عقب‌نشینی کرونایی آمریکا از خاورمیانه

کاخ سفید درگیر مقابله با کرونا است و وقت پرداختن به عراق و افغانستان را ندارد

نیروهای آمریکایی مسئول آموزش نیروهای عراقی در پایگاه نظامی تاجی-AFP/ PHOTO/AHMAD AL-RUBAYE

حرف‌های مشاور دولت تونی بلر چند ساعت پس از نابودی مرکز تجارت جهانی در روز ۱۱ سپتامبر را نمی‌شود فراموش کرد. جو مور نوشت: «امروز روز خیلی خوبی است که از شر هر چیزی که نمی‌خواهیم، خلاص شویم.» معلوم است که دونالد ترامپ هم همین فکر را کرده است.

همه‌گیری ویروس کرونا در حالی آمریکا را در می‌نوردد که او به نیروهای ارتش دستور داده است سه پایگاه نظامی حیاتی در عراق را رها کنند، تا تحت حملات بیشتر جنگجو‌‌های عراقی شیعه مورد حمایت ایران قرار نگیرند.

ترامپ همیشه از نیاز به خروج نیروها سخن گفته است، اما این خروج نبود، عقب‌نشینی بود. موضع رسمی (که آمریکا مشغول «تغییر جایگاه نیروها و خروج آن‌ها از چند تا از پایگاه‌های کوچک‌تر است») به همان خنده‌داری بود که حرکت نیروی نظامی آمریکا در سال ۱۹۸۴ که پس از چند ماه قرار داشتن زیر آتش شبه‌نظامیان شیعه، بیروت را رها کرد. نزدیک چهار دهه پیش بود، و آن موقع هم آمریکایی‌ها گفتند که محل استقرارنیروهاشان را «به مقصد ناو مستقر در دریا تغییر می‌دهند.»

لابد مثل ناپلئون که نیروهایش را از مسکو بیرون برد تا «تغییر استقرار»شان دهد. یا بریتانیا که نیروهایش را از دانکرک «تغییر استقرار» داد. حالا نیروهای آمریکایی‌ قرار است از پایگاه‌های خود در القائم، قیاره و پایگاه «کی وان» در نزدیکی کرکوک (همه در عراق) «تغییر جایگاه» دهند. لابد جورج واشنگتن هم در سال ۱۷۷۶ نیروهایش را از بلندی‌های بروکلین «تغییر جایگاه» داد. بریتانیا هم در سال ۱۸۴۲ در کابل همین کار را کرد.

در سال ۱۹۸۴ رئیس ‌جمهوری ریگان گفت که آمریکا از لبنان «فرار» نمی‌کند. اما دقیقا همین کار را کرد. در ژانویه امسال هم ترامپ راجع به عراق گفت: «اگر ما کشور را ترک کنیم، حضور ایران خیلی قوی‌تر می‌شود.» هدفش، سرپوش نهادن بر نامه‌ای بود که سرتیپ ژنرال ویلیام سیلی از نیروی دریایی نوشته بود و در آن، واقعیت موجود را درباره استراتژی آمریکا به معاون مدیر فرماندهی عملیات مشترک عراق، سرلشکر عبدالامیر گفته بود. آقای سیلی به همتای عراقی‌اش گفته بود که ائتلاف تحت رهبری آمریکا «در چند روز و چند هفته آینده نیروهایش را تغییر جایگاه می‌دهد تا آماده قدم بعدی شود.»

عجبا!‌ از ژنرال‌ها همیشه انتظار نمی‌رود که حقیقت را بگویند. ژنرال سیلی که معلوم است آدم صادقی است، با واقعیت‌ها تعارف نداشت. اما پنتاگون داشت. ژنرال مارک میلی، رئيس ستاد مشترک ارتش، مدعی شد که نامه ژنرال سیلی «اشتباه» بوده است. او گفت که آن نامه «درست واژه‌بندی نشده» و «تلویحا صحبت از خروج نیروها» کرده است، و تاکید کرد که چنان چیزی قرار نیست رخ دهد. حالا می‌دانیم که دقیقا همان امر دارد رخ می‌دهد.

منظور ژنرال سیلی، دقیقا خروج نیروها بود. نامه او نه تنها بد واژه‌پردازی نشده بود، که خیلی هم دقیق بود. اما لابد زندگی سرباز در زمان ترامپ، به همین بدل شده است. حقیقت را که بگویی، دروغ‌گوی ساکن کاخ سفید می‌آید سراغت، و در عین حال، کاری می‌کند که معلوم شود همیشه صادق بوده‌ای. 

در فیلم‌هایی که «اخبار فرانسه» پخش کرده است، می‌بینیم که عقب‌نشینی از القائم دارد بدجوری انجام می‌شود. سربازان آمریکایی چادرهای خاک‌گرفته را کنار قطارهای کالابر راه‌آهن عراق (که پانزده سال پیش در میان جنگ از ریل خارج شدند و مدت‌هاست به فراموشی سپرده شده‌اند)، جمع می‌کنند. تازه همین سه سال پیش بود که نیروهای آمریکایی این‌جا (و عراقی‌های کنارشان) در نبرد با نیروی آخرالزمانی داعش بودند. نیروهای حشد شعبی (که بخش‌های متشکله‌اش همچون کتائب حزب‌الله علیه همین جهادی‌ها می‌جنگیدند)، بیرون همین پایگاه، از طریق ارتش عراق با آمریکایی‌ها در تماس بودند و علیه داعش با آن‌ها همکاری می‌کردند.

البته که سپاه پاسداران ایران هم پشتیبان‌شان بود. یکی از خبرنگاران بی بی سی فارسی ۱۵ ماه پیش از القائم دیدار کرد و به این نکته توجه کرد که روستاهای اطراف، پر از پرچم‌های حشد شعبی بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

هر از چند گاهی حملاتی هم علیه آمریکایی‌ها می‌شد، و آن‌گاه بود که اوج حماقت از راه رسید. ارتش آمریکا در عراق مثلا قرار بود مشغول تعلیم ارتش عراق باشد که حالا پشتیبان حشد شعبی بود. اما ترامپ، فرمانده محشر کل قوا که قرار بود هرگز از عراق عقب‌نشینی نکند، تصمیم گرفت فرمانده ایرانی، قاسم سلیمانی، را ترور کند و در حرکتی که شاید حتی ابلهانه‌تر بود، به همراه او، معاون فرمانده حشد شعبی، ابومهدی المهندس، را نیز از میان ببرد. این‌گونه بود که پنتاگون رهبر شاخص‌ترین شبه‌نظامی درون ارتش عراق (مردی که نیروهایش، پایگاه‌های آمریکایی را احاطه کرده بودند) را کشت (یا بهتر است بگویم به قتل رساند، چون پهپاد اکنون نابودکننده محبوب برای آن بخش از دشمنان آمریکا است که تصمیم به نابودی‌شان گرفته می‌شود).

تمام حملات بعدی به آمریکایی‌ها را باید در پرتو مرگ این دو نفر دید: یک سرباز که برای آمریکایی‌ها کار می‌کرد، کشته شد. دو سرباز آمریکایی و یک سرباز بریتانیایی در پایگاه التاجی (که هنوز در فهرست عقب‌نشینی نیست) کشته شدند. آمریکایی‌ها دست به حملات هوایی علیه کتائب حزب‌الله زدند و بیش از بیست نفر از افرادشان را کشتند. حمله‌ای راکتی، باعث مصدومیت جدی ۳۴ آمریکایی شد (به گفته پنتاگون، همگی دچار «آسیب‌های مغزی تروماتیک» شدند)، اما ترامپ می‌گوید حتی یک سرباز هم مجروح نشده است. او بعدها گفت: «شنیدم سردرد گرفته بودند.» البته که اگر رئیس‌ جمهوری آمریکا بتواند به همین بی‌خیالی، مصدومیت‌های نیروهای نظامی خودش را نادیده بگیرد، خواهد توانست یکی دو پایگاه را هم تعطیل کند. یا شاید حتی سه تا. 

اوضاع اما بدتر از این هم شد. آمریکایی‌ها سپس دست به حمله به فرودگاه کربلا زدند که در حال ساخت و ساز جهت استفاده زوار آینده به این مکان مقدس شیعیان و سایر اماکن سراسر عراق بود. در آن حمله، سه سرباز دولتی از لشکر نوزدهم کماندوهای ارتش عراق، دو نیروی پلیس و یک شهروند غیرنظامی کشته شدند. حافظان خود حرم امام حسین و حضرت عباس، این حمله را محکوم کردند و وزارت امور خارجه عراق نزد شورای امنیت سازمان ملل شکایت برد. آمریکا مدعی شد که تسلیحات شبه‌نظامیان شیعه در همین مکان در فرودگاه ذخیره شده بوده است.

مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، تهدید کرد که آمریکا «حملات را تحمل نمی‌کند»، اما به نظر می‌رسد که شبه‌نظامیان شیعه هم حملات بیشتری تحمل نمی‌کنند. هر چه باشد، آن‌ها که قرار نیست «تغییر جایگاه» بدهند. این کار مال آمریکایی‌ها است. و زمانی معلوم شد آمریکایی‌ها شکست خورده‌اند، که یکی از مقامات وزارت دفاع آمریکا به بی بی سی گفت که نزدیک بودن گروه اصلی شبه‌نظامی شیعیان به پایگاه القائم «از عوامل کلیدی در محاسبات مربوط به تصمیمی که برای جابجایی نیروها گرفته شد» بوده است.

اما در دنیای جنون‌آمیز «ترامپستان»، این هم یک «پیروزی» دیگر وانمود می‌شود. مثل توافق اخیر آمریکا و طالبان برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان (۸۵۰۰ سرباز ظرف ۱۳۵ روز) در ازای این وعده که این چریک‌هایی که ۱۹ سال است دشمن آمریکا هستند، القاعده و داعش و سایر گروه‌های جهادی را بیرون از کشور نگاه خواهند داشت. به ما می‌گویند که آمریکا همچنان نیروهای کافی خواهد داشت تا دست به «عملیات ضدتروریستی» علیه این گروه‌ها دست بزند. در زبان پنتاگونی (که همیشه دور از زندگی واقعی است، اما به‌خصوص وقتی پای گورستان امپراتوری‌ها وسط کشیده می‌شود، مصداق کامل دارد) «یوسفورا [نیروهای آمریکایی در افغانستان] در این مسیر قرار دارد که به سطح مقرر نیرو برسد و ظرفیت‌های لازم را هم حفظ کند.» شما گفتید و ما هم باور کردیم! 

آری چنین است، و اگر طالبان سر حرفش بماند، آمریکا بقیه نیروهایش را ظرف ۱۴ ماه خارج می‌کند. و باید یادمان بماند که همه این وقایع دارد در کشوری رخ می‌دهد که از شدت تشتت، دو رئیس‌ جمهوری رقیب، مراسم تحلیف جداگانه‌ای در کابل برگزار کردند (مثل دو امپراتور رقیب روم باستان؛ گرچه، وضعیت این کشور بعید است بتواند هم شباهت به رم را در برگیرد و هم بیزانتین را) و این‌گونه وانمود کردن که گویا آمریکایی‌ها به ایجاد دموکراسی در افغانستان مشغولند، مضحکه‌ای بیش نیست. 

من هنوز آن مقام آمریکایی را یادم هست که در سال ۲۰۰۲ (یادمان باشد که آن موقع برای بار اول طالبان را «نابود» کرده بودند) می‌گفت، این دموکراسی جدید افغانستان شاید «جفرسونی» نباشد. حالا نمی‌دانیم آن پدر بنیانگذار آمریکا اگر بود، چه نظری راجع به توافق آمریکا و طالبان می‌داشت. شاید هم بیشتر طرف طالبان می‌بود.

اما همه این‌ها منطبق با «جای پای» آمریکا در خاورمیانه است. بعضی مواقع معلوم است، بعضی مواقع معلوم نیست. مگر همین چند هفته پیش نبود که ترامپ گفت کردهای سوریه را تنها نمی‌گذارد، و بعد مگر آن‌ها را تنها نگذاشت، آن هم بعد از این‌که در کارزار علیه داعش در کنار آمریکا جنگیده و جان سپرده بودند؟ باز هم کردهای بیچاره. باز هم افغان‌های بیچاره. و عراقی‌ها بیچاره. واقعا آمریکایی‌ها لایق‌شان نبودند.

آمریکا هم اصلا وقت نگرانی نسبت به آن‌ها ندارد. اکنون جنگ دیگری در دست دارد؛ جنگی علیه آن ویروس موذی. و در مقابل این دشمن، «تغییر جایگاه» نیروها ممکن نیست. 

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه