کارخانه سیمان گیلان سبز؛ قاتل پرصدای گنجینه هفت هزار ساله دیلمان

این کارخانه تاکنون ۵۵ درصد محوطه عصر آهن روستای نیاوُل را تخریب کرده و با اتکا با مجوزهای مبهم، به قلب دیلمان راه یافته و مشغول بلعیدن تاریخ و طبیعت است

در قلب ارتفاعات مه‌آلود نیاول و سیدسرا در استان گیلان، جایی که لایه‌های خاک هنوز یادگارهای هفت‌ هزار سال قبل را در خود نگه داشته‌اند و به حافظه عصر آهن پیوند می‌زنند، مدت‌ها است صدایی ناهماهنگ با آهنگ طبیعت شنیده می‌شود؛ صدای انفجار، شکافتن سنگ و عبور ماشین‌های سنگین کارخانه «سیمان گیلان سبز» که هم آرامش مردگان خفته در غارها و گورستان‌های باستانی را بر هم زده و هم زیست‌بوم منطقه را با خطر فزاینده مواجه کرده است. فعالان محیط‌زیست و میراث فرهنگی استان گیلان می‌گویند این کارخانه در نبود نظارت اصولی و با اتکا با مجوزهای مبهم، به قلب دیلمان راه یافته و مشغول بلعیدن تاریخ و طبیعت است.

بر مبنای گزارش روزنامه پیام ما و به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، کارخانه سیمان گیلان سبز تاکنون ۵۵ درصد محوطه عصر آهن روستای نیاوُل را تخریب کرده است. حال‌ آنکه در کاوش‌های نخستین باستان‌شناسان، در محدوده کارخانه و معدن و پیرامون آن، نزدیک به ۱۴۰ اثر تاریخی از دوره نوسنگی تا دوره معاصر شناسایی شده است.

با وجود این حجم از شواهد و آثار باستانی، هفته‌ها است که نشانه‌گذاری‌های تازه روی زمین‌های اطراف روستا دیده می‌شود که از آغاز فاز دوم فعالیت‌های کارخانه سیمان خبر می‌دهد؛ فازی که ساکنان منطقه از آن به‌عنوان «مرحله تازه تخریب» یاد می‌کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دیلمان در استان گیلان، علاوه بر اینکه واجد ارزش‌های تاریخی منحصربه‌فرد است، به‌عنوان زیست‌بومی نادر با بیش از ۷۰ گونه گیاه دارویی و تنوع گیاهی نیز شناخته می‌شود، اما امروز صدای ممتد انفجارها حتی حیات پرندگان و گیاهان این زیست‌بوم را هم به خطر انداخته است. گردوخاک به‌طور مداوم بر چشمه‌ها و بام خانه‌ها می‌نشیند و عبور تریلی‌ها و لودرها آرامش روستاها را در هم می‌شکند.

بر اساس گزارش خبرگزاری ایلنا، آنچه امروز در دیلمان اتفاق می‌افتد نتیجه جانمایی اشتباهی کارخانه سیمان است که سال‌ها پیش با چشم‌پوشی بحث‌برانگیز متولیان استانی صورت گرفت و حالا به فاجعه‌ای گسترده تبدیل شده است.

ساکنان منطقه از «گنج کوه‌ها» حرف می‌زنند؛ گنجی که نسل‌ها باور داشتند در دل این ارتفاعات پنهان است و مردم دیلمان فقط امانت‌دار آن‌اند، اما حالا یک دهه است که غریبه‌ها با ماشین‌آلات و مواد منفجره آمده‌اند و در جست‌وجوی گنجی که کسی آن را ندیده تمام گنجینه واقعی این سرزمین را تاراج کرده‌اند. درختان کهنسال «ارس پیرو»، بوته‌های «زرشک سیاه»، «فندق» و «گلابی جنگلی»، زمین‌های اجدادی که زیر بولدوزر جاده‌سازی رفته و کوه‌هایی که قرن‌ها سبز و استوار ایستاده بودند و حالا زخمی و تراش‌خورده، هر روز پیش چشم اهالی در خود فرو می‌ریزند. یکی از روستاییان با توصیف این تصویر به روزنامه پیام ما گفت: «کاش آن‌ها گنجی را که به‌ دنبالش‌اند، زودتر پیدا کنند و از اینجا بروند.»

کارخانه‌ای بر شانه‌های لرزان کوه 

طرح اولیه احداث شرکت «صنایع سیمان گیلان سبز» از اوایل دهه ۱۳۸۰ روی میز قرار گرفت؛ در روزگاری که دیلمان هنوز به‌آرامی یک دشت باستانی نفس می‌کشید. این شرکت در سال ۱۳۸۱ ثبت شد و همان زمان، کلنگ احداث آن با تشریفات رسمی بر خاک منطقه فرود آمد؛ کلنگی که تعادل هزاران‌ ساله این سرزمین را شکافت. در اردیبهشت ۱۳۹۲ کارخانه به‌ طور رسمی افتتاح شد و از همان زمان، سایه‌اش بر طبیعت و تاریخ دیلمان، هر روز سنگین‌تر شد.

کارخانه سیمان سبز در «گولَک»، درست در قلب کهن‌ترین بخش دیلمان، جانمایی شد؛ تصمیمی که از همان ابتدا با مخالفت کارشناسان محیط‌زیست و میراث‌فرهنگی روبرو بود. حتی از نظر فنی نیز این نقطه برای احداث چنین تاسیساتی مناسب نبود.

اما ماجرا فقط به محوطه کارخانه در گولک ختم نمی‌شود. معدن اصلی در ۲۰ کیلومتری شمال کارخانه، در منطقه کوهستانی و حساس «سیدسرا» قرار دارد؛ کوهی که در فهرست میراث ملی ثبت شده است و در بالادست آن دو نیایشگاه و در دامنه‌اش چندین غار و پناهگاه صخره‌ای چند هزار ساله وجود دارد. در واقع معدن به بدنه کوه چسبیده و بخش‌هایی از دامنه کوه مستقیم هدف انفجارها و برداشت‌ها قرار دارد. در پایین‌دست کوه، تپه‌های تاریخی جنگلی بدون بررسی کافی باستان‌شناسان، زیر چرخ ماشین‌‌های معدنی تخریب شده‌اند و حتی یکی از همین تپه‌های دارای آثار فرهنگی، امروز به محل استقرار زاغه مهمات معدن تبدیل شده است.

جاده دسترسی به معدن از پیچ‌وخم‌های منطقه باستانی عاشورآباد عبور می‌کند؛ روستایی که قدمت آن بر اساس بررسی‌های دهه ۱۳۸۰، به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد می‌رسد و محوطه‌های گورستانی‌ــ‌استقراری مربوط به این دوره در آن شناسایی شده است. در مجاورت آن، روستای دیارجان قرار دارد؛ جایی که در کاوش‌های گذشته، آثار فرهنگ عصر برنز کشف شد و نشانه‌ای از پیوندهای فرهنگی دیرینه میان فلات ایران و قفقاز است.

شواهد میدانی نشان می‌دهد که برای رساندن ماشین‌آلات و تجهیزات به کارخانه و معدن، جاده‌های تازه‌ساز دیگری نیز در دل کوه و دشت کشیده شده‌اند. یکی از این مسیرها راه ۱۶ کیلومتری سه‌راه عاشورآباد به لاریخانی است؛ جاده‌ای که از کنار محوطه‌های باستانی نیاوُل، قلاکوتی، سنگ‌دنگ و لوار می‌گذرد و در نهایت به منطقه گردشگری و حفاظت‌شده لاریخانی می‌رسد.

نکته قابل‌توجه اینکه این جاده‌ها نه‌تنها مشکل تردد کارخانه را حل نکرده‌اند، بلکه خود به کانون تازه‌ای برای تخریب محیط‌زیست و محوطه‌های باستانی تبدیل شده‌اند؛ مسیری فرسوده، پر از تردد ماشین‌آلات سنگین که حتی رفت‌وآمد اهالی را هم ناامن و پرمشقت کرده است.

با وجود همه این هزینه‌ها و تخریب‌ها، کارخانه سیمان گیلان سبز همچنان در تامین نیازهایش و انتقال سیمان به بازارهای مصرف با مشکل مواجه است. راه‌ها توان بارگذاری این حجم تردد را ندارند و در مقابل، تبعات زیست‌محیطی و باستان‌شناسی هر روز عمیق‌تر می‌شود. صنعتی که قرار بود ابزار پیشرفت باشد، در عمل آرامش زمین و کوه را بر هم زده و حافظه تاریخی یک منطقه را نیز آهسته و بی‌صدا، نابود کرده است.

میراث‌ فرهنگی میان انکار و تناقض

در کنار همه این تخریب‌ها، نقش و موضع میراث‌ فرهنگی به ماجرای دیگری از این داستان پیچیده تبدیل شده است؛ ولی جهانی، باستان‌شناسی که هنگام احداث کارخانه سیمان مدیرکل میراث فرهنگی گیلان بود، به پیام ما گفت که در آن زمان، شرکت سیمان در جریان احداث به لایه‌های فرهنگی در خاک رسید، ولی آن‌ها را تخریب کرد.

پس از آن بود که شکایتی علیه مدیرعامل وقت تنظیم و پرونده به دادستانی سیاهکل ارجاع شد. نتیجه این پیگیری حقوقی تدوین تفاهم‌نامه‌ای سه‌مرحله‌ای میان اداره‌کل میراث‌ فرهنگی و شرکت سیمان بود که در آن، بررسی و شناسایی منطقه، گمانه‌زنی و تعیین حریم آثار و در نهایت کاوش‌های باستان‌شناسی تعریف شد.

کارخانه تعهد کرد هزینه مطالعات، گمانه‌زنی‌ها، مرمت احتمالی و پایش مستمر را بپردازد، برای هر اثر تابلو معرفی نصب شود، چند باستان‌شناس به‌طور ثابت در منطقه حضور داشته باشند و یک ناظر دائم از سوی میراث‌ فرهنگی بر فعالیت‌ها نظارت کند، اما از تمام این تعهدات، تنها بخش نخست، یعنی بررسی اولیه و شناسایی حدود ۱۴۰ اثر تاریخی انجام شد. نه ناظر دائمی مستقر شد، نه گمانه‌زنی‌ها ادامه یافت و نه تابلوهای معرفی نصب شدند. کارخانه بدون عمل به تعهداتش، به فعالیت ادامه داد و هیچ سازوکار الزام‌آوری هم برای واداشتن آن به اجرای توافق‌ها فعال نشد.

در سال‌های اخیر، تناقض در موضع رسمی بیش‌ازپیش آشکار شده است. مجید کوهی، معاون میراث‌ فرهنگی گیلان، نگرانی اهالی را «شلوغ‌کاری» می‌داند و می‌گوید کوه سیدسرا آسیب ندیده، معدن با قله فاصله دارد و آنچه مردم تپه باستانی می‌خوانند، در واقع محوطه‌ای است که نیروی انتظامی برای انبار مواد منفجره از آن استفاده می‌کند.

او مدعی است که بیشتر تپه‌های باستانی در دشت‌ها قرار دارند و معدن‌کاری با آن‌ها کاری ندارد. این اظهارات با روایت‌ها و مستندات باستان‌شناسان پیشین، گزارش‌های محلی و حتی اسناد ثبت ملی خود کوه سیدسر آشکارا در تضاد است.

در این میان، مردم دیلمان بارها تلاش کرده‌اند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند؛ آن‌ها جاده را بسته‌اند، اعتراض کرده‌اند، اما در پاسخ با اتهام «تشویش اذهان عمومی» و تهدید و ارعاب روبرو شده‌اند. کارخانه سیمان برای آن‌ها نه اشتغال پایدار آورد، نه رفاه. آنچه نصیبشان شده، آلودگی، گردوخاک، فرسودگی راه‌ها و تخریب خاک و کوه و جنگل است. گزارش تصویری روزنامه شرق از اعتراض اهالی منطقه نیز این موضوع را اثبات می‌کند.

 با وجود انکار مسئولان میراث فرهنگی، کارخانه سیمان گیلان سبز در سایت رسمی‌اش، با صراحت از استقرار در «منطقه باستانی استان گیلان» سخن می‌گوید و آن را نوعی مزیت مکانی برای خود معرفی می‌کند.

بیشتر از فرهنگ و هنر