حاکمیتی در این ماجرا را پیش چشم مخاطبان می‌گشود و اطلاعات دسته اول و مفیدی از سیر جریان ارائه می‌داد و به شکلی ضمنی بیان می‌کرد جمهوری اسلامی هیچ‌ برنامه‌ای برای مدیریت چنین بحرانی ندارد و دستانش بالاست و دلش را خوش کرده است به تجمع روزانه جلوی سفارت. در حالی که آمریکا تصمیم به تحریم نفت از ایران گرفت و شورای انقلاب نیز تصمیم متقابلی را اعلام کرد و تمامی کشورهای دیگر با اعلام بنی‌صدر مبنی بر لغو یک‌جانبه بدهی‌های ایران، در هر جا که به بخشی از دارایی‌ ایران دسترسی داشت،‌ بی‌توجه به حجم سپرده و میزان بدهی، آن را ضبط کرد. (شماره ۱۸-ص ۹)

شماره بعدی (۱۹) با تغییر در یکی از کلمات عنوان (واژه «تقویم» به جای «تاریخ») به موضوع کشمکش تبریز و اعتراضات هواداران آیت‌الله شریعتمداری و مخالفت او با اصل ولایت فقیه و طرح متمم قانون اساسی تاییدشده از سوی خبرگان  اختصاص داشت. در شماره‌های بعدی نیز موضوعی سیاسی و محوری همانند ماجرای کردستان، سیاست خارجی جمهوری اسلامی، و دستگیری امیرانتظام، ‌افشاگری‌های دانشجویان پیرو خط امام، انتخابات ریاست‌جمهوری مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گرفت.

نکته جالب توجه حذف «آخرین صفحه تقویم» در شماره ۲۶ مجله در آخرین لحظات و جایگزینی شعری از احمد شاملو به جای‌آن بود. در توضیح این تغییر ناگهانی آمده بود که دلیل چنین حذفی، تصمیم ناگهانی و نیم‌شبی مسؤولان اداره کشور پیرامون انتخابات مجلس شورای ملی و ادای سوگند رییس جمهوری بود که «بخشی از بحث این هفته ما مناسبت خود را از دست داد و از آن جا که فرصتی برای تغییرات اساسی در مقاله نبود، به ناچار آن را کنار گذاشتیم.» (شماره ۲۶-ص ۳). شماره ۲۹ نیز سرمقاله نداشت و دلیل آن را «گرفتاری‌های حرفه‌ای نویسنده» عنوان کردند.

اطلاعات ارائه شده در این سلسله نوشته‌ها و طرح پرسش‌های آن نشان از دقت و ظرافت نویسنده بر نکاتی داشت که تقریبا از چشم دیگر رسانه‌ها دور می‌ماند. مثل «در پایان تدوین قانون اساسی، از نمایندگان مجلس خبرگان برای کل آن رای‌گیری نشد. بنابراین حتی مولفان قانون اساسی حاضر نیز با بخش‌هایی از آن مخالفند.» (شماره ۲۷- ص۵) یا «کنار گذاشتن مسعود رجوی از انتخابات از سوی آیت‌الله خمینی.» (شماره ۲۵ ص ۹)

در این میان برخی شماره‌ها نیز به صورت ویژه‌نامه منتشر شد که از جمله آن‌ها به ویژه‌نامه کودکان، ویژه‌نامه آمریکای لاتین، ویژه‌نامه فلسطین، ویژه‌نامه آفریقا و ویژه‌نامه زن … می‌توان اشاره کرد که حجم عمده‌ای از مطالب به موضوع ویژه‌نامه اختصاص داشت.

کتاب جمعه به تحقیق یکی از تحلیلی‌ترین نشریات دوره انقلاب به شمار می‌آمد که نه با دستور قانون بلکه با جمع‌بندی احمد شاملو از این مساله که امکان فعالیت قلمی دیگر فراهم نیست،‌ تن به تعطیلی خودخواسته داد. اما نگاهی به سرمقاله‌های شماره‌های ۱۸ تا ۳۶ نشان می‌دهد که نگارش این گونه اصولا در چنان فضایی بسیاری را خوش نمی‌آمد. لذا به جای فشار از سوی نهادی دولتی یا قضایی، ترجیح داده شد تا از طریق جلوگیری از توزیع نشریه در شهرستان‌ها حیات مادی آن را به خطر اندازند و این گونه این جمع هم‌دل فرهنگی - مطبوعاتی را از کاری که در پیش گرفته بودند، ‌منصرف سازند.

بیشتر از فرهنگ و هنر