چهلمین سال‌مرگ سید جواد ذبیحی؛ قتل فجیع مناجات‌خوان

صدای ذبیحی بیش از ربع قرن با لحظات معنوی و مذهبی ایرانیان هم‌نشین بود

سیدجواد ذبیحی (چپ) عکس از شبکه‌های اجتماعی

چهل سال پیش در چنین روزی، روزنامه‌ها از مرگ کسی سخن گفتند که نغمه و نوای او  سالیان سال هم‌نشین لحظات معنوی و مذهبی مردم ایران بود؛ سیدجواد ذبیحی که صدای مناجات‌خوانی‌اش نزدیک به سه دهه به گوش می‌رسید.

عصر روز ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹ عکسی از قتل فجیع ذبیحی به دفتر روزنامه‌های کیهان و اطلاعات رسید که نشان می‌داد قاتلان یا تیم ترور ذبیحی، تا چه اندازه نسبت به او کینه داشتند که پس از ربودنش، بدنش را هم قطعه قطعه کردند.

 آیا ذبیحی از سوی خلخالی اعدام شد؟

در صفحه ۳۵۷ خاطرات صادق خلخالی نام ذبیحی در زمره اعدام‌شوندگان آمده است. اما مشخص است که ذبیحی اعدام رسمی نشد ولی آمدن نام او در این فهرست می‌تواند تاییدی باشد بر این نکته که خلخالی به عنوان حاکم شرع روزهای اولیه بعد از انقلاب دستور اعدام او را صادر کرده بود. هرچند ربودن ذبیحی و قتل و مثله کردنش با اعدام‌هایی که به صورت فله‌ای از سوی صادق خلخالی انجام می‌شد نسبتی ندارد. ضمن آن‌که در آن زمانی که ذبیحی به قتل رسید، صادق خلخالی سمتی نداشت. او اسفند ۱۳۵۷ از آیت‌الله خمینی حکم گرفت و اسفند سال بعد (‌۴ اسفند ۱۳۵۸) با دستور بهشتی که به تازگی ریاست دیوان عالی کشور و ریاست شورای عالی قضایی را برعهده گرفته بود، از سمت خود برکنار شد. یک دلیل برکناری هم اعدام‌های بی‌ضابطه‌ای بود که انجام داده بود.

خلخالی در کتاب خاطراتش می‌گوید که از آیت‌الله خمینی دستور مستقیم گرفت «تا طبق ضوابط شرعی مجرمین طاعوتی را محاکمه و به جزای اعمالشان برساند.» (ص- ۳۵۱) و در ضمن آن می‌گوید که سه تن دیگر نیز حکمی شبیه او داشتند: احمدجنتی (دبیر کنونی شورای نگهبان)، انواری و ربانی شیرازی. به گفته خلخالی از این سه‌ تن، جنتی چند نفر را در تهران و اهواز اعدام کرد اما دو تن دیگر، به رغم آن که از آیت‌الله خمینی حکم داشتند، کاری نکردند.

با این اطلاعات می‌توان به جمع‌بندی رسید که قتل ذبیحی از سوی نیروهایی صورت گرفت که می‌توان آن‌ها را نیروهای خودسر نامید. گروهی که نام خود را شاهین گذاشتند خبر قتل ذبیحی را به دو روزنامه عصر ارسال کردند. گروهی که تا آن زمان هیچ نشانی از آن‌ها نبود یا قتل دیگری را به عهده نگرفته بودند. همین نکته می‌تواند نشانه‌ای باشد که قتل ذبیحی را  مشکوک نشان دهد. اما با توجه به این که نیروهای خودسر مذهبی، بدون حکم شرعی کاری انجام نمی‌دادند، لذا آوردن نام ذبیحی در فهرست اعدام‌شوندگان صادق خلخالی می‌تواند مجوز شرعی برای هر گروهی باشد که نسبت به این خواننده و مناجات‌خوان نامی حتی کینه شخصی داشته است.

خواننده‌ مراسم مذهبی با حضور خاندان سلطنتی

ذبیحی تنها خواننده مذهبی بود که در مراسم‌ رسمی مذهبی آخرین شاه ایران حضور می‌یافت و مناجات‌خوانی می‌کرد. عمده مناجات‌خوانی‌های او نیز سرشار از اشعاری بود که حاوی پند و اندرزهای اخلاقی می‌شد. برخی روایت‌ها از علاقه‌ شخصی محمدرضاشاه به صدای ذبیحی خبر می‌دادند و شاید یکی از دلایلی که ذبیحی در ابتدای فهرست افرادی قرار می‌گرفت که در این گونه مراسم‌ می‌خواند، به علاقه شخصی شاه به صدای او بازگردد.

اما جدا از علاقه شخصی شاه به صدای او، ذبیحی صدایی شفاف وزنگ‌دار داشت با وسعت و حجمی مناسب با تحریرهایی عمیق و تاثیرگذار که به دلیل آشنایی با ردیف موسیقی آوازی ایران از یک سو و آشنایی با مناجات‌خوانی‌های فارسی در سوی دیگر، طعمی تازه به مناجات‌خوانی بخشید. این صدا بیش از دو دهه لحظات مذهبی مردم ایران را پوشش ‌داد و از این منظر در جامعه‌ای با گرایش‌های سنتی مذهبی در دهه‌های سی و چهل و پنجاه، چنین صدایی کیفیتی بسیار مطلوب به مناجات‌خوانی‌ها بخشید که قابل مقایسه با سال‌های بعد از آن نبود.

مناجات‌خوانی‌ها به زبان فارسی

ذبیحی در دوره‌ای از سوی داود پیرنیا، به همکاری با رادیو دعوت شد. اما دغدغه‌های مذهبی ذبیحی سبب شد تا نخواهد همراه موسیقی و یا ساز و آوازی شعر بخواند. به همین دلیل و به جهت آن که ذبیحی سیّد بود و عموما سیّدها شال سبز بر گردن دارند، پیرنیا مجموعه‌ای را در برنامه گل‌ها برنام‌‌ریزی کرد با عنوان «برگ سبز» که دلیل اصلی آن را باید دعوت به شنیدن کار متفاوت ذبیحی عنوان کرد. اگر به آن آوازهایی که از او با ساز همراه است گوش دهید (عمده ساز هم نی ‌است) در میانه‌های آواز او صدای سازی به گوش نمی‌رسد. تنها در ابتدا و انتهای آواز است که ساز نواخته می‌شود. پس از آن بود که مجموعه‌ای از بهترین ادعیه مذهبی شعرای نامی فارسی‌زبان از سوی ذبیحی خوانده شد. قطعا در انتخاب این اشعار برنامه گل‌ها و شخص داود پیرنیا سهمی جدی داشتند. ضمن آن که جریانی در سپهر فرهنگی ایران وجود داشت که سعی در فارسی‌سازی و عربی‌زدایی از تمامی مفاهیم دینی داشت و به همین دلیل نهضت ترجمه قرآن نیز از همان سال‌ها به راه افتاد. در واقع یکی از دلایل نفوذ عجیب و شگفت‌انگیز صدای ذبیحی در میان اقشار مختلف مردم، انتخاب ادعیه و مناجات‌ها به زبان فارسی بود. مردم با شنیدن این مناجات‌ها جدای از صدای خوش با شعر نیز ارتباط عاطفی و روحی- معنوی برقرار می‌کردند.

ذبیحی البته در انتخاب ادعیه قرآنی نیز دستی چیره داشت و ربنایی که بعدها به نام محمدرضا شجریان معروف شد، متن آن با نغمه و نوایی متفاوت از سوی ذبیحی خوانده شده بود و اصولا خود شجریان هم از تاثیر ذبیحی بر نواهای مذهبی پس از خود گفته است.

حذف تمامی آواهای مذهبی و حتی اذان موذن‌زاده اردبیلی

جو انقلابی آن زمان به گونه‌ای بود که هر فردی که کمترین فعالیتی پیش از انقلاب داشت عملا انگ و تهمت طاغوتی بر پیشانی‌اش می‌چسبید. به همین دلیل تقریبا تمامی آواهای مذهبی تولید شده قبل از انقلاب به یک‌باره به کناری نهاده شدند. حتی اذان موذن‌زاده اردبیلی نیز اجازه پخش از رادیوهای اوایل انقلاب را نداشت. بعدها موذن‌زاده اردبیلی و اذانش ثبت ملی شدند و از او با عنوان موذن یا بلال جمهوری اسلامی یاد شد. در حالی که موذن‌زاده اردبیلی اذان را در سال‌های میانی دهه ۵۰ خوانده بود و در عمل او موذن حکومت سلطنتی است نه جمهوری اسلامی.

در سال‌های اخیر نه تنها صدای ذبیحی از برخی برنامه‌های رادیویی و تلویونی پخش می‌شود که  برخی از خوانندگان به بازخوانی مناجات‌های او هم می‌پردازند که از جمله آن‌ها مناجاتی است که محمد معتمدی خوانده است که سخت تحت تاثیر مناجات‌خوانی‌های ذبیحی است.

بیشتر از فرهنگ و هنر