چند کارگر ایرانی از شهرهای مختلف ایران روز چهارشنبه ۱۹ شهریور در گفتگو با ایندیپندنت فارسی، از تشدید بحرانهای معیشتی در ماههای اخیر صحبت کردند و گفتند با افزایش افسارگسیخته قیمت کالاهای اساسی و ثابت ماندن دستمزدها در پنج ماه گذشته، اکنون بیش از هر زمان دیگری در تامین نیازهای اولیه خانوادههایشان ناتوان ماندهاند.
در تهران، کارگری که در یک کارگاه تولید پوشاک مشغول به کار است، میگوید: «حقوق ما همان است که ابتدای سال گرفتیم و با این همه گرانیها و رشد تورم، خبری از افزایش حقوق نیست. هزینه خانه، خوردوخوراک و حتی بلیت اتوبوس و مترو چند برابر شده است. الان ۷۰ درصد حقوقم را باید فقط برای اجارهخانه بدهم. با باقی حقوقم که حدود پنج میلیون تومان است، هم باید خرج خوردوخوراک، پوشاک، درمان و هزینه مدرسه فرزندم را بدهم. مگر میشود؟ چقدر نان خالی بخوریم؟ نان هم ۱۰۰ درصد گران شد!»
از سوادکوه در مازندران نیز کارگری که در یک معدن کار میکند، از نگرانیهای مشابهی سخن میگوید: «همسرم خانهدار است و دو بچه محصل دارم. امسال برای خرید لوازمالتحریر نزدیک به پنج میلیون تومان هزینه کردم. هنوز هزینه لباس مدرسه و کیف و کفش مانده. تازه باید فکری هم برای شهریه سرویس بکنیم. در این شرایط واقعا نمیدانم از کجا بیاورم.»
در اصفهان، کارگری که در پروژههای ساختمانی فعالیت دارد، با بغض و صدایی خسته میگوید: «تا قبل از این، گوشت و مرغ برای ما کالای لوکس بود و حالا تخممرغ و لوبیا و سیبزمینی هم همین وضعیت را دارد. تا چند سال قبل حداقل هفتهای یک بار یک کیلو گوشت قرمز میخریدیم، اما الان ماهی یک بار هم نمیتوانیم بخریم. مرغ هم قیمتش بالا است. برای اجارهخانه صاحبخانه هشدار داده است اگر تا آخر ماه پول اضافه نیاورم، باید خانه را تخلیه کنم.»
کارگران در بندرعباس شرایط متفاوت، اما همچنان دشواری دارند. یکی از آنها به ایندیپندنت فارسی میگوید: «هوای اینجا گرم است و زندگی بدون کولر امکانپذیر نیست. اما قبض برق تابستان کمرشکن شده. وقتی حقوق سر جایش مانده و همهچیز گران شده است، واقعا آدم نمیداند چه کار کند. خرج تحصیل بچهها هم جدا است. خیلیها اینجا بچههایشان را از مدرسه بیرون میکشند، چون نمیتوانند هزینهها را بدهند و بچهها را میفرستند سر کار تا کمکخرج خانه شوند.»
افزایش ناامیدی
در اراک، یکی از کارگران کارخانه قطعهسازی خودرو، از تاثیر مستقیم گرانیها بر روحیه خانوادهاش میگوید: «دخترم سال اول دبیرستان است، اما انگیزهای برای مدرسه رفتن ندارد. میگوید فلان دوستش موبایل خوب و لباس نو دارد، اما او باید با گوشی دستدوم و لباسهای کهنه به مدرسه برود. وقتی بچهها این فشار روانی را حس میکنند، ما والدین واقعا درمانده میشویم و هیچ امیدی نداریم.»
از قزوین نیز کارگری که در یک واحد صنعتی فعالیت میکند، به وضعیت مسکن اشاره میکند: «سال گذشته پنج میلیون تومان اجاره میدادم، اما حالا صاحبخانه میگوید باید ۱۰ میلیون تومان بدهم. در حالی که حقوقم از ۱۵ میلیون تومان بالاتر نرفته است. از صبح تا شب کار میکنم، اما هنوز توان پرداخت اجاره خانه و هزینه تحصیل بچهها را ندارم.»
در اهواز، کارگر شاغل در صنعت فولاد این شهر، میگوید: «بچهام آسم دارد و هر ماه باید برای دارو و دکتر هزینه کنم. همین باعث شده بخش زیادی از حقوقم خرج درمان شود. حالا که قیمتها بالا رفته، حتی توان تهیه دارو هم ندارم. زندگی ما فقط با قرض و بدهی و سرافکندگی و شرمساری میگذرد. تا کی میتوانیم تحمل کنیم؟»
این روایتها، تصویری مشترک از وضعیتی ارائه میدهند که در سراسر ایران تکرار میشود؛ فشار مداوم بر دوش کارگرانی که دستمزدشان ثابت مانده، اما هزینههایشان چند برابر شده است. مسکن، خوراک، پوشاک و آموزش فرزندان همه به چالشهایی بدل شدهاند که کارگران در مواجهه با آنها، خود را تنها و ناتوان میبینند.
دولت مخالف افزایش حقوق است
در همین حال، اظهارات اخیر وزیر کار دولت پزشکیان، مبنی بر نبود برنامهای برای افزایش دوباره دستمزد در نیمه دوم سال، با واکنش تند نمایندگان کارگران مواجه شد. محسن باقری، نماینده کارگران در مذاکرات مزدی، به ایلنا گفت: «در ابتدای سال توافق شد در صورت افزایش نرخ تورم، موضوع دستمزد دوباره در شورایعالی کار بررسی شود. اینکه وزیر کار میگوید افزایش دستمزد در دستور کار نیست، برای ما عجیب است.»
او همچنین یادآور شد که جلسات شورایعالی کار برخلاف قانون، ماهها است تشکیل نشده است. به گفته او، شورا فقط برای تعیین دستمزد نیست، بلکه وظایف متعددی دارد و باید به شکل منظم فعال باشد. باقری هشدار داد که به تاخیر انداختن این جلسات و نادیده گرفتن وعدههای قبلی، اعتماد کارگران را بیشازپیش از بین خواهد برد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هزینههای تحصیل
از سوی دیگر، گزارش تجارتنیوز به بحران فزاینده هزینههای آموزشی پرداخته است. بر اساس این گزارش، افزایش سرسامآور قیمت لوازمالتحریر موجب شده بسیاری از خانوادهها در تامین ابتداییترین نیازهای تحصیلی فرزندانشان ناتوان باشند. یک بسته دفتر ۱۰۰ برگ که سال گذشته حدود ۴۰ هزار تومان بود، امسال به بیش از ۱۲۰ هزار تومان رسیده است. کیف مدرسه ساده دستکم ۷۰۰ هزار تومان قیمت دارد و هزینه اولیه لوازم برای دو دانشآموز میتواند بیش از پنج میلیون تومان باشد.
کارشناسان اجتماعی هشدار دادهاند که این روند به «ترک تحصیل پنهان» دامن میزند؛ یعنی خانوادهها به دلیل ناتوانی مالی، فرزندانشان را به بازار کار میفرستند اما آن را ترک تحصیل نمینامند. پروانه خورشیدی، جامعهشناس، میگوید: «محرومیت از تحصیل فقط نداشتن مدرک نیست، بلکه پیامدهای اجتماعی عمیقی مانند افزایش کودکان کار و تداوم چرخه فقر دارد.»
روایتهای خانوادهها نیز این واقعیت را تایید میکند. مادر دو کودک در حاشیه تهران به تجارتنیوز گفت: «سال گذشته برای مدرسه بچهها ۲.۵ میلیون هزینه کردم، اما امسال هزینهها به بیش از شش میلیون رسیده. مجبور شدند کیف و کفش سال قبل را دوباره استفاده کنند.»
اصرار بر جنگطلبی
در حالی که کارگران در سراسر ایران از فشار تورمی و ناتوانی در تامین نیازهای اولیه زندگی خود مینالند، دولت پزشکیان همچنان با افزایش دستمزدها مخالفت میکند و همین وضعیت، شرایطی را رقم زده که نهتنها امرار معاش خانوادههای کارگری را به بنبست کشانده، بلکه آینده نسلهای بعدی را نیز تهدید میکند.
با این همه، در سطح کلان اقتصادی ایران نیز نشانهای از تغییر مسیر دیده نمیشود و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی همچنان بر ادامه سیاستهای هستهای، موشکی و منطقهای خود که عامل اصلی تحریمهای شدید غرب علیه ایراناند، اصرار دارد. هزینههای سنگین چنین سیاستهایی نیز مستقیما بر دوش مردم ایران و بهویژه طبقات کارگر و فرودست افتاده است. به نظر میرسد برای حکومت جمهوری اسلامی، مانند دهههای گذشته، تشدید فقر، کاهش قدرت خرید و ناتوانی خانوادهها در تامین نیازهای اولیه مردم، موضوعی کماهمیت است و اولویتهای جنگطلبانه همچنان بر زندگی روزمره مردم غلبه دارد.

