مهاجرت، بیکاری و افزایش خشونت به دلیل خشکی ارومیه؛ میانکاله هم نفس‌های آخر را می‌کشد

طرح‌های شتاب‌زده و ناکارآمد حکومتی نه‌تنها گره‌ای نگشوده‌اند، بلکه عملا روند فروپاشی اکوسیستم را سرعت بخشیده‌اند

دو تصویر از خشکی و بی‌آبی دریاچه ارومیه و خلیج گرگان‌ــ ایندیپندنت فارسی

دریاچه ارومیه که زمانی بیستمین دریاچه بزرگ جهان و بزرگ‌ترین پهنه آبی داخلی ایران محسوب می‌شد، امروز به یک شوره‌زار خشک و بی‌روح تبدیل شده که برهوت نمک جای آب را گرفته، طوفان‌های نمکی زندگی ده‌ها هزار نفر را مختل کرده و اکوسیستم پویایی که تا چند دهه پیش ضامن حیات کشاورزی، دامداری و تعادل اقلیمی شمال‌غرب ایران بود، فروپاشیده است.

کارشناسان می‌گویند این فاجعه نه پیامدی اجتناب‌ناپذیر که محصول مستقیم سیاست‌های نادرست و توسعه‌گری ناپایدار جمهوری اسلامی است؛ سیاست‌هایی که طی چهار دهه گذشته منابع آبی ایران را به پای سدسازی‌های بی‌رویه و کشاورزی نامتناسب و بی‌محابا قربانی کردند.

محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیط‌زیست، تاکید می‌کند: «خشک‌ شدن دریاچه ارومیه فقط از بین رفتن یک دریاچه نیست. این اتفاق به معنای نابودی بزرگ‌ترین پهنه آبی کشور، افزایش افسردگی، تشدید بیماری‌های ریوی، تغییر بافت خاک و مهاجرت گسترده است.» کارشناسان خاطرنشان می‌کنند ندیدن دریاچه و تبدیل شدن آن به بیابانی پوشیده از نمک بر روان مردم منطقه هم اثری عمیق و جبران‌ناپذیر به جا می‌گذارد.

طوفان‌های نمک دریاچه خشک ارومیه از یک‌ سال و نیم پیش در اطراف این دریاچه شدت گرفته‌ و روستاهای حاشیه‌ای را با بحرانی جدی روبرو کرده‌اند. کشاورزی و دامداری، دو ستون اصلی اقتصاد محلی، عملا نابود شده‌اند، مردان روستایی برای کارگری به شهرستان‌ها مهاجرت می‌کنند و زنان بدون کار و درآمد در مناطق خشک‌ و آلوده باقی می‌مانند. در همین حال، بیماری‌های تنفسی و روانی افزایش یافته‌ و مردمی که روزی کنار یک دریاچه پرآب زندگی می‌کردند، امروز در میان نمک و گردوخاک به‌سختی نفس می‌کشند.

خشک‌ شدن دریاچه ارومیه تنها محصول خشکسالی یا تغییرات اقلیمی نیست؛ بلکه بحران ساختاری ناشی از مدیریت ناکارآمد منابع آبی است. از دهه ۱۳۷۰ تاکنون، سطح زمین‌های کشاورزی اطراف دریاچه از ۳۲۰ هزار هکتار به ۶۸۰ هزار هکتار رسیده و برداشت بی‌رویه آب حقابه حیاتی دریاچه را در خود بلعیده است. مصرف آب کشاورزی در این منطقه هم به ۶.۸ میلیارد مترمکعب رسیده، در حالی که تنها سه میلیارد مترمکعب برای مصارف انسانی و کشاورزی در دسترس بوده است.

افزون بر آن، مدیران جمهوری اسلامی طی همین دوره اجازه دادند تعداد چاه‌های منطقه از هفت هزار به بیش از ۹۰ هزار  افزایش یابد و بیش از ۱۰۵ سد کوچک و بزرگ هم روی ۱۴ رودخانه‌ای که به دریاچه می‌ریختند، ساخته شده است. نتیجه این سیاست‌ها وضعیت فعلی است که ۹۶ درصد سطح دریاچه از بین رفته و تنها لکه‌هایی کم‌عمق از آب شور باقی مانده‌اند.

دولت‌های مختلف نظام ایران در دهه‌های اخیر بارها وعده احیا دادند. حتی در دولت حسن روحانی ادعا شد که بودجه‌ای ۱.۵ میلیارد دلاری برای بازگشت آب به دریاچه ارومیه اختصاص خواهد یافت، اما اکنون معاون اجرایی مسعود پزشکیان به‌صراحت می‌گوید «از آن پول‌ها هم خبری نبود و نیست.»

از پهلوی تا جمهوری اسلامی

این تصویر تاریک با میراث محیط‌زیستی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در تضاد کامل است. در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران از پیشگامان حفاظت از منابع آبی و تالاب‌ها در خاورمیانه بود. در همان سال‌ها، پروژه‌های بزرگ سدسازی علمی و نظام‌های مدرن آبیاری برای مدیریت دقیق حقابه‌ها طراحی و اجرا شد. کنوانسیون رامسر در سال ۱۳۴۹ در ایران شکل گرفت و تالاب‌ها و پهنه‌های آبی به‌عنوان سرمایه ملی شناخته می‌شدند. در آن دوران، دریاچه ارومیه نه‌تنها در معرض نابودی نبود، بلکه یکی از جاذبه‌های طبیعی و زیستگاهی بی‌نظیر محسوب می‌شد و تراز آبی آن در محدوده‌ای پایدار حفظ می‌شد.

امروز اما همان دریاچه به بیابانی از نمک بدل شده است و طرح‌های شتاب‌زده و ناکارآمد حکومتی نه‌تنها گره‌ای نگشوده‌اند، بلکه عملا روند فروپاشی اکوسیستم را سرعت بخشیده‌اند. تصمیم‌های غلطی چون توسعه کشاورزی بی‌ضابطه و سدسازی بی‌پایان سیاست‌هایی‌اند که کارشناسان آن‌ها را علت اصلی این بحران می‌دانند.

ولی رحیم‌زاده، متخصص سرطان‌شناسی در دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، هشدار می‌دهد که نواحی تازه خشک‌شده دریاچه خطرناک‌ترین مناطق‌اند: «هیچ‌کس نمی‌داند چه نوع میکروب‌ها یا باکتری‌هایی ممکن است از بستر میلیون‌ ساله دریاچه آزاد شوند. این خطر ناشناخته است.»

طوفان‌های نمکی و ذرات معلق بین دو تا ۱۰ میکرون می‌توانند تا عمق ریه نفوذ کنند و احتمال ابتلا به سرطان، بیماری‌های تنفسی و مشکلات قلبی را افزایش دهند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

علاوه بر این، گردوغبار ناشی از این طوفان‌ها می‌تواند تا ۱۲ استان ایران را درگیر کند. به گفته کارشناسان، پیامدهای روانی و اجتماعی این بحران به همان اندازه مخرب است؛ از فروپاشی هویت جمعی روستاها گرفته تا افزایش افسردگی، اضطراب و خشونت خانگی.

میانکاله؛ قربانی بعدی

بحران محدود به ارومیه نیست و اکنون احمد لاهیجان‌زاده، معاون محیط‌زیست دریایی و تالاب‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست، هشدار داده است که در صورت ادامه پسروی آب دریای خزر و اجرا نشدن طرح‌های انتقال آب، خلیج گرگان و تالاب میانکاله هم تا چهار سال آینده به‌طور کامل خشک می‌شوند و حدود ۵۰ هزار هکتار از این پهنه‌ها به کانون گردوغبار بدل خواهد شد. این هشدار به‌روشنی نشان می‌دهد که سیاست‌های فعلی نه فقط یک تالاب، بلکه اکوسیستم‌های مختلف کشور را در معرض خطر قرار داده‌اند.

چشم‌اندازی تاریک، اما قابل تغییر

کارشناسان راه‌حل را روشن می‌دانند و می‌گویند بازگرداندن حقابه دریاچه ارومیه، محدود کردن کشاورزی آب‌بر، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر، تغییر الگوی معیشت روستایی و ایجاد یک ساختار مدیریتی واحد و علمی برای حوضه‌های آبریز چاره کار خواهد بود. اما در عمل، تصمیم‌گیران حکومتی مسیر دیگری را در پیش گرفته‌اند و همچنان با اصرار روی پروژه‌های نمایشی، در برابر آغاز طرح‌های ساختاری و علمی با بودجه‌های کافی مقاومت می‌کنند.

محمد درویش در گفتگو با هم‌میهن تاکید می‌کند: «صدای دریاچه ارومیه به اندازه صدای مدیرکل کشاورزی و صنعت و معدن و استانداری بلند نیست، اما این صدای ۹۰ میلیون ایرانی است. ما درباره حقابه ارومیه ظلم کردیم.»

مهاجرت اجباری روستاییان، تهدید سلامت عمومی، تخریب کشاورزی و افزایش گردوغبار در سطح ملی، پیامدهایی‌اند که از یک بحران زیست‌محیطی فراتر می‌روند. کارشناسان هشدار می‌دهند تداوم این وضعیت در نهایت به تهدیدی برای امنیت ملی ایران تبدیل خواهد شد. در حالی‌ که کشورهای پیشرفته جهان دهه‌ها است به سمت اقتصاد سبز و مدیریت پایدار منابع طبیعی حرکت کرده‌اند، جمهوری اسلامی همچنان سیاست‌های پرمصرف، ناکارآمد و کوتاه‌مدت را ادامه می‌دهد.

سرنوشت ارومیه، میانکاله، خزر، گاوخونی، هامون، هورالعظیم، شادگان، انزلی، بختگان و دیگر تالاب‌ها و دریاچه‌های ایران سرنوشت یک نسل نیست؛ سرنوشت آینده کشوری است که روزی از پیشگامان حفاظت از محیط‌زیست منطقه بود و امروز در زمره قربانیان اصلی بی‌تدبیری زیست‌محیطی قرار گرفته است.