«آمریکایی ها نزدیک نشوند، ما کار خودمان را بلدیم» این یکی از جمله های کلیدی آیت الله علی خامنه ای در مراسم سالگرد درگذشت آیت الله خمینی و مصادف با سی امین سالگرد انتخاب او به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی است. جمعیت حاضر در مرقد امام در حمایت از این گفته ها، شعار می دهد:«نه تسلیم، نه سازش، نبرد با آمریکا»؛ خامنه ای خاطرنشان میکند:«البته نمی گوییم نبرد، می گوییم مقاومت!»
آیت الله علی خامنه ای یا آنگونه که تا قبل از نشست فوق العاده خبرگان رهبری در چهاردم خرداد 68 شناخته می شد:«حجت الاسلام خامنه ای»، در سه دهه اخیر، گفتمان آمریکا ستیزی به عاریه گرفته شده از نگرش چپ را در خدمت نیاز ایدئولوژی انقلابی به یک «دشمن» به کار گرفته و معتقد است، «مقاومت» رمز عبور از تنگناهایی است که ایستادگی در برابر «دشمن» پدید می آورد.
برای کمک به این «مقاومت» و حفاظت از آنچه که ارزش های انقلابی خوانده می شود؛ نهادهای زیر نظر بیت رهبری در 30 سال اخیر قدرت و نفوذ بسیار زیادی به دست آوردند. سپاه پاسداران، قوه قضاییه، شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی، بسیج، نیروی انتظامی، سازمان انقلاب فرهنگی، آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان و حوزه علمیه قم تنها بخشی از مراکز قدرت تحت نظارت آیت الله خامنه ای به شمار می روند.
آیت الله خامنه ای در قامت فرمانده کل قوا از همان نخستین سال ها، روند تجمیع قدرت در بیت رهبری و نهادهای وابسته به آن را آغاز کرد. او در نخستین گام ها، قوه قضاییه را به دست محمد یزدی، روحانی راستگرا سپرد و بر نظارت استصوابی شورای نگهبان که ریاست احمد جنتی بر آن تا امروز ادامه دارد، مهر تایید زد. قدم بعدی اعطای درجه نظامی به سپاهیان بود که عملا این ارگان را بر ارتش مقدم کرد و دست آن را در کسب قدرت سیاسی، اقتصادی و امنیتی باز گذاشت.
در فاصله پنج سال پس از آغاز رهبری آیت الله خامنهای، هیچ پست مهمی در اختیار چهره های چپ یا خط امامی نبود و دست راستی ها یا محافظه کاران اغلب پست های کلیدی را بر عهده داشتند.
این در حالی است که میراث 30 ساله آیت الله خامنهای در تجمیع قدرت و ثروت در بیت رهبری، به دست گرفتن اختیار تمامی امور کشور و جلوگیری از چهره شدن افراد ، روند جانشینی او را پیچیده کرده است. سیاست های آیت الله خامنه ای در سه دهه گذشته به گونه ای بوده که هیچگاه اجازه ندهد، نهادها یا جناح های سیاسی و چهره های آنها به اندازهای قدرت بگیرند که جایگاه رهبری او را به چالش بکشند. در نتیجه، در آغاز هشتمین دهه زندگی دومین رهبر جمهوری اسلامی، هیچ یک از گزینه های مطرح برای جانشینی، نه به اندازه او قدرتمندند، نه با نفوذ. از سوی دیگر تکثر کانون های قدرت در کشور با زمانی که او با نقل قولی از آیت الله خمینی به رهبری رسید، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
روند جانشینی
در صورتی که شرایط انتخاب رهبر طبق روال معمول انجام شود، مجلس خبرگان در این زمینه مسئول است. آیت الله خامنه ای در آغاز پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری به آنها توصیه کرد، در صورتی که با این شرایط مواجه شدند، رو دربایستی ها و ملاحظات را کنار بگذارند. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در سال 95 از تشکیل کمیته ای محرمانه در مجلس خبرگان خبر داده بود که قرار است به توصیه آیت الله خامنه ای چند گزینه را در آستین داشته باشند.
از سوی دیگر بیت آیت الله خامنه ای با تجربه ای که از سرنوشت بیت آیت الله خمینی و خانواده اش در جماران دارد،احتمالا برای روزهای پس از رهبر فعلی، نقشه راهی تهیه کرده است.همچنین باتوجه به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، احتمال ورود سپاه به روند جانشینی نیز وجود دارد. در این صورت احتمالا یک روحانی با قدرت کمتر از آیت الله خامنه ای و دلبستگی بیشتر به سپاه مورد نظر خواهد بود.
محمود هاشمی شاهرودی، رئیس سابق قوه قضاییه که در سال 97 درگذشت، یکی از این گزینه ها به شمار می رفت. اکنون نیز گزینه هایی مانند صادق لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ابراهیم رئیسی، رئیس کنونی قوه قضاییه و مجتبی خامنه ای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی مطرح هستند. هرچند که فضای سیاسی ایران به اندازه ای غیر قابل پیش بینی است که ظهور یک چهره ناشناخته و به قدرت رسیدن او با حمایت سپاه غافلگیرکننده نخواهد بود.
به هر ترتیب از نگاه آیت الله خامنه ای، جانشین او باید فردی باشد که از ایدئولوژی انقلاب پاسداری کند، غرب ستیز و به خصوص آمریکا ستیز باشد و به طور کلی لباس رهبری برازنده اش باشد. او در یکی از سخنرانی های اخیر خود به جوان محوری اشاره کرده بود، زیرا رهبر آینده باید به اندازه ای جوان باشد که از غلیان نسل جوان علیه حاکمیت سنتی به سلامت عبور کند و در عین حال توان مقابله با هجمه ها را داشته باشد.
جامعه ایران در حال گذار به یک جامعه مدرن، آزادی های سیاسی، اجتماعی و بهبود وضعیت اقتصادی را طلب می کند. اما حاکمیت تا کنون نیاز جامعه به تغییر را توطئه «دشمن» توصیف کرده و از سپاه برای سرکوب آن کمک گرفته است. ایران با اکثریت جمعیت زیر 29 سال، 40 سال پس از انقلاب اسلامی و 30 سال پس از رهبری آیت الله خامنهای، در انزوا و تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار دارد. شرایطی که ادامه وضع موجود برای مدت زمان طولانی تر را بسیار دشوار میکند.در چنین شرایطی درگذشت آیت الله خامنه ای نقش تعیین کننده ای در سرنوشت جمهوری اسلامی و بازتعریف اندیشه های انقلابی خواهد داشت. بدون تردید سپاه و بیت رهبری به دنبال حفظ قدرت و خط مشی خود هستند، اما اکنون زوایه ایجاد شده بین مردم و حاکمیت در مقایسه با دوران پس از درگذشت آیت الله خمینی و به قدرت رسیدن آیت الله خامنه ای، بیشتر است.