ایران در میانه پاییز ۱۴۰۴ یکی از گستردهترین و طولانیترین موجهای آلودگی هوا در تاریخ این کشور را شاهد است؛ بحرانی که نهفقط کلانشهرها، بلکه دهها شهر کوچکتر و حتی مناطق کوهستانی و ساحلی را نیز درگیر کرده و بسیاری از ساختارهای آموزشی، اداری و درمانی را به تعطیلی کشانده است.
دادههای شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نشان میدهد پایتخت ایران امروز ۱۰ آذرماه برای دهمین روز پیاپی، در وضعیت «قرمز» قرار دارد؛ یعنی هوایی که برای تمام گروههای سنی و اقشار جامعه، ناسالم، خطرناک و سمی است.
در این میان، آمار اورژانس تهران که مهدی رهنما، کارشناس حوزه آلودگی هوا در سازمان جهانی هواشناسی منتشر کرده و رسانههای دولتی نیز آن را بازتاب دادند، موج تازهای از نگرانیها را برانگیخته است، زیرا آشکار میکند که تنها در یک هفته گذشته دستکم ۳۵۷ نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا جان باختهاند. رئیس اورژانس استان تهران هم از افزایش ۳۱ درصدی ماموریتهای این اورژانس در موج جدید آلودگی هوا خبر داده است.
بر اساس اندازهگیریهای رسمی، غلظت ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در تهران طی ۲۴ ساعت اخیر به ۱۵۹ واحد رسیده که در شاخصهای جهانی آلودگی، به معنای «شرایط اضطراری» است. مرور وضعیت کیفیت هوای پایتخت از ابتدای سال جاری نیز تصویری تاریک نشان میدهد و وجود تنها شش روز هوای پاک در مقابل دهها روز ناسالم، بسیار ناسالم و حتی خطرناک، بیانگر شکست کامل سیاستهای اعلامشده برای کنترل آلایندهها است.
با تشدید آلودگی، تعطیلی و دورکاری از تهران فراتر رفته و در بسیاری از استانهای دیگر هم اکنون به شکل زنجیرهوار در حال تعمیم است. مدارس و دانشگاهها در تهران، قم، مرکزی و خوزستان از روزهای گذشته مجازی شدهاند و امروز نیز برای ادامه تعطیلی در روز سهشنبه ۱۱ آذر نشستهای فوقالعاده تشکیل شده است.
در خوزستان، دبیر کارگروه اضطرار آلودگی هوا اعلام کرده که در ادارات در شهرهایی چون اهواز، ماهشهر، باوی، کارون، حمیدیه و شوشتر روز دوشنبه به دلیل شرایط جوی خطرناک تنها به شکل غیرحضوری فعالیت میکنند. همزمان در گیلان، بوشهر و همدان نیز کلاسهای درس تا پایان هفته تعطیل شده و به صورت آنلاین درآمده است. این حجم از تعطیلی سراسری در پاییز سالهای گذشته سابقه نداشت و نشان میدهد شدت آلودگی و همزمانی آن با موج جدید آنفلوانزا، مدیریت بحران را به مرز فروپاشی رسانده است.
سانسور و فقدان شفافیت
در شرایطی که مردم انتظار اطلاعرسانی دقیق و هشدارهای بهموقع دارند، مقامهای جمهوری اسلامی نهتنها پاسخی روشن ارائه نمیکنند، بلکه حتی برخی تابلوهای نمایشگر کیفیت هوا را خاموش کردهاند. سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیطزیست مجلس، با انتقاد از این وضعیت تاکید کرد که مردم حق دارند درباره وضعیت آلودگی «اطلاعات کامل و بدون سانسور» داشته باشند.
با این حال انتقادها تنها محدود به اطلاعرسانی نیست. مازیار بیگلو، دبیر انجمن قطعهسازان خودرو، میگوید سهم خودروهای شخصی در آلودگی کمتر از ۲۰ درصد است و «درباره ۸۰ درصد منابع اصلی آلودگی عملا سکوت شده است»؛ اعترافی آشکار به همان چیزی است که فعالان محیطزیست سالها است به آن اشاره میکنند؛ اینکه عامل اصلی آلودگیها نه خودروهای مردم، بلکه سوخت آلوده و بیکیفیت، صنایع غیراستاندارد، نیروگاههای مازوتسوز و ناوگان عمومی فرسوده شهرها است.
مازوت و گازوئیل بیکیفیت
گزارش تازه سازمان محیطزیست ابعاد جدیدی از فاجعه را آشکار کرده است. نمونهبرداریهای انجامشده در نیروگاههای اطراف تهران نشان میدهد گوگرد موجود در مازوت نیروگاه رجایی ۵۹۲ برابر حد مجاز و میزان سولفور در گازوئیل مصرفی نیروگاههای ری، پرند و کرج تا ۱۳۵ برابر استاندارد بوده است. این دادهها عملا نشان میدهد سوخت مصرفی نیروگاهها در ایران، در بسیاری موارد تفاوت چندانی با مازوت خام ندارد.
صدیقه ترابی، معاون سازمان حفاظت محیطزیست، نیز تایید کرده که نیروگاههای ری و دماوند همچنان از گازوئیلهای بسیار آلاینده استفاده میکنند. این سوخت به گفته کارشناسان، در عمل، همان کارکرد مازوت را دارد و مقدار عظیمی ذرات معلق و گازهای سمی منتشر میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
انتقادها از سیاستهای سوختی حکومت آنقدر گسترده شده که اسماعیل کهرم، کارشناس باسابقه محیطزیست و مشاور پیشین رئيس این سازمان، هم با صراحت میگوید: «هر موشکی که ساخته میشود، دو میلیون دلار هزینه دارد. با پول ۱۰ موشک میتوانیم مازوتهایمان را استاندارد کنیم، اما اولویت حکومت چیز دیگری است.»
بنزین داخلی
علاوه بر مازوت، کیفیت پایین بنزین داخلی نیز در آلودگی سهم عظیمی دارد. طبق گزارشهای رسمی، بنزین توزیعشده در ایران هنوز به استاندارد کامل یورو۴ نزدیک نشده و در شرایط افزایش مصرف، وزارت نفت حتی به توزیع همین استاندارد ناقص هم تعهدی ندارد. در عمل، مصرف روزانه بنزین در ایران از ۸۵ میلیون لیتر فراتر رفته، بنابراین توزیع بنزین استاندارد سالها است که متوقف شده است.
نتیجه آنکه کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، مشهد، کرج و یا اهواز، روزانه در معرض انتشار مقدار بالای دیاکسید گوگرد، اکسیدهای نیتروژن، ترکیبات آلی فرار و ذرات معلق ثانویه قرار میگیرند که عامل مستقیم ابتلا به بیماریهای قلبی، ریوی و سرطان محسوب میشوند.
حمید حسینی، سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان نفت، هم هشدار داده است که «گازوئیل ایران ۱۵۰۰ برابر استاندارد جهانی سولفور دارد» و از میان بیش از ۲۰ میلیون خودرو سواری کشور، ۹ میلیون خودرو فرسودهاند.
اولویتهای نظام
تلاقی آلودگی هوا با موج آنفلوانزا، تعطیلی گسترده استانها، کیفیت فاجعهبار سوخت و فرسودگی ناوگان همه نشانههای یک حقیقت بزرگتر و نتیجه مستقیم اولویت دادن به برنامههای موشکی و امنیتی بهجای نوسازی زیرساختهای انرژی و حملونقل عمومیاند.
در حالی که مقامهای حکومتی سالانه میلیاردها دلار صرف ساخت موشک، پهپاد و حمایت از گروههای نیابتی میکنند، سهم نوسازی پالایشگاهها، اسقاط خودروهای فرسوده و تولید سوخت پاک تقریبا صفر است. نتیجه این فرایند هماکنون در آسمان ایران دیده میشود؛ هوایی که برای میلیونها نفر خطرناک است و هر روز بخشی از کشور را تعطیل میکند.
بحران آلودگی هوای ایران امروز دیگر یک مسئله صرفا محیطزیستی نیست و به آینهای از اولویتهای سیاسی و اقتصادی حکومتی تبدیل شده که سلامتی مردم را از نظر اولویت، نسبت به برنامههای نظامی و اهداف ایدئولوژیک، در پایینترین رده قرار میدهد.

